محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845019627
اولین زن تیرباران شده در تاریخ ایران/عکس
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
اولین زن تیرباران شده در تاریخ ایران/عکس
این بار که بهرام به خانه ما آمده بود ، من با وی صحبت کردم و گفتم که مهدی هیچ علاقه ای به کار سیاسی ندارد پارسینه: منیژه اشرف زاده کرمانی در 4 بهمن 1354 به جرم اقدام علیه امنیت کشور و عضویت در شاخه مارکسیستی سازمان مجاهدین خلق و دست داشتن در ترور مجید شریف واقفی بعنوان مراقب صحنه به حکم دادگاه نظامی تیرباران گردید.
ارتباط او با احمد رضایی(از سران اولیه مجاهدین خلق) از سالهای 47 _ 46 آغاز می شود . منیژه از نخستین آشنایی های خود با او چنین یاد کرده است : " ..... من در سال 46 وارد مدرسه عالی بازرگانی شدم ..... در بین همکلاسان و دوستان فردی بود به نام عباس صابری که با وی آشنا شدم ..... و به وسیله او با یکی از دوستانش که گاهی به دانشکده می آمد آشنا شدم . این دوست عسگریزاده ، احمد رضایی بود . آنها گاهی اوقات راجع به رفتن به کوه صحبت می کردند و من اظهار تمایل می کردم که اگر ممکن است منهم با شما به کوه بیایم ..... اولین جمعه بعد از امتحاناتمان به من تلفن زدند و برای رفتن به کوه قرار گذاشتند ..... و ما به کلکچال رفتیم و در آنجا آنها صبحانه خوردند و دو مرتبه به پایین مراجعه کردیم . بعدها باز آنها به من تلفن می زدند ولی عسگریزاده بعد از دو دفعه ، گفت که دیگر او کار دارد و فعلاً نمی تواند به کوه بیاید . من با دوستش ( احمد رضایی ) به کوه می رفتیم و معمولاً به شیرپلا و یا کلکچال می رفتیم و معمولاً در بین راه به کسانی برمی خوردیم که با احمد رضایی دوست بودند و آنها هم پس از آنکه به ما برمی خوردند با ما حرکت می کردند ..... "
منیژه در سال 1348 با شخصی به نام مهدی مهروانی بهبهانی ازدواج کرد . در پی کشف سازمان از سوی ساواک در سال 1350 احمد رضایی از خانه منیژه به عنوان پناهگاه بهره گرفت و در ضمن در راه کشاندن منیژه و همسر او به سازمان کوششهایی کرد و بدین گونه زمینه از هم پاشیدن زندگی منیژه ، فراهم شد .
همسر او در بازجویی های خود در ساواک آورده است : " ..... در سال 1350 شخصی به نام احمد رضایی که قبلاً همکار من در امر تدریس بود به من مراجعه نمود و بر مبنای دوستی قدیم از من خواست که اجازه دهم چند روزی در منزل من به سر برد ، زیرا بر اثر فعالیتهای سیاسی پلیس در تعقیب او است و نمی تواند به منزل خودشان برود ..... به خاطر دوستی که بین ما بود و او اجازه دادم که چند روزی در منزل ما به سر برد و نامبرده به خاطر سابقه آشنایی که با همسرم داشت و نفوذی که طی چند روز اقامت در منزل ما روی او برقرار نمود ، زمینه همکاری من و همسرم را با خود و دوستان خود آماده کرد ..... و به خاطر فشار و اصرار همسر سابقم منیژه اشرف زاده کرمانی به طور متناوب تا سال 1352 در منزل ما خودش و برادرش رضا رضایی و یکی از دوستان و همفکران او به نام بهرام آرام ..... اقامت داشتند ....."
مهدی مهروانی پیرامون زمینه فروپاشی زندگی خود چنین اعتراف کرده است : " ..... در یک سال اول زندگی زناشویی زندگی آرام و طبیعی داشتیم ولی یکی دو روز که احمد رضایی ( که قبلاً در دانشکده به دیدار منیژه اشرف زاده می رفته و با او دوستی و آشنایی داشت ) به خانه ما آمد ، به تدریج رفتار او تغییر کرد و گرایش شدیدی نسبت به احمد رضایی و سپس بهرام آرام و رضا رضایی نشان می داد..... "
نیز پیرامون این جریان افزوده است : " ..... بعد از آمدن رضا رضایی به خانه ما ناسازگاری منیژه و اختلافات من و او به اوج خود رسیده بود و احساس می کردم دیگر نمی توانم به زندگی با او ادامه دهم ..... " مهدی مهروانی که از ارتباط همسرش با کادر مرکزی سازمان زندگی خود را در خطر فرو پاشیدن می دید، بر آن شد که خود را از فعالیت های سیاسی سازمان دور سازد و از این راه همسر خویش را نیز از همکاری با سازمان با زدارد و برای رسیدن به این هدف پیش از هر کار بر آن شد که از رفت و آمد برخی از کارگزاران سازمان به خانه خود جلوگیری کند و این اندیشه را با رضا رضایی آشکارا در میان گذاشت . رضایی با آنکه به ظاهر با دیدگاه نامبرده مخالفت نکرد و حتی قول داد که هر چه زودتر بساط خود را از خانه او گردآورد و به جای دیگری کوچ کند ، ارتباط خود را به شکلی پنهانی با منیژه اشرف زاده کرمانی ادامه داد و از خانه او نیز به کلی دست نکشید .
منیژه در این باره نوشته است : " ..... یکبار نیز بهرام آرام و رضا رضایی و آذر خانه ما را برای مدت کوتاهی ترک کردند و پس از بازگشت آنها قرار شد که خانه ای با نام مستعار اجاره کنیم تا آذر نیز بتواند به آنجا رفت و آمد کند و بعداً به علت اینکه شوهر سابقم مهدی مهروانی بهبهانی تمایلی برای بودن آنها در خانه ما نشان نمی داد قرار شد خانه ای اجاره کنیم که فقط من به آنجا رفت و آمد کنم و به شوهر سابقم محل آنرا نگوئیم ....." این سناریو و خیمه شب بازی ، کشمکش میان زن و شوهر را بیشتر کرد و منیژه را بر آن داشت که برای باز کردن گره کور زندگی خود با برخی از عناصر کادر مرکزی سازمان به رایزنی بنشیند و آنان را برای بر طرف کردن کشمکشها و نابسامانیهای زندگی خویش به اندیشه و بررسی فرا خواند . آن شیادان که دیر زمانی بود در کمین او نشسته بودند و برای متلاشی کردن زندگی او لحظه شماری می کردند ، از این فرصت در راه پیاده کردن نقشه شوم و ضد انسانی خود بهره برداری کردند و آخرین تیری که در ترکش داشتند به سوی او نشانه رفتند .
منیژه از این رویداد این گونه یاد کرده است : ".....این بار که بهرام به خانه ما آمده بود ، من با وی صحبت کردم و گفتم که مهدی هیچ علاقه ای به کار سیاسی ندارد ولی من می خواهم که کار کنم و حال چه باید بکنم ؟ وی گفت که اگر مهدی مایل نباشد که خودش کار کند مایل نخواهد بود که تو هم کار کنی ، خوب این مسئله را چگونه حل می کنی ؟ من گفتم که من می توانم در صورتی که لازم باشد با قدری مهربانی بیