محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842598022
جنبش «اشغال کن»: بازپسگیری از طریق اشغال
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جنبش «اشغال کن»: بازپسگیری از طریق اشغال
«اشغال کن» به معنای دور زدن کانالهای اصلی سیاسی و تحقق مطالبات از طریق اقدام مستقیم است. این جنبش اصولاً میخواهد نهادهای موجود نظیر آموزش و پرورش و بهداشت را به دستگاههایی تبدیل کند که به طور جمعی مدیریت میشوند.
ما همان 99 درصد هستیم «وال استریت را اشغال کن» بخشی از یک جنبش جهانی است که هدف آن تغییرات بنیادین و خاتمه دادن به فساد نظاممند است. جنبش اشغال کن که متأثر از موج قیامهای بهار عربی [بیداری اسلامی] 2011 است، به آنهایی تعلق دارد که احساس میکنند از حقوق خود محروم شدهاند، و با تملک وثیقههایشان در بانک، بیکاری، و بدهکاریهای افسارگسیخته مواجهاند. طیفهای سیاسی کشور نیز احساس میکنند کانالهای نهادین، ظرفیت کافی را برای بیان آرا و عقاید سیاسی ندارند و به همین دلیل به دنبال راههای دیگری هستند. اگرچه «تیپارتی» در حکم یک جنبش اعتراضی شروع شد، ولی هم اکنون توجه خود را مصروف تأثیرگذاری بر رهبران جمهوریخواه کرده است. جنبش «وال استریت را اشغال کن» با جاذبهای که به علت عدم رهبری متمرکز و شعارهای مردمخواهانهاش دارد توانسته افراد بیشتری به خود جذب کند. «چیزی که بین همهی ما مشترک است این است که ما همان 99 درصدی هستیم که دیگر زیادهخواهی و فساد 1 درصد دیگر را تحمل نخواهد کرد».1 این گفته به آمار معروفی اشاره دارد که طبق آن 1 درصد اقشار بالای جامعه در ایالات متحده بیش از 40 درصد ثروت خصوصی را در اختیار دارد. جنبش «وال استریت را اشغال کن» نابرابری و زیادهخواهی شرکتها را به مسایل مطرح روز تبدیل کرده است. ذکر «نابرابری درآمدها» در رسانههای خبری از ماه سپتامبر 2011 به این سو بیش از 500 درصد افزایش یافته2 و مجلهی تایم به روندهای نگرانکننده تحرک نزولی اشاره داشته که بیانگر «مرگ رویای آمریکایی است»3 . حتی پیش از شروع رکود اقتصادی 2008، نابرابری درآمدها به سطوح بسیار بالایی رسیده بود. در سال 2007، متوسط درآمد سالیانهی 1 درصد بالای جامعه در ایالات متحده 42 برابر بیشتر از متوسط درآمد سالیانی 90 درصد پایین جامعه بود4 و همین نسبت برای 1/0 درصد بالای جامعه به بیش از 220 برابر میرسید. بین سالهای 1979 و 2007، درآمد 1 درصد بالای جامعه به میزان 224 درصد و درآمد 1/0 بالاتر نیز به میزان 390 درصد رشد کرد، در حالیکه درآمد 90 درصد پایین جامعه فقط 5 درصد رشد داشت5 . متوسط حقوق سالیانهی مدیران ارشد اجرایی در آمریکا 262 برابر بیشتر از حقوق سالیانهی یک کارگر متوسط بود. یک مدیر ارشد اجرایی در یک روز (از 260 روز کاری در سال)، بیشتر از حقوق یک کارگر متوسط در 52 هفته، پول در میآورد6 . سطح نفوذ و توانایی انباشت ثروت نیز یکی از شاخصهای نابرابری است. در سال 1983، خانوارهای 1 درصد بالای جامعه در ایالات متحده 131 برابر بیشتر از یک خانوار متوسط ثروت انباشت کردند، در حالیکه این فاصله در سال 2009 افزایش یافت و به 225 برابر رسید. در طول همین مدت، پنج درصد ثروتمند جامعه نزدیک به 82 درصد ثروت را درو کردند، در حالیکه 60 درصد پایین جامعه در سال 2009 عملاً ثروت کمتری نسبت به سال 1983 داشتند7 . دیوید هاروی، بنیان این توزیع نابرابر ثروت را با عیان ساختن فرایندهای انباشت ثروت از طریق سلب مالکیت دیگران به روشنی توضیح داده است 8. هاروی خاطر نشان ساخته است که سرمایهداران نولیبرال برای انباشت ثروت به سرمایهگذاریهای سودآور متکی هستند، ولی این فقط گوشهای از ماجراست. ثروت آنها از فرآیندهای سلب مالکیت، که شامل غصب ثروت اجتماعی و طبیعی از دیگران از طریق خصوصیسازی، آزادسازی و مالیگرایی میشود نیز افزایش مییابد. این نیروها به عدهای خاص کمک کرده است تا ثروت را از طبقات پایین و متوسط جامعه به سمت خود سوق دهند و حق مالکیت منابعی را که باید به طور مشترک در اختیار همگان باشد به زور برای خود تصاحب کنند. نیروهای سلب مالکیت نولیبرال در طول سقوط بازار مسکن نیز که چرخهی تملک وثیقههای بانکی، بیکاری و رکود بیسابقه از زمان بحران بزرگ مالی آمریکا را به چرخش درآورد کاملاً مشهود بود. کاهش یارانهی مسکن و معرفی طرح «کاربری چندمنظوره» در دههی 1990 میلادی بخشی از برنامهی بزرگ تر کاهش کمکهای دولتی و خصوصیسازی بخش مسکن بود. از همین جا بود که سرمایهگذاری بیش از حد و ارزشگذاری بیشتر از قیمت واقعی باعث ایجاد حباب مسکن شد، که در حدود سال 2006 ترکید. ویرانههای حاصل از انفجار این حباب شامل پولهای مسمومِ بیحساب و کتابی نیز بود که برای خرید و فروش ابزارهای مالی با قیمتهای سرسامآور هدر رفته بود. یک کمیسیون تحقیق در سال 2011 به «فروپاشی نظام نظارتی و مدیریتی شرکتها از جمله شرکتهای مالی بیشماری که بیمحابا خطرپذیری میکردند» اشاره کرده است9 . در پشت این جملات کنترل شده و محافظهکارانه، این واقعیت نهفته است که مؤسسات مالی که نظارتی بر روی آنها وجود نداشت و به افراد کماعتبار وام میدادند (وامهای سابپرایم)، این صنعت ضروری را با فروش وامهای غیرقابل پرداخت به مردم آسیبپذیر و سلب مالکیت آنها از همان ثروت اندکی که در قالب مسکن داشتند، دستکاری و کنترل میکردند. مالکیت مسکن مشخصهی اصلی ایدئولوژی لیبرال در نشان دادن موفقیت و امتیاز فردی است، ولی بحران رهن، همزمان با زیر و رو کردن بازارهای جهانی، اثرات گسترده و ماندگاری بر جای گذاشته است. وخامت اوضاع فقط وقتی روشن شد که دولت فدرال کمک مالی 700 میلیاردی (یا بهتر است بگوییم 14 تریلیون دلاری) را از جیب مالیات دهندگان به جیب بانکهایی ریخت که به تقلب و وامدهی غارتگرانه متهم بودند. بانکدارها همچنان میلیونها دلار صرف جوایز و ریخت و پاشهای خود میکردند، ولی وقتی بیکاری و کسری بودجه سر به فلک کشید، بحران مشروعیتبخشی سیاسی و اقتصادی بزرگی نیز شروع شد. نمیتوان ایدهای که وقتش رسیده تخطئه کرد در آمریکا نیز همچون اروپا، سیاست ریاضت اقتصادی به نوشداروی همهی دردها برای سیاستمدارانی تبدیل شده که به دنبال علاجی برای کسری بودجه هستند. اما، وقتی در بهار سال 2010 فرماندار جمهوریخواه، اسکات واکر، لایحهای برای اصلاح بودجه در ویسکانسین پیشنهاد کرد که طبق آن کارمندان دولت از مستمری، بیمهی بهداشت و حقوق چانهزنیِ دستهجمعیشان محروم میشدند، دهها هزار نفر به خیابانها ریختند و به سمت ساختمان مجلس ایالتی حرکت کردند. تظاهرکنندگان در آنجا کمپی با حدود یک صد چادر برپا کردند که نامش را واکرویل (واکرآباد) گذاشته بودند و دربارهی اثرات نامطلوب بودجهی پیشنهادی واکر به مردم آموزش میدادند. پس از تصویب این لایحه، اتحادیههای کارگری با سازمان دادن مبارزهای برای برکناری واکر واکنش نشان دادند و تا ماه ژانویه 2012 بیش از یک میلیون امضاء جمع کردند. در ماه ژوئن 2010 نیز نیویورکیها علیه کاهش بودجه در اعتراض به پیشنهاد مایکل بلومبرگ برای کاهش خدمات اجتماعی و تعدیل نیروی کار دولتی، از جمله بازخرید 6000 معلم، اقدام به برپایی «بلومبرگآباد» کردند. در دوران شهرداری بلومبرگ، نیویورک بیشترین نابرابری را از لحاظ ثروت بین شهرهای آمریکا داشته و 1 درصد بالای جامعه نزدیک به 23 درصد کل ثروت شهر را در دست دارند. در ابتدا، جمع تظاهرکنندگان در «بلومبرگآباد» به صد نفر بالغ میشد، ولی تعداد آنها خیلی زود کاهش یافت. با وجود این، حرکتی که آغاز شده بود فروکش نکرد. گروه «اَدباسترز» با ترکیب کردن شیوهی تجمعات جنبش «پانزده اِم» اسپانیایی و اشغال میادین توسط مصریها از مردم خواست تا «لحظهی تحریر» راه بیندازند10 . به دلیل وضعیت خاص پارک زوکوتی به عنوان یک پارک خصوصی، که در مالکیت شرکت معظم معاملات ملکی «بوکفیلد آفیس پراپرتیز» بود، این پارک برای اشغال انتخاب شد. پارک زوکوتی بر خلاف سایر پارکهای شهر که دارای ساعات رفت و آمد هستند، در قبال اعطای تراکم برای توسعهی ساختمان این شرکت همیشه بر روی مردم عادی باز است. این کمپ در 17 سپتامبر 2011 یازده با جمعاً صد چادر و تظاهرات روزانه شکل گرفت. اگر اقدامات شهردار و نیروهای پلیس شهر نبود، شاید هیچ کس حتی روحش هم از جنبش «وال استریت را اشغال کن» خبردار نمیشد. هنوز یک هفته از عمر این جنبش نمیگذشت که تصاویر نیروهای پلیس شهر که از نزدیک اسپری فلفل به چشم دختران جوان میپاشیدند در کانالهای تلویزیونی سرتاسر دنیا پخش شد و موجی از خشم و نفرت به دنبال داشت. بعد از آن، در روز اول اکتبر، نیروهای پلیس هفتصد تظاهرکننده را که بر روی پل بروکلین مشغول راهپیمایی بودند محاصره و در نیمهی راه دستگیر کرد. تظاهرکنندگانی که در راهپیمایی پل بروکلین دستگیر شده بودند از پذیرش جرم در مقابل تخفیف مجازات خودداری کردند و «اتحادیهی کارگران ترانزیت لوکال وان هاندرد» که یکی از بزرگترین اتحادیههای کارگری شهر است، به خاطر استفاده از اتوبوسها و کارگران شهری برای انتقال تظاهرکنندگان به زندان، به دادگاه شکایت کرد. تظاهرکنندگان پل بروکلین توجه رسانههای ارتباط جمعی را به خود جلب کردند، و کمپهای جنبش «اشغال کن» به سرعت از همه جا سر درآوردند، و یک شبکهی «اشغال کن» ملی شکل گرفت. حضور این جنبش در فضای مجازی نیز هر چه بیشتر شد و صفحههای «اشغال کن» در فیسبوک و حسابهای توئیتر به میزان قابلتوجهی افزایش یافت. ایجاد یک مرکز «با هم اشغال کنیم» کمپهای محلی را قادر ساخت تا در ارتباط با فعالیتهای خود به دیگران اطلاعرسانی کنند؛ «جلسات اینترنتی» برگزار کنند و روند گسترش جنبش را دنبال نمایند. ظرف مدت یک ماه، «چادرآبادها» را میشد در هر شهر بزرگ و کوچکی دید. در آن زمان، کمپ تظاهرکنندگان در پارک زوکوتی برای خود شهرتی یافت. هنرمند بزرگ رپ، راسل سیمونز و همچنین چپیهای معروفی چون روزان بار، سوزان ساراندون، مایکل مور، هری بلافونت و مارک روفالو اغلب به پارک میآمدند. هنرمندان معروفی چون کینی وست، کتی پری و راسل برند به این پارک سر میزدند و دیوید کرازبی، گراهام نش، آرلو گوتری و جکسن براون کنسرتهای مجانی برگزار کردند. آنها نیز همچون دیگران مجذوب انرژی حاکم در پارک شده بودند، در حالی که مردمی را از سرتاسر کشور به آنجا کشانده بود که بسیاری از آنها قبلاً در هیچ تظاهراتی شرکت نکرده بودند. اتوبوسهای گردشگری نیز پارک زوکوتی را در برنامهی سیاحت خود گنجاندند و در بیرون از دیوار حایل پلیس، لشگری از کامیونهای مخابرهی خبر و خبرنگار صف کشیده بود. جنبش «وال استریت را اشغال کن» دست به انتشار خبرنامه وال استریت را اشغال کن زد، و در داخل کمپ مراکزی برای توزیع غذا و دارو، کتابخانهای مردمی با هزارها عنوان کتاب و یک «لگو لند» بزرگ برپا شد. کمکهای مردمی از سر تا سر کشور به پارک زوکوتی سرازیر شد: مردم ماسکهای ضد گاز، کیسه خواب، گرمکن و ملزومات برای تظاهرکنندگان میفرستادند و کمکهای نقدی به چیزی نزدیک به 500 هزار دلار بالغ شد؛ البته این منهای هزینهی فضای رایگانی است که شرکتها در اختیار تظاهرکنندگان قرار میدادند. کمککنندگان حتی میتوانستند برای اشغالکنندگان غذا سفارش بدهند. بعد از اینکه شهرداری استفاده از توالت سیّار را ممنوع کرد، فروشگاه مکدونالد نیز اجازه داد تا تظاهرکنندگان از توالتهای آن استفاده کنند. مقامات شهر استفاده از بلندگو را ممنوع کردند، که همین امر موجب استفاده از «بلندگوهای انسانی» در کلاسهای آموزشی و جلسات کمپ شد؛ بدین ترتیب که حاضرانِ در کلاسها و جلسات به طور دسته جمعی جملات سخنران یا مجری را با صدای بلند تکرار میکردند که موجب اتحاد هر چه بیشتر جمعیت میشد. روشنفکرانی نظیر اسلاوی ژیژک، فرانسس فاکس پیون، نوام چامسکی، کورنل وست، نوامی کلاین، دیوید هاروی و سایرین پیش از جلسات روزانهی «مجمع عمومی نیویورک سیتی» کلاسهای آموزشی در کمپ برگزار میکردند. مجامع عمومی هر شب با استفاده از «بلندگوی انسانی» شروع میشد و سپس مجریها جلسات را با شرکت صدها نفر شروع میکردند که معمولاً چند ساعت طول میکشید. «مجمع عمومی» دستگاه تصمیمگیری جنبش به حساب میآید. این مجمع به روی همه باز است و اعضای گروه به طور چرخشی آن را مدیریت میکنند. مسایل خاصی نظیر رسانهها، دامنهی عمل، رنگینپوستان و اقدام مستقیم توسط کارگروهها- که درِ آنها هم به روی همه باز و فراگیر هستند- بررسی میشود و گزارش آن به اطلاع مجمع میرسد. هر یک از جنبشهای «اشغال کن» مجمع عمومی و کارگروههای خود را دارد. به دلیل تعداد زیاد کارگروهها (نزدیک به هفتاد کارگروه) در نیویورک، جنبش «وال استریت را اشغال کن» مجمعی از نمایندگان این کارگروهها، یا به بیان دیگر یک شورای سخنگویی، تشکیل داد که از شورای «شبکهی اقدام مستقیم» در دههی 1990 میلادی الگو میگرفت.11 مجامع عمومی جنبش نیز همچون شبکهی اقدام مستقیم از یک روند حصول اجماع، استفاده میکند که در آن شرکتکنندگان به روندهای تصمیمگیری ملحق میشوند و به منظور اجرای ایدههایشان برای کسب اتفاقنظر اعضا تلاش مینمایند. اعضا با علامت دست رأی میدهند و پیشنهادات آن قدر اصلاح میشوند که حداقل نه دهم اکثریت اعضا با آن موافقت کنند. جزوهای نیز در ارتباط با روند حصول اجماع، تدوین و در اختیار همهی شرکتکنندگان در جنبش قرار گرفته است. بسیاری از اعضاء جنبش بر این عقیدهاند که روندهای مشارکتی فوق میتواند همچون الگویی برای دموکراتیزه کردن سایر نهادهای اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. اشغالکنندگان همچنین در راهپیماییهای بزرگ برای اعلام اقدامات اعتراضیِ بالبداهه از همان سیستم «بلندگوی انسانی» مجمع استفاده میکردند. اولین راهپیمایی بزرگ در شهر نیویورک در 5 اکتبر و با حضور نزدیک به 25 هزار نفر از جمله کارگران عضو برخی از بزرگ ترین اتحادیههای کارگری شهر در میدان فولی صورت گرفت.12 از زمان شروع روند رکود اقتصادی، اتحادیههای کارگری آمریکا به ویژه با کاهش بودجه و خطر تضعیف قدرت چانهزنی جمعی خود مواجه بودهاند. برخی از این اتحادیههای کارگری و همچنین جنبشهای کارگری بینالمللی متعددی نظیر تونس در کمپ «بلومبرگآباد» شرکت داشتند. جنبش پنجم اکتبر، همچنین اعضای گروههای «خانوادههای کارگر» و «حزب سبزها»؛ فعالان ضد جنگ و ضد تسلیحات هستهای؛ کمونیستها، آنارشیستها، فمینسیتها؛ فعالان روشنگری دربارهی وقایع یازدهم سپتامبر، کسانی که برای اولین بار در تظاهرات شرکت میکردند؛ و مخالفان نولیبرالیسم را گرد هم جمع کرد. گروه مووِن اُ.آر.جی و همچنین گروههای دانشآموزی و دانشجویی حضور بسیار پررنگی در این راهپیمایی داشتند. دو هفته بعد، جنبش «اشغال کن» از همگان دعوت کرد تا در «روز جهانی خشم» به خیابانها بریزند که طی آن صدها هزار نفر در نزدیک به 900 شهر جهان به تظاهرات پرداختند. در نیویورک، نزدیک به 30 هزار نفر از مردم، از جمله زامبیها، پانکها، دانشجویان، سالخوردگان، معلمان، پرستاران، کهنهسربازان جنگ ویتنام، اعضای اتحادیههای کارگری و همچنین مایکل مور به میدان تایمز ریختند. برای همین تعدادی پلیس هم برای کنترل آنان به میدان آمد. نام «اشغال کن» علاوه بر تداعی راهپیماییهای بزرگ و برپایی کمپها، حسن تعبیری شد برای پس گرفتن نهادها، اماکن، مردم و ایدههایی که نولیبرالیسم غصب کرده بود. البته اقدامات و گروههای «اشغال کن» آن قدر متنوع و پر تعداد هستند که در اینجا نمیتوان به همه آنها اشاره کرد، ولی برخی از معروفترینشان عبارتند از: «هود را اشغال کن»، یک گروه تشریک مساعی کمک به سیاهپوستان و لاتینوها که هزاران نفر در صفحهی فیسبوک آن و هزاران نفر دیگر در توئیتر آن ثبت نام کردند؛ گروه «ادارهی آموزش و پرورش را اشغال کن» که به نظام پوسیده ی آموزشی نیویورک معترض بود و توانست گروهی از معلمان، اولیا و دانشآموزان را به «اشغال» جلسهی مدیران مناطق آموزش و پرورش شهر نیویورک ترغیب کند؛ گروههای هنرمندان نظیر «نویسندگان را اشغال کن»، «مجلات مصور را اشغال کن»، «طراحی را اشغال کن» و همچنین بسیاری از جنبشهای اشغال اینترنتی نظیر «اتاق مدیر را اشغال کن» که هزاران نفر از طریق آنها به نخبگان شرکتی، ایمیل ارسال کردند. اقدامات کوچکتر نیز عبارت بودند از: «روز انتقال وجوه بانکی» که طی آن یک میلیون نفر حسابهای خود را از بانکهایی نظیر چیس و بانک آمریکا به تعاونیهای اعتبار انتقال دادند و از این راه نزدیک به 5/4 میلیارد دلار به این تعاونیها سرازیر شد؛ نافرمانیهای مدنی سراسری در گلدمن ساکس، بانک آمریکا، سیتی بانک و چیس مانهاتان؛ راهپیمایی عظیم دانشجویی؛ راهپیمایی زامبیها و میلیاردرها؛ و حرکتهای بسیار دیگری مثل «کنگره را اشغال کن»، «رسانهها را اشغال کن»، «والمارت را اشغال کن»، «دبیرستان را اشغال کن»، «وزارت بهداشت را اشغال کن» ... و نهایتاً جنبشهای «اشغال کن» دیگر. در اواسط اکتبر 2011، پلیس شروع به برچیدن کمپها در سرتاسر کشور کرد، که در برخی موارد با خشونت بیش از حدی همراه بود. در نیویورک، اشغالکنندگان با شهردار بازی موش و گربه راه انداختند. بلومبرگ به بهانهی خطر آتشسوزی همهی ژنراتورهای برق را جمعآوری کرد، ولی اعضای «وال استریت را اشغال کن» توانستند با استفاده از دوچرخه، برق مورد نیاز خود را تولید کنند. بلومبرگ سعی کرد با چسباندن انگ غیربهداشتی بودن و سد معبر به کمپها، آنها را بیاعتبار کند، ولی اعضای شورای شهر متفقالقول به نفع جنبش رأی دادند. پس از آن بلومبرگ اعلام کرد که قصد دارد به دلیل ملاحظات بهداشتی موقتاً کمپها را تعطیل کند، ولی اشغالکنندگان تمام روز را به تمیز کردن کمپ گذراندند و در سپیده دم، شبکه حمایتی وسیع خود را در دفاع از پارک بسیج کردند. وقتی بلومبرگ تعطیلی کمپ را منتفی اعلام کرد، هزاران نفر به خیابانها ریختند و شعار دادند: «خیابان مال چه کسی است؟ خیابان مال ماست!» با وجود این، کمپهای «اشغال کن» در شهرهایی نظیر شیکاگو و پورتلند به توصیه وزارت امنیت داخلی و توسط شهرداران برچیده شد. پلیس ضمن بازداشت دستهجمعی تظاهرکنندگان (تاکنون 5 هزار نفر بازداشت شدهاند) از گاز اشکآور و گلوله پلاستیکی علیه آنها استفاده کرد. تصاویر ویدیویی خشونت پلیس علیه تظاهرکنندگانِ صلحطلب که بر روی یوتیوب گذاشته شده بود به کرّات از شبکههای خبری پخش شد و روایت جنبش از نظام سلطه و فساد را هر چه بیشتر تقویت کرد. تعهد سرسختانه جنبش به عدم خشونت در بطن این پیروزی اخلاقی قرار دارد. یکی از خشونتآمیزترین و مشهودترین اقدامات پلیس برای تعطیلی کمپها در ارتباط با «اوکلند را اشغال کن» صورت گرفت که طی آن پلیس به سوی تظاهرکنندگانِ آرام گاز اشکآور، نارنجکهای دودزا و گلولههای پلاستیک شلیک کرد. اسکات اولسن، کهنه سرباز جنگ عراق که در این تظاهرات شرکت داشت بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی به سرش به شدت مجروح شد. چند نفر از تظاهرکنندگان سعی داشتند بدن بیحس او را از معرکه خارج کنند که پلیس مستقیماً یک نارنجک دودزا به طرف آنها پرتاب کرد. اولسن و همچنین گروهبان شامار تامس، توجه هر چه بیشتر عموم را به مسایل کهنهسربازان، از جمله نرخ بالای بیکاری و عدم دسترسی مناسب به خدمات بهداشتی و درمانی جلب کرد و گروههایی نظیر «تفنگداران دریایی را اشغال کن» و «کهنهسربازان عراق بر ضد جنگ» و سایر گروهها از این جنبش حمایت کردند. 13 به موازات تشدید خشونت پلیس علیه تظاهرکنندگان در سرتاسر کشور، آدمهای خویشتنداری هم در شهرهایی مثل فیلادلفیا، آلبانی و نیویورک پیدا شدند. مثلاً در آلبانی، نیروهای پلیس از اجرای دستور فرماندار برای متفرق ساختن یکی از جمعیتهای «اشغال کن» سرپیچی کرد. دادستان بخش دیوید سورِس، اعتقاد داشت که این حرکت میتواند موجب شورش شود و پشیمانی به بار بیاورد. استدلال او این بود: «روز جمعه به سه کودک تیراندازی شده است و شما سعی میکنید به کراکوف، رییس پلیس شهر، بگویید که رسیدگی به این پروندهها را متوقف کند و مأمورانش را برای دستگیری کسانی بفرستد که دارند گیتار میزنند و پیراشکی میخورند.»14 کمپ «فیلی را اشغال کن»، که دقیقاً در کنار ساختمان شهرداری برپا شد، ابتدا با موافقت دفتر شهردار و اجازه برپایی چادر، استفاده از توالتهای سیّار و بلندگو شکل گرفت. تظاهرکنندگان به خاطر اینکه توانسته بودند فیلم برگزاری یکی از مسابقههای حذفی فیلیس را با پروژکتور بر روی دیوار ساختمان شهرداری بیندازند، مورد تحسین قرار گرفتند. ولی شهردار نهایتاً به بهانه اجرای پروژهی توسعه فضای باز شهرداری، این کمپ را تعطیل کرد. تا زمان تعطیلی، جنبش «فیلی را اشغال کن» صدها چادر به پا کرده بود، و کلاسهای آموزشی، کنسرت، و نمایش فیلم به راه انداخته بود، و هر روز به صدها نفر بیخانمان غذا میداد. بسیاری از کمپهای بزرگترِ «اشغال کن» در مناطق شهری با مشکل هجوم بیخانمانها و همچنین تدوین روشهای غیراجباری و «آرامسازی» برای حل مشکلات مرتبط با بیماریهای روانی و پرخاشجویی مواجه بودند. شایعه تجاوز جنسی در زوکوتی و همچنین مرگ تعدادی از تظاهرکنندگان در کمپها بسیاری را به این نتیجه رساند که جنبش «اشغال کن» وارد مرحلهی تیره و تاری شده است. خودکشی یک شهروند 35 ساله در «ورمونت را اشغال کن»، مصرف مرگبار مواد مخدر در ونکوور و سالتلیکسیتی و همچنین تیراندازی به یک مرد در نزدیکی «اوکلند را اشغال کن» موجب شد تا فشارهای بیشتری از سوی نیروهای انتظامی به این کمپها وارد شود. شایعاتی در شهر طنینانداز بود که افسرانِ پلیس، بیخانمانها و آدمهای مست را به کمپ هدایت میکنند، که تا آن زمان از دستور شهرداری سرپیچی کرده و به یک چادرآباد بسیار بزرگ و پرجمعیت تبدیل شده بود. اشغالکنندگان سعی داشتند مسایل امنیتی و حفاظتی را خودشان اداره کنند، ولی گزارشهای منفی موجب تیره شدن رابطهی آنها با رسانهها شد. یکی از خبرنگاران روزنامهی لوسآنجلستایمز به من گفت که پوشش خبری این کمپ مثل پوشش خبری اشغال عراق در زمانی بود که ارتش آمریکا ناگهان در بحبوحهی حمله به عراق درهای خود را به روی رسانهها بست. وقتی موج تخلیه کمپها بالاخره در 15 نوامبر به نیویورک رسید، بلومبرگ دسترسی پُلها و خیابانها را به زوکوتی مسدود کرد و مجوز بستن درها به روی رسانهها و استفاده از قوهی قهریه از جمله نارنجکهای صوتی را صادر کرد. محتویات کتابخانه مردم را در سطلهای زباله خالی کردند و صدها نفر، از جمله خبرنگاران، دستگیر شدند. جنبش نیز با اعلان یک روزِ ملّی، برای اقدام در روز 17 نوامبر از خود واکنش نشان داد. در نیویورک، آنها در بیرون از بورس سهام نیویورک «زنگ مردم» را به صدا درآوردند، کلاسهای آموزشی را در متروها برگزار کردند و نهایتاً با یک راهپیمایی عظیم به وسط پل بروکلین رفتند. همزمان با حرکت دهها هزار نفر به روی پل بروکلین، تصویر پیامهایی نظیر «99 درصد»، «ما پیروزیم» و «عشق» با پروژکتور بر روی دیوار ساختمان عظیم وریزون انداخته میشد. پس از تخلیهی کمپ، این جنبش به اقدامات محلی و غافلگیرانه، نظیر «بازارهایمان را در روز جمعهی سیاه اشغال کنیم» و اشغال یک موتورخانه از سوی «هارلم را اشغال کن» در یکی از ساختمانهای یک محلهی فقیرنشین شهر که صاحبخانه را مجبور کرد تا جریان آب گرم به ساکنین فقیر آن ساختمان را وصل کند، مبادرت نمود. «منازل را اشغال کن» به خانوادهها کمک کرد تا در برخی ایالاتها در مقابل تخلیهی منازلشان مقاومت کنند و 6 دسامبر یک روز اقدام ملی اعلام شد. تظاهرکنندگان مردم را به منازلشان بازگرداندند، برای خانههایشان دیدنی خریدند، گشتوگذاری در «منازل تملک شده از سوی بانکها» ترتیب دادند و طنابهایی که دور این خانهها کشیده شده بود پاره کردند و روی تابلوی آنها نوشتند «اشغال کن». در سیاتل، تظاهرکنندگان انبارهای متروکه را اشغال کردند و از این انبارها تا زمانی که پلیس آنها را بیرون کند به عنوان مراکز تجمع استفاده کردند. در دنور، فعالان زبالهها را از املاک متروکه جمع کردند و برای شهردار فرستادند. جنبش «دانشگاهها را اشغال کن» که با دانشجویان در دانشگاههای دولتی نظیر سیتییونیورسیتی نیویورک و دانشگاه کالیفرنیا در دیویس و بارکلی شروع شد، در تلاش گسترده برای بازپسگیری نظام دولتی آموزش در ایالات متحده که به طور روزافزونی خصوصیسازی شده بود به تدابیر ریاضتی دولت اعتراض کرد. در بارکلی، نیروهای پلیس با باتوم به جان دانشجویان و استادان افتادند و در دیویس، پلیس به صورت دانشجویانی که آرام و بدون خشونت تحصن کرده بودند اسپری فلفل پاشید. تصاویر ویدیویی این حملات از شبکههای تلویزیونی سرتاسر جهان پخش شد و توجه گستردهی رسانهها و مردم را به خود جلب کرد، که بخشی از آن به دلیل رفتار وحشیانهی پلیس در پاشیدن اسپری فلفل به صورت یک گروه بیدفاع بود. ناگهان اعتراض به فرهنگ زشت «پلیس اسپریپاش» اینترنت و رسانههای عمده را فراگرفت، که در آن تصویر مأمور پلیس، جان پایک، در حالی که به همه چیز از قانون اساسی آمریکا گرفته تا هومر سیمپسون [شخصیت کارتونی] اسپری فلفل میپاشید به نمایش درآمد. گروههای «اشغال کن» در ساحل غربی آمریکا با بستن و مسدود کردن بنادر بزرگ از خود واکنش نشان دادند، و همتایانشان در ساحل شرقی به سوی ساختمانهای گلدمن ساکس راهپیمایی کردند. چند روز بعد، گروه «وال استریت را اشغال کن» سعی کرد پارک دیورات را «بازپس» بگیرد. این پارک فضایی متروک متعلق به کلیسای ترینیتی بود که از پذیرش اشغالکنندگان خودداری کرده بود. به موازات تجمع مردم در پشت نردههای محل، تعدادی از آنها یک نردبان تاشو آوردند و اسقف جرج پاکارد، در لباس سرخفام اسقفی، سایر کشیشها و دهها تن از تظاهرکنندگان با استفاده از آن وارد محل شدند، ولی پلیس خیلی زود آنها را دستگیر کرد. اعتراضات به روش «اشغال