تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه حقيقت خوشبختى آن است كه پايان كار انسان خوشبختى باشد و حقيقت بدبختى آن ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802444902




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انقلاب مردم ایران تهدیدی برای مناسبات جهانی/تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر سیاست خارجی آمریکا


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
انقلاب مردم ایران تهدیدی برای مناسبات جهانی/تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر سیاست خارجی آمریکا

انقلاب مردم ایران تهدیدی برای مناسبات جهانی/تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر سیاست خارجی آمریکا
با سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ازهم‌پاشی ساخت دکترین «نیکسون- کیسینجر» و بالاخره فسخ قرارداد دفاعی سال 1959 امریکا- ایران، کشور امریکا ناچار شد در استراتژی منطقه‌یی خود تجدیدنظر کند.
مصطفی داننده : فرا گفتمان پهلویسم که از دهه های آغازین قرن 20 بر ایران حاکم شد، دارای سه عنصر سازنده بود: 1.شونیسم (ناسیونالیسم ایرانی افراطی) 2.شبه مدرنیسم 3.سکولاریسم. علت مسلط شدن چنین گفتمانی مشروعیت یا مقبولیت آن نبود بلکه دلیل آن فقدان آلترناتیو دیگر و نیز حمایت خارجی بوده است. با هژمونتیک شدن گفتمان پهلویسم، اشاعه و تقویت باورها و گرایش های ناسیونالیستی به جای اعتقادات اسلامی در دستور کار قرار گرفت.

 در متن این گفتمان اسلام به عنوان "دگر ایدئولوژیک، اسلام گرایان به مثابه "دگر درونی" و اعراب به عنوان "دگر بیرونی" ایران تعریف شد. در این گفتمان اسلام به مثابه پدیده ای تحمیلی به سرزمین کوروش و داریوش نگریسته می‌شده که هدفی جز آلوده ساختن اصالت و هویت این مرز و بوم ندارد. بدین ترتیب جامعه به دو گروه "خودی" و "غیر خودی" تقسیم شدند: ایرانیان اصیلی که "خودی" نام گرفتند و در دگر سو مردمان غافل، مجرمان خشونت پیشه و بیگانگانی که نامطلوب و تهدید کننده که "جامعه غیر خودی" نام داشتند. در چنین فضایی یک رابطه دو سویه میان دولت و ملت صورت نمی گرفت. از این رهگذر می توان گفت که قدرت شاهان پهلوی صرفاً مزین به بعد اجبار و فاقد بعد رضایت بود. در واقع قدرت شاهان پهلوی فاقد نفوذ نرم افزای بود.

توسل شاه به خارجی‌ها

شاه برای تثبیت قدرت خود بسیاری از نخبگان مستقل اندیش و یا حتی اندیشمندانی که در تقریر هویتی گفتمان پهلویسم نقش موثری ایفا کرده بودند را به حاشیه راند. چنین امری باعث شده که دایره خودی‌ها باز هم کوچک و کوچکتر شود. پس از کودتای 1332 تهدید انگاشتن داخلی‌ها گزینه‌ای جز توسل به خارجی برای تثبیت و تضمین امنیت هستی شناختی «وجودی» باقی نمی‌گذاشت. بازتاب این رویکرد را به خوبی می توان در سیاست خارجی گفتمان پهلویستی مشاهده نمود. روابط استراتژیک با غرب واسرائیل، پیوستن به پیمان سنتو، اعمال سیاست بازدارندگی علیه شوروی باهمکاری غرب، ایفای نقش هژمون منطقه و مقابله با کشورهای رادیکال عربی چهره و ماهیتی کاملاً وابسته به غرب و حامی حفظ وضع موجود به سیاست خارجی ایران داد. علاوه بر آن افزایش تنش میان آمریکا و شوروی باعث شد ایران به ژاندارم منطقه تبدیل شود. ضمن آنکه ژاندارمی منطقه خلیج فارس یک پشتوانه هویتی درراستای به رخ کشیدن برتری ایرانیان بر اعراب بود که میتوانست هویت مورد نظر شاه را درداخل تثبیت کند.

اما دیری نپایید که گروهی مرکب از "دیگر تعریف شدگان" شکل گرفت. از منظر کلی این گروه اسلام گرایان نام گرفتند. آنچه این گروه را متمایز می ساخت عبارت بودند از: قرائتی شالوده شکنانه و واسازانه از اسلام، به کارگیری "کلمات رقیق" برای توضیح وتفسیر "کلمات غلیظ"، تقریری دیگر از "خود" و"دیگری" وتعریف مجدد "غرب" به جای "عرب" به عنوان "دگر خارجی"، مفصل بندی گفتمانی مدرن خارج از مدار و حریم مدرنیته غربی، گزینش انتخابی از گفتمان غرب«در پاره ای از گرایشات»، خارج نمودن گفتمان مدرنیته از انحصار غرب و باز تعریف آن به مثابه یک متن با چند مولف «در پاره ای از گرایشات».

عدم توانایی گفتمان پهلویسم درساخت نظامی مبتنی بر جامعه ایرانی در کنار عناصری چون رضایت، مقبولیت ومشروعیت منجر به عدم کارکرد ساختاری-ارزشی نظام پهلویستی، ونهایتا بروز و ظهور یک انقلاب گردید. در واقع می توان گفت که انقلاب اسلامی حاصل چالش دو فرا گفتمان با کانون ودقایق وعناصری کاملا نا همخوان بوده است. عناصر گفتمان هویتی شیعی با فرا گفتمان پهلویستی تفاوت های آشکاری داشت روایت هویت شیعی در ایران، چیزی نبود که با فرا گفتمان پهلویستی به حاشیه رانده شود. درواقع بستر روایت هویت مذهبی شیعی درمیان توده مردم و طی قرون متمادی شکل گرفته بود، درحالی که روایت هویت شاه معطوف به خودی هایی بود که در چارچوب برنامه مدرنیزاسیون تعریف شده بودند. به تعبیر فوکو نوعی همگرایی و تقارن بین نیازهای افراد به تغییرات و دگرگونی های نظری با مکتب اسلام وجود داشت که نهایتاً در شکل یک انقلاب متجلی گردید.

مانند هر جنبش دیگر؛ نهادینه شدن گفتمان انقلاب اسلامی، نیازمند الزاماتی بود که داشتن دشمن و"دگر" یکی از آنهاست. هرچه این دگر غلیظ تر باشد خود شکل گرفته دربرابر آن نیز از وحدت و انسجام بیشتری برخوردار خواهد بود. ضمن آنکه به تبع تغییر تعریف "خود"؛ تغییر تعریف "دگر" نیز طبیعی جلوه می نمود. انقلاب بیش از آنکه گفتمان پهلوی را معلول عملکرد نخبگان سیاسی بداند، آن را ماحصل مداخلات غرب ودر راس آن ها آمریکا می‌دانست. از دیگر سوی مدرنیته موجود دگر هویتی ایران اسلامی تعریف شد. بنابراین غرب به خصوص ایالات متحده به عنوان "دگر" خارجی قدرتمند که می تواند نقش به سزایی در انسجام هویت "خود" ایفا نماید، نام گرفت.


انقلاب اسلامی تهدیدی برای مناسبات جهانی

واحد تحلیل گفتمان تازه تولد یافته اسلامی، نه دولت-ملت وستفالیایی بلکه امت اسلامی واحد جهانی بود. از این رهگذر انقلاب، گفتمان مسلط جهانی را به چالش کشید ونظم حاکم بر مناسبات و روابط بین المللی مورد تهدید قرار داد هم چنین کانون های متعدد مقاومت را علیه قدرت هژمونتیک جهانی بسیج نمود. اگرچه گفتمان امام متوجه گفتمان پهلویسم بود، لکن بی تردید گفتمان وی افقی فراسوی پهلویسم می گشاید وشالوده شکنی مناسبات استعلایی غرب با شرق «اسلامی» را نیز در دستور کار خود قرار می دهد. این رو از با آغازین روزهای استقرار "ایده صدور انقلاب" هم به مثابه یک "هدف" و هم به عنوان یک "استراتژی" و نیز در قالب یک "رسالت و وظیفه انقلابی" جلوه گر می‌شود.

