واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چرا دولت قلم منتقدين ژنو را شكسته ميخواهد؟
توافقنامه هستهاي ژنو در ايران فرصت نقد نيافت؛ چه آنكه قبل از رسيدن به نقد، به جشن و شادماني و پيام تبريك رسيد و قبل از انتشار متن توافقنامه، متن پيام تبريك به رهبري منتشر شد و همگان در برابر جشني قرار گرفتند كه هنوز دليل آن برايشان روشن نبود.

نقد نكنيد! توافقنامه هستهاي ژنو در ايران فرصت نقد نيافت؛ چه آنكه قبل از رسيدن به نقد، به جشن و شادماني و پيام تبريك رسيد و قبل از انتشار متن توافقنامه، متن پيام تبريك به رهبري منتشر شد و همگان در برابر جشني قرار گرفتند كه هنوز دليل آن برايشان روشن نبود. در حالي كه هنوز ساعتي از امضاي توافقنامه نگذشته، رئيسجمهور امريكا در تلويزيون ظاهر شد و صراحتاً از توقف برنامه هستهاي جمهوري اسلامي ايران سخن گفت، اين سو اما در داخل مرزهاي جمهوري اسلامي، قوه مجريه و همراهان رسانهاياش جشني را اجرا ميكردند كه هنوز دليل آن روشن نبود! سرعت برپايي جشن و شادماني از سوي دولتيها آنقدر زياد بود كه حتي از پاسخ رهبري به تبريك زودهنگام (اگر نگوييم بيدليل) رياست جمهوري مشهود بود كه حضرت ايشان نيز سخن گفتن در اين باره را زود هنگام ديدهاند و صرفاً از آنچه رئيسجمهور مرقوم داشته بودند، تشكر كردند... رسانههاي حامي دولت هنوز ساعتي از امضاي توافقنامه نگذشته، بيآنكه حتي متن توافقنامه را خوانده باشند، موج مدح و ثنا از توافقنامه و فتح الفتوح ناميدن آن را آغاز كردند و همه چيز حكايت از آن داشت كه براي اين جشن خودجوش! تفاوتي نبود كه متن توافقنامه چه باشد؛ از قبل همه چيز آماده بود كه توافقنامه را فتحالفتوح نشان دهند! توافقنامه هستهاي ژنو بعدتر نيز در هالهاي از هراس نقد شد؛ هنوز مسافران ژنو به تهران نرسيده و از جزئيات آنچه در تهران ميگذرد، مطلع نشده بودند كه منتقدين ژنو را هم صدا با اسرائيل خواندند تا نقد ديپلماسي لبخند در ژنو، ننگي شود كه همگان از آن در هراس باشند! با اين همه، اگر كسي هم در مييافت كه پادشاه لخت است، آيا جرئت بيان آن را مييافت؟ گرچه منتقدين توافقنامه ژنو با انواع تخريب شخصيت از سوي دولتمردان يازدهم مواجه شدند و همصدا با اسرائيل و كم سواد و افراطي و... لقب گرفتند، اما تلاش براي خاموشكردن صداي مخالفين توافقنامه صرفاً در همين برچسبزدنها خلاصه نشد و در اوج ژستهاي آزادي بيان و ايجاد فضاي باز براي مطبوعات كه از شعارهاي دولت يازدهم و به ويژه وزير ارشاد هست، دولت سياست شكايت قضايي از منتقدين توافقنامه را در پيش گرفت و در اولين قدم، روزنامه وطن امروز و نويسنده آن راهي دادسرا شدند. تكليف دولت و منتقدين ژنو و آنهايي كه دوست ندارند همگام پايكوبي دولت در بستن نيروگاههاي اتمي شوند، هنوز معلوم نيست؛ دولت نشان داده كه دوست ندارد كسي توافقنامه ژنو را بدون گفتن از اينكه ما پيروز شدهايم، نقد كند و با اين حساب آيا بايد منتظر شكايتهاي قضايي بيشتري باشيم كه از سوي دولت به دادسراي فرهنگ و رسانه تحويل داده ميشود؟ نقل قول نكنيد! دولت در تعيين چارچوب و خط مشي براي رسانهها در تقرير و تحليل توافقنامه ژنو به همين ميزان هم اكتفا نكرد و اين روزها وقتي هيئت ديپلماتيك دولت يازدهم با موج انتقاداتي روبهرو شد كه سكوت وزارت خارجه دولت يازدهم را در برابر توهينهاي تحقيرآميز مقامات امريكايي عليه ايران برنميتافتند، به جاي پاسخ به بيادبيهاي امريكاييها از رسانهها خواست كه سخنان آنها را پوشش ندهند! ظريف در بازگشت از دور اخير مذاكرات در وين ميگويد: «دليلي وجود ندارد، هر حرف نامربوط يا مربوطي كه در خارج از ايران گفته شد ما مجبور باشيم فوراً به آن واكنش نشان دهيم... به اشاعه كذب و حرف مفت معتقد نيستم... برخي در امريكا حرفهاي بدتري را مطرح ميكنند اما اين دليل نميشود هر لاطائلي كه يك نفر در امريكا گفت، مدام در ايران مطرح شود!» اين واكنشها پس از موضعي هست كه سخنان مقامات امريكايي را با ادعاي اينكه صرفاً مصرف داخلي دارد، بيجواب ميگذاشت. بنابراين حالا در كنار تلاش براي نقد نشدن توافقنامه ژنو توسط منتقدين، خط مشي جديدي براي رسانهها تعيين ميشود؛ سخنان مقامات امريكاييها را هم منعكس نكنيد! دولت علاقهاي به چالش حتي از نوع كلامياش با امريكا ندارد و ترجيح ميدهد در برابر توهينهاي آنان به ايرانيان سكوت كند تا مبادا مشاجرات لفظي بر چهره بزك كردهاي كه از ژنو براي مردم ساخته شده، خط بيندازد و اصل ماجرا بر مردم نمايان شود. دولت ميخواهد دولت ديپلماسي لبخند بماند؛ حتي اگر عزت مليمان را واژگان امريكايي خدشهدار كند. و حال كه نميخواهد پاسخي در خور به امريكاييها بدهد، از بستن دهان آنها كه ناتوان است، لاجرم بر منتقد داخلي فشار ميآورد و او را از بازتاب سخنان امريكاييها برحذر ميدارد. دانستن حق كيست؟ امريكاييها همواره در اولين فرصت پس از مذاكرات راهي اسرائيل ميشوند تا ضمن مطلع كردن همپيمان خويش از جزئيات آنچه گذشته است، به او اطمينان دهند كه منافعش حفظ شده است. امريكاييها حتي متن توافقات را هم منتشر ميكنند و بسياري از رسانههاي ايراني خبرهاي خود در مورد مذاكرات هستهاي كشورشان را از منابع غربي دريافت ميكنند؛ چه آنكه در داخل تيم سياست خارجي دولت يازدهم كسي علاقهاي ندارد كه به مردم يا نمايندگان مردم گزارشي از آنچه روي داده، ارائه كند؛ آنها فقط ميخواهند توافقنامه ژنو فتح الفتوح دانسته شود، باقياش مهم نيست! وقتي مردم در جريان مذاكرات قرار نميگيرند؛ وقتي راه نقد و تحليل توافقنامه بسته ميشود و وقتي ميگوييم سخنان امريكاييها نيز منتشر نشود، پس ما از كجا بايد دريابيم كه اين مذاكرات و اين توافقنامه جاي جشن و تبريك دارد يا غم و سياهپوشي؟! رئيسجمهوري اساتيد را دعوت به نقد توافقنامه ژنو ميكند؛ اما استادي كه تحليل موافق و مخالف و نظر مقام ايراني و غربي را نسبت به توافقنامه نميداند، چگونه به نقد توافقنامه بنشيند و از آن مهمتر آنكه از كجا ايمن باشد كه همصدا با اسرائيل يا كم سواد و افراطي لقب نميگيرد يا حتي به دادگاه احضار نميشود؟ آيا همين برخوردهاي تند با منتقدين ژنو و تلاش براي سكوت آنها نشان از آن ندارد كه در جريان توافقات اتفاقاتي روي داده كه دولت از اينكه مردم در جريان آنها قرار بگيرند، ميترسد؟ مي شود ننوشت؛ ميشود انتقاد نكرد؛ ميشود بازتاب نداد؛ اما آيا ميشود نفهميد؟ دست مزن! چشم، ببستم دو دست راه مرو! چشم، دو پايم شكست حرف مزن! قطع نمودم سخن نطق مكن! چشم، ببستم دهن هيچ نفهم! اين سخن عنوان مكن خواهش نافهمي انسان مكن
نویسنده : كبري آسوپار
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 05 اسفند 1392 - 22:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]