کن» هنوز هم ادامه دارد. در حالی که هنوز کمپهای زیادی برپاست، به هنگام نگارش این مقاله، یعنی اول ژانویه 2012، در حدود 21893 نفر در 2565 شهر و در قالب 2660 اجتماع «اشغال کن» مشغول مبارزه برای یک دنیای بهتر هستند. این است چهرهی دموکراسی حیات سایبری جنبش «اشغال کن» نفرات بسیار بیشتری را از آنچه که در کمپها و راهپیماییها میبینیم شامل میشود. رسانههای اجتماعی، جنبش را تقویت کرده و ارتباطات سریع و گسترده را میسر ساخته است؛ ضمن اینکه گوشیهای موبایل فعالان را قادر ساخته تا در فضای مجازی در زمان واقعی جلسه تشکیل دهند و فعالیتهای خیابانی را هماهنگ سازند. این فناوریها معترضان را قادر ساخته تا دست به اعتراضات گسترده سایبری و یک جنگ اطلاعاتی تمامعیار بزنند که هدف آن افشای فساد شرکتی و سیاسی و خشونتهای پلیس است. گروههایی نظیر «انانیموس» دست به اقدامات جدیتری در فضای سایبری زده است، مثلاً به مؤسسهی تحقیقات امنیتی استراتفور و انتقال وجوه از حسابهای خصوصی به مؤسسات خیریه حمله کرده است. ساختار سازمانی این جنبش شبیه به ساختار افقی رسانههای اجتماعی است، که در آن میلیونها کاربر یک شبکهی پیچیده از خبر، فیلم و ارتباطات شخصی را تشکیل میدهند. ساختار سازمانی «بدون رهبر» یا «افقیِ» جنبش «اشغال کن» که میراث جنبش ضدجهانیسازی و اخیراً «پانزده اِم» و بهار عربی [بیداری اسلامی] است، بدون اینکه به استقلال گروههای مختلف لطمهای وارد کند، بین آنها تعادل برقرار میسازد. این امر همچنین اجازه میدهد که جنبشها رنگ و بوی محلی خود را از دست ندهند. گروههای محلی «اشغال کن» دست به راه اندازی تجمعات اعتراضی و برپایی کمپها میزنند، ولی با سازماندهی مردم عادی و تشکیل مجامع عمومی همچنان به اصل خود وفادار میمانند. ماهیت سیال مجامع عمومی به استفاده از «بلندگوی انسانی» در حضور شخصیتهای مملکتی از جمله اوباما، کارل روو و اسکات واکر منجر شده است. اشغالکنندگان همچنین در نیویورک، تولیدکنندگان سریال «قانون و نظم» را که بدون توجه به محرومیت اشغالکنندگان از مایملک و جامعهی خود، اقدام به برگزاری یک «وال استریت را اشغال کن» جعلی کرده بودند مخاطب «بلندگوی انسانی» قرار دادند. روش «بلندگوی انسانی» همچنین در مجمع رهبران حزبی در آیوا و دور اول انتخابات ریاست جمهوری در نیوهمپشایر در سال 2012 انجام شد. سازمان بدون رهبر، بیانگر تمایل جنبش «اشغال کن» به ارایه نمونهای برای یک جامعهی آزاد و دموکراتیک است که این جنبش سودای خلق آن را در سر دارد. البته همیشه قهرمانهایی ظهور میکنند، ولی قدرت و مشروعیت کمی هم که دارند از طرف گروه به آنها تفویض شده است. مجامع عمومی و شورای سخنگویان نیز همیشه نمونهی عالی یک نهاد فراگیر و دموکراسی مشارکتی نیستند و برخی از جلسات آنها چنان درگیر روند کار میشوند که بیشتر به «قفسهای آهنین» بوروکراتیکی شباهت پیدا میکنند که جنبش دقیقاً مخالف آنهاست. اغلب اوقات مذاکرات شورای سخنگویان به بنبست میرسد چرا که کارگروهها گاهی با منافع و علایق بسیار متفاوتی در این جلسات حضور مییابند. به رغم همهی اینها، کارآیی و تحقق مهمترین اهداف، مسألهی اصلی نیست بلکه مسألهی اصلی دموکراسی است. اگرچه مسایل متعددی در ارتباط با سیاستگذاری مطرح شده اما، جنبش «اشغال کن» صندوق رأی را به عنوان روش اصلی تغییرات اجتماعی نمیپذیرد، زیرا این جنبش معتقد است که سیاست انتخاباتی با پول فاسد شده است. این جنبش معتقد است که تجربهی بخش شرکتی، دروازهای برای دستیابی به قدرت سیاسی شده و حلقهی خودیها، اساساً بر روی شهروندان عادی بسته است. این جنبش معتقد است که نهادهای عالی سیاسی و اقتصادی دارای ساختار نمایندگی نیستند و رهبران شرکتی و سیاسی فقط از ایدهی نمایندگی برای مشروعیت بخشیدن به قدرت گستردهی تصمیمگیریهایشان استفاده میکنند. اگر نیروهای لیبرال واقعاً مردم را از ثروت اجتماعیشان محروم کرده باشند، جنبش «اشغال کن» را باید اقدامی جمعی برای «بازپس گیری» این ثروت اجتماعی تلقی کرد که در جریان آن مردم و گروهها به پس گرفتن اماکن، نهادها، اموال و حقوقی میپردازند که اعتقاد دارند باید در تملک همگان باشد و همه حق استفاده از آنها را داشته باشند. حتی راهپیمایی در خیابانها و درگیری با پلیس شامل پسگرفتن حقوق قانونی تشکیل تجمع و اعتراض است. «اشغال کن» به معنای دور زدن کانالهای اصلی سیاسی و تحقق مطالبات از طریق اقدام مستقیم است. این جنبش میتواند روندی برای اصلاحات نیز به حساب آید ولی اصولاً میخواهد نهادهای موجود نظیر آموزش و پرورش و بهداشت را به دستگاههایی تبدیل کند که به طور جمعی مدیریت میشوند. جنبش «اشغال کن» برای تحقق این هدف، نهادها، اماکن و ایدههای بیشماری را در تلاش برای بازپسگیری آنها برای مردم عادی هدف گرفته است. تغییرات اجتماعی معنادار، به روابط و شبکههای اجتماعیای متکی است که ریشه در نیازها و آمال مردم دارد و ثمرهی ارگانیک آنهاست. وظیفهی یک جنبش کمک به تبلور این آمال و آرزوها در زمانی است که کانالهای نهادینِ ابراز عقیده بسته شدهاند. با توجه به عدم توفیق دموکراسیِ نمایندگی در ایالات متحده و کشورهای دیگر، ایجاد قالبها و فضاهای جایگزین در فعالیت اجتماعی و سیاسی برای اجرای هر گونه برنامهی مورد اختلاف ضروری است. جنبش «اشغال کن» در واقع بازپسگیری فضاهای عمومی و نهادهای اجتماعی است، و بلکه بیشتر از آن، تلاش برای بازپس گرفتن دموکراسی واقعی است. پی نوشت: 1. این جنبش خود را در وبسایتش اینگونه معرف کرده است: «یک جنبش مقاومت بدون رهبر با اعضایی از همه نژادها، جنسیتها و اعتقادات سیاسی. همه ما یک چیز مشترک داریم و آن اینکه ما 99 درصدی هستیم که دیگر زیادهخواهی و فساد 1 درصد دیگر را تحمل نخواهیم کرد.» جنبش وال استریت را اشغال کن، وبسایت. 2 Kornacki2011؛ 3 Foroohar2011؛ 4 . شبکه خبری سی.ان.ان با اشاره به آمار IRS گزارش داد که حداقل درآمد 1 درصد بالای جامعه در ایالات متحده در سال 2009 در حدود 343927 دلار بوده است، که متوسط آن به رقم 960000 دلار نزدیک است. بخش عمدهای از این درآمد ناشی از درآمدهای سرمایهای از محل سرمایهگذاریها و پاداشهاست. 5 Bivness&lawranse,2011 6 . lawrance,2006 7 . Bivens and Mishe,2003 8 David2003؛ 9 Crisis 2011؛ 10 www.adbusters.org,2011 11 . شبکهی اقدام مستقیم اصولاً برای هماهنگ کردن تظاهرات منطقهای علیه سازمان تجارت جهانی در سیاتل در نوامبر 1999 شکل گرفت. این شبکه از روندهای تصمیمگیری توافقی در حکم تجربهای در دموکراسی مشارکتی استفاده کرد تا هیچ گروهی کنترل شبکه را به دست نگیرد. ساختار این شبکه شامل گروههای برادری مستقلی بود که در حکم گروههایی در شبکهی سازمانیافتهی بزرگتر یا فدراسیون عمل میکردند، و نه همچون سازمانهای تمرکزیافتهای که به مرکز وفادار هستند. ر.ک. 12 . این اعتراضات از سوی شورای اجرایی AFL-CIO تأیید شد، و اتحادیههایی که در آن شرکت داشتند عبارت بودند از اتحادیهی بینالمللی کارکنان سرویس متروی نیویورک، اتحادیهی ملی پرستاران متحد، اتحادیهی کارگران صنعتی جهان، فدراسیون متحد معلمان، و اتحادیهی کارگران حمل و نقل یک صد، و چند اتحادیهی دیگر. اتحادیهی خودروسازان، اتحادیهی هوا-فضا، و اتحادیهِ کارگران کشاورزی آمریکا و همچنین گروههای فعال در ساحل غربی نیز بعدها از این جنبش حمایت کردند. 13 . یک فیلم ویدیویی بسیار تأثیرگذار از گروهبان شامار تامس در یوتیوب به نمایش گذاشته شد که گروهبان شامار به دلیل خشونت پلیس علیه تظاهرکنندگان با آنها درگیر میشود. او به آنها میگوید: «طوری لباس رزم پوشیدهاید که انگار اینجا میدان جنگ است. این مردم بیسلاح هستند. فقط ترسوها میتوانند به آدمهای بیسلاح حمله کنند... اینجا منطقهی جنگی نیست. اینها آدمهای بیسلاح هستند. فکر نکنید با حمله به این آدمها پلیسهای خوبی میشوید.» 14 . David King, “Soares on Occupy Albany,” Gotham Gazette, October 24, 2011, www.gothamgazette.com/blogs/wonkster/2011/10/24/soares-on-occupy-albany/. هدر گاوتنی منبع: فصلنامه تخصصی علوم انسانی اسلامی صدرا
92/12/05 - 04:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
روحانی در مصاحبه با «یورو نیوز»: سازمان ملل بازنده نهایی بازپسگیری دعوت از ایران به ژنو ۲ است
روحانی در مصاحبه با یورو نیوز سازمان ملل بازنده نهایی بازپسگیری دعوت از ایران به ژنو ۲ است حسن روحانی رئیسجمهور ایران با انتقاد از تصمیم دبیرکل سازمان ملل برای بازپسگیری دعوت از ایران برای شرکت در نشست صلح سوریه این اقدام را به ضرر سازمان ملل دانسته است به گزارش نامه نیوزدر واکنش به طرح «جان کری» درباره فلسطین حماس: با ناتو مانند اشغالگران برخورد خواهیم کرد
در واکنش به طرح جان کری درباره فلسطینحماس با ناتو مانند اشغالگران برخورد خواهیم کردجنبش حماس اعلام کرد که در صورت ورود نیروهای ناتو به فلسطین بر اساس یک توافق احتمالی میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان با این نیروها مانند اشغالگران برخورد خواهد کرد به گزارش خبرگزاری فارس به نقل انقدی: مردم آمریکا در جنبش اعتراضی تصویر «احمدیروشن» را در دست گرفتند
نقدی مردم آمریکا در جنبش اعتراضی تصویر احمدیروشن را در دست گرفتند رییس سازمان بسیج مستضعفین اظهار کرد انفجار صدها بمب در میان زائران شیعه یا راهاندازی صدها رسانه برای توهین به شیعیان سبب سوءظن به برادران اهل تسنن نمیشود زیرا بدنه اجتماعی و افراد عام نیز میدانند که این تفرقجنبش «روزنامهنگاران آزادند» ترکیه: رسانههای ترکیه آزاد نیستند
جنبش روزنامهنگاران آزادند ترکیه رسانههای ترکیه آزاد نیستندجنبش روزنامهنگاران آزادند ترکیه طی تظاهراتی در شهر استانبول با انتقاد از مداخله دولت آنکارا در امور رسانهها و مطبوعات خواهان پایان اعمال فشار علیه رسانهها شدند به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در ترکیه جمعی از اعضای جآشنا: صدا و سیما درباره سفر روحانی به داووس «اشاعه اکاذیب» کرده است
آشنا صدا و سیما درباره سفر روحانی به داووس اشاعه اکاذیب کرده است تهران - ایرنا - نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیما در نامه ای به رییس سازمان صدا و سیما ادعای این رسانه مبنی بر حضور مشاور رییس جمهوری با پوشش غربی در اجلاس داووس را اشاعه اکاذیب خواند و خواستار اصلاح اامروز در جشنواره فیلم فجر مشهد فیلمهای «معراجیها» و «اشباح» اکران میشوند