گفتمان انقلاب اسلامی اساساً به دنیا نگاه متفاوتی داشت و در صدد ایجاد بلوکی فراتر از دو بلوک شرق و غرب بود. مطابق این گفتمان شعارهای اصیل و بنیادین اسلام، وعده پیروزی مسلمانان را داده است و در این وعده تردیدی وجود ندارد. از همین رو بلوک های قدرت موجود محکوم به نابودی اند و تنها اسلام است که از این کشمکش سربلند بیرون خواهد آمد. اگر گفتمان انقلاب می‌توانست بر اساس آرمانهایش یک سیستم اجتماعی و سیاسی کارآمد طراحی کند، این سیستم به طور جدی برای قدرت های موجود چالش اساسی ایجاد می کرد. از این رو بلوک شرق و غرب به نوعی توافق ضمنی نانوشته دست یافتند و کوشیدند تا با اتخاذ اقداماتی نظیر اعمال تحریم ها و تلاش برای منزوی کردن ایران در سطح بین المللی مانع از شکل گیری چنین نظام سیاسی و اجتماعی شوند.

خرده گفتمان بسط محور و صدور مدار طبیعی ترین ، بدیهی ترین و بهترین گزینه در آن دوران بود. در آن شرایط انتخاب گزینه های دیگر می توانست تهدیدات افزون‌تر و شالوده شکن‌تری را برای نظام ایدئولوژیک نوپا به همراه داشته باشد. برای اینکه تحلیل صحیحی از بازتاب ایده صدور انقلاب ارائه دهیم باید تهدیدات و فرصت های ناشی از آن را در سطح ملی و فرا ملی مورد مطالعه قرار دهیم: بی تردید مانایی و پویایی نظام های انقلابی در گرو کنش و واکنش ها انقلابی-ایدئولوژیکی آنان قرار دارند. لذا هرگونه تقلیل و تخفیف گرایی در مواضع، سویه ها و اقدامات انقلابی نظام مستقر را در معرض بحران مشروعیت مقبولیت و کارآمدی قرار می دهد. از سوی دیگر اتخاذ چنین مواضعی این امکان را فراهم می آورد که نظام به گونه ای با "صدور بحران" نارسایی ها و تلاطمات بعد از انقلاب را از اندیشه و احساس مردم دور کند.

از این منظر گفتمان« بسط/صدور» محور نه تها ممکن ترین بلکه عقلانی ترین گزینه بازیگران انقلابی بود و در سیمای یک فرصت بزرگ نه تنها به مثابه یک استراتژی تهاجمی بلکه به عنوان یک استراتژی تدافعی قابلیت تبیین و تحلیل می یابد. اما روایت فراملی این خرده گفتمان روایت دیگری است. اگرچه در اوایل گفتمان «بسط/صدور» یک تهدید بزرگ نسبت به نظم جهانی و هژمونی قدرت های مسلط تصویر و تعریف شد، اما دیری نپائید که قدرت های بزرگ واقف شدند در کنار این تهدید ، فرصت ها و استعدادهای قابل شکوفایی نیز نهفته است. آمریکا توانست در پرتو برجسته ساختن تهدید ایران فرصت های متنوعی نظیر: حضور آشکارتر و مقتدرانه تر در منطقه، تشکیل شورای همکاری خلیج (همیشه فارس) به عنوان یک قطب قدرت جدید منطقه، فروش تسلیحات بیشتر به کشورهای عربی، جایگزین کردن "تهدید ایران" به جای "تهدید اسرائیل" در سپهر اندیشه و عمل حکام عربی منطقه، ایجاد وابستگی بیشتر کشورهای مرتجع عربی به خود، مشغول کردن دو هژمون منطقه (ایران و عراق) به یکدیگر و تضعیف و تخریب بنیان های نظامی و اقتصادی آنان و ... برای خود مهیا سازد.