امروز در جشنواره فیلم فجر مشهدفیلمهای معراجیها و اشباح اکران میشوندامروز در جشنواره فیلم فجر مشهد در سینما هویزه فیلمهای معراجیها و اشباح اکران میشود به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد امروز شنبه فیلم سینمایی معراجیها ساخته مسعود دهنمکی در ساعتهای 13 17 و 21 در سینما هو«عصبانی نیستم» در برلین
عصبانی نیستم در برلین با اعلام رسمی سایت جشنواره بینالمللی فیلم برلین عصبانی نیستم رضا درمیشیان بهعنوان نماینده ایران در شصتوچهارمین دوره این جشنواره با نمایندگانی از 29کشور جهان در بخش چشمانداز رقابت میکند به گزارش نامه نیوز به نقل از شرق عصبانی نیستم با بازی باران کوثرکمپین «آزادی سربازان ایرانی» را امضا کنید
کمپین آزادی سربازان ایرانی را امضا کنید وبلاگ > افتاده جواد - کمپین آزادی سربازان ایرانی حامی سربازان ربوده شده ایرانی به زبانهای مختلف در صفحات شبکههای اجتماعی خطاب به چهار مقام برجسته در دنیا تضمین سلامت و آزادی این سربازان و بازگشت آنها را خواستار شدنددبیرکل کانونعالی کارگران در گفتوگو با فارس: دو پیشنهاد برای شناسایی مشمولان/ توزیع سبد توسط «امکان»
دبیرکل کانونعالی کارگران در گفتوگو با فارس دو پیشنهاد برای شناسایی مشمولان توزیع سبد توسط امکان را قبول نداریمدبیرکل کانونعالی انجمن صنفی کارگران با اشاره به دو پیشنهاد برای شناسایی کارگران مشمول سبد کالا گفت مخالف توزیع سبد کالای کارگران توسط اتحادیه امکان هستیم و این رویهاوباما به دنبال آزادی چه کسی است؟ همه چیز درباره مسیحیت تبشیری و «کشیش قلابی ایرانی»+تصاویر
اوباما به دنبال آزادی چه کسی است همه چیز درباره مسیحیت تبشیری و کشیش قلابی ایرانی تصاویرجریان تبلیغ و تبشیر مسیحیت بدون در نظر گرفتن اختلافات فرق و مذاهب مسیحی با تشکیل اردوگاهها در سطح جهان اقدام به جذب مسلمانان و پیروان دیگر ادیان میکنند به گزارش خبرگزاری فارس مسیحیتتاریخ همایش «فلسفه تعلیم و تربیت در عمل» مشخص شد
تاریخ همایش فلسفه تعلیم و تربیت در عمل مشخص شددبیر علمی همایش فلسفه تعلیم و تربیت در عمل از برپایی این همایش اردیبهشت ماه سال آتی خبر داد و گفت این همایش از سوی انجمن علمی فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی با همکاری دانشگاه تهران برپا خواهد شد یحیی قائدی استاد گروه فلسفه تعلیطریقه واگذاری سبد کالا به مشمولان جدید
طریقه واگذاری سبد کالا به مشمولان جدید وزارت کار اعلام کرده لیستها در اختیار وزارت صنعت برای اجرا قرار گرفته اما هنوز تکلیف شناسایی 5 میلیون کارگر فاقد بیمه مشخص نیست و احتمال دارد این کار به سال آینده واگذار شود طبق اعلام جدید وزارت تعاون کار و رفاه قرار است از روزهای آینده ودبیر سومین جشنواره استانی فیلم کوتاه بسیج خبر داد تجلیل از کارگردان«تنهای تنهای تنها» در اختتامیه جش
دبیر سومین جشنواره استانی فیلم کوتاه بسیج خبر دادتجلیل از کارگردانتنهای تنهای تنها در اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه بسیجدبیر سومین جشنواره استانی فیلم کوتاه بسیج استان بوشهر گفت در مراسم اختتامیه این جشنواره از احسان عبدیپور کارگردان فیلم سینمایی تنهای تنهای تنها تجلیل خواهد شدبه عنوان نمونهای موفق از احیای یک بنای تاریخی ثبتی هتل آپارتمان «سهند» تبریز بهرهبرداری شد
به عنوان نمونهای موفق از احیای یک بنای تاریخی ثبتیهتل آپارتمان سهند تبریز بهرهبرداری شدمدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی از افتتاح هتل آپارتمان سهند تبریز خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز فرزین حقپرست صبح امروز در مراسم بهرهبرداری از هتل آپارتاولین حضور بینالمللی سال 93 «حوض نقاشی» در فوکواوکا
اولین حضور بینالمللی سال 93 حوض نقاشی در فوکواوکافیلم سینمایی حوض نقاشی محصول حوزه هنری در اولین حضور بینالمللی سال 93 خود در ژاپن روی پرده میرود به گزارش خبرگزاری فارس فیلم سینمایی حوض نقاشی به کارگردانی مازیار میری در بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فوکواوکا Focus«چالشهای علم جدید برای ادیان» بررسی میشود
چالشهای علم جدید برای ادیان بررسی میشودنشست علمی چالشهای علم جدید برای ادیان با حضور محمد لگنهاوزن و حسن میانداری در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران علم و دین کاراترین نیروهای مؤثر بر انسان هستند بگزارش فارس از جشنواره فیلم فجر مشهد زمستان مشهدیها با «برف» سرد و «خط ویژه» گرم شد
گزارش فارس از جشنواره فیلم فجر مشهدزمستان مشهدیها با برف سرد و خط ویژه گرم شددر حالی که اکران فیلمها در روزهای نخست یازدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد با برخی نارضایتیها همراه بود مشهدیها از سه روز اخیر از برگزاری این جشنواره و اکران فیلمهای آن راضی بودند به گزارش فارس از مشهد-
گوناگون
پربازدیدترینها