4 تغییر در سیاست خارجی آمریکا پس از انقلاب ایران

انقلاب 1979 ایران به تعبیر رمضانی به همان اندازه که مبین مخالفت تمامی ملت ایران با سیاست های داخلی شاه بود، نشان از ناخرسندی از سیاست خارجی او نیز بود. در واقع انقلاب ایران، تجلی آرمانهای دیرین هویت خواهی ایرانیان در طول تاریخ بود که این آرمان خواهی با عدم موفقیت در تحقق اهداف مشروطیت ، تشدید یافته بود. رمضانی به نقل از فارست د.کالبورن یاد آور می شود انقلاب ایران، اصیل ترین انقلای معاصر است چرا که جذابیت مارکسیسم-لنینیسم را به چالش کشید و موجب افول آن شد. از دگر سو انقلاب ایران جاذیه لیبرالیسم را هم دچار افول کرد. رمضانی ادامه می دهد که«در اصل انقلاب ایران ریشه در آن چیزی دارد که من آن را ویژگی هیبرید سه گانه هویت ملی ایرانیان می نامم. یعنی سنتزی از ایرانیت، اسلامیت و لایه مدرن تمدن ایرانیان. شعار مشهور آیت ا.. خمینی : استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بازتاب دهنده هر سه لایه مذکور است.» اما شعار دیگری که در کنار شعار فوق مطرح شد، شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی بود. در نظام بین الملل آنروز جنبش عدم تعهد تبلور اصلی این شعار بود.

وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه 1357 «مصادف با فوریه 1979» بنا به گفته برژینسکی، مشاور جیمی کارتر در امور امنیت ملی، یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین وقایع منطقه خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم برای امریکا محسوب می‌شود. زیرا رژیم شاه به عنوان یکی از پایه‌های دوگانه استراتژی امریکا در خاورمیانه و یکی از ستون‌های دوگانه و اصلی دکترین نیکسون دارای آنچنان اهمیتی بود که حتی روابط امریکا با کشورهای دیگر مانند پاکستان، ترکیه و شیخ‌نشین‌های خلیج فارس را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود.

انقلاب ایران روند اجرای استراتژی منطقه‌یی امریکا را مختل ساخت و از دیدگاه امریکا خلأ قدرت قابل توجهی در منطقه ایجاد کرد که می‌باید هرچه زودتر با آن برخورد مناسب میشد. انقلاب اسلامی ایران 4 تغییر و تحول عمده در سیاست امریکا در عرصه بین‌المللی ایجاد کرد که هریک از آنها در بردارنده نتایجی برای کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه بود:

با سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ازهم‌پاشی ساخت دکترین «نیکسون- کیسینجر» و بالاخره فسخ قرارداد دفاعی سال 1959 امریکا- ایران، کشور امریکا ناچار شد در استراتژی منطقه‌یی خود تجدیدنظر کند. بدین‌ترتیب که در جست‌وجوی شاه جدیدی در مصر سیاست خود را بر این پایه قرار داد که از تسهیلات و امکانات نظامی آن کشور استفاده کرده و طبق برنامه مبلغ 8 میلیارد دلار اسلحه به انور سادات در دهه 1980 بفروشد.به موازات برنامه فوق، امریکا کشور پاکستان را که یک کشور اسلامی و از نظر نظامی قدرتمند بود تشویق کرد که نقش موثرتری در خلیج فارس بویژه در رابطه با تضمین ثبات حکومت عربستان سعودی ایفا کند.

 قسمت دوم استراتژی جدید امریکا عبارت از آمادگی آن کشور جهت ایفای نقش موثرتر و مستقیم‌تر در مواضع ضروری بود. بنابراین امریکا شروع به گسترش تاسیسات و تجهیزات جزیره دیگو کارسیا واقع در اقیانوس هند کرده و در عین حال پایگاه‌هایی در عمان، سومالی و کنیا برای حضور نظامی گسترده‌تر و قدرتمند‌تری در منطقه به دست آورد. ضمنا طرح‌های مربوط به ایجاد نیروهای واکنش سریع متشکل از 100هزار نفر برای استفاده احتمالی در خلیج فارس نیز از همان منطق یاد شده پیروی می‌کرد. حتی اگر نیروی واکنش سریع با مشکلات لجستیکی روبرو می‌شدند که حتما نیز چنین بود، امریکا این آمادگی را داشت که جهت تضمین عرضه نفت به جهان عرب حتی بخشی از خاک عربستان سعودی را نیز اشغال کند. با توجه به مشکلات لجستیکی برای اقدامات احتمالی نیروهای واکنش سریع عدم تمایل کشورهای عربی منطقه با اجازه استقرار نیروهای امریکایی در خاک خود و استفاده از تسهیلات نظامی آنان و ... در اوایل دهه 1980 اخباری ‌مربوط به استفاده احتمالی از نیروهای کار خارجی برای ‌انجام عملیات نظامی در مناطق نفتی به‌نفع امریکا شایع شده بود. به مرحله اجرا در‌آوردن استراتژی یاد شده در خاورمیانه بدون تغییر در طرز تلقی امریکایی‌ها غیرممکن بود، که بعدا انقلاب ایران و بویژه مساله گروگانگیری به عنوان عامل مناسب باعث ایجاد تغییرات لازم شد. به عبارت دیگر، برخلاف سال‌های آخر جنگ ویتنام که دستگاه رهبری امریکا ستیزه‌جو‌تر از بخش اعظم افکار عمومی آن کشور بود، سال‌های آخر دوران ریاست‌جمهوری کارتر به عکس، افکار عمومی جامعه امریکا به جای یک رهبری محتاطانه از اقدامات نظامی حمایت می‌کرد. وقوع تغییر و تحولات در عرصه بین‌الملل و رخدادهای سیاسی دوران آغازین انقلاب در سایر مناطق جهان نظیر امریکای مرکزی، خاورمیانه دور یا در دنیای غرب که به میزان زیادی ناشی از اثرات انقلاب ایران و سیاست‌های این کشور بود، در تغییر افکار عمومی امریکایی‌ها موثر بود.

بحران گروگان‌های‌ امریکایی عملیات تلافی‌جویانه ایالات متحده را در زمینه‌های مالی و اقتصادی برانگیخت و از جمله مهم‌ترین اقدامات توقیف دارایی‌های بانکی ایران به مبلغ بیش از 8 میلیارد دلار در بانک‌های صادرات به ایران و ... از جمله عکس‌العمل‌های دیگر امریکا است. پس از این اقدام امریکا، این مساله مطرح شد که دیگر اعضای اوپک نیز ممکن است مشمول چنین حرکتی از سوی امریکا بشوند.

آمریکای آسیب پذیر در خلیج فارس

وقوع دو رخداد عمده و بروز بحران در روابط بین‌ امریکا و ایران، باعث ایجاد تعارضاتی بین ایالات متحده امریکا از یک سو و ژاپن و کشورهای اروپایی از سوی دیگر شد. چنین درگیری‌ها و تعارضاتی بمدت‌ها قبل و به اوایل دهه 1950 یعنی هنگامی که انگلیسی‌ها نقش حتی‌الامکان خود را از شاه دور نگه‌داشتند، درحالی که انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها تا حدودی در کنار متحد خود ایستادند.

در دوران پس از گروگانگیری، تشتت عقاید گسترده شد و انگلیسی‌ها که با سروصدا از امریکا حمایت می‌کردند، بی‌سروصدا و محرمانه در صف سایر کشورهای اروپایی و ژاپنی‌ها قرار گرفتند. ضمنا هیچ‌یک از کشورهای مذکور دست به اعمال تحریم‌های جدی علیه ایران نزده، اموال و دارایی‌های ایرانیان را توقیف نکرده، یا اقدام نظامی مناسبی انجام ندادند. بنابراین اگرچه همانند روند تغییر طرز تلقی امریکایی‌ها ایران تنها عامل ایجاد شقاق و اختلاف بین امریکا و متحدانش نبود، ولی یقینا ایران نقش مهمی در تقویت همگرایی و هماهنگی بین متحدان غربی داشت.

 نتیجه اینکه در تحلیل نهایی امریکا، پس از انقلاب اسلامی ایران تمام منطقه خلیج‌فارس حالت آسیب‌پذیری شدیدی پیدا کرده و رهبران کشورهای منطقه از طرف ایران احساس خطر کردند. این خطر عبارت از وقوع انقلاب‌های دیگر به روش انقلاب ایران در کشورهای دیگر منطقه بویژه با تاکید بر شعار صدور انقلاب ایران و ارزش‌های آن از سوی رهبران این کشور است. از طرف دیگر، اعلام و گسترش شعار مهم «امروز ایران، فردا فلسطین» باعث ایجاد تهدید بالقوه برای پایه دیگر استراتژی امریکا در خاورمیانه یعنی اسراییل شد که مسلما رهبران امریکا و همینطور اسراییلی‌ها نسبت به آن حساسیت شدید دارند. باید توجه داشت اسراییل به عنوان نزدیک‌ترین متحد امریکا در منطقه نقش مهمی در اجرای نقشه‌های آن در خلیج‌فارس دارد.








1392/11/22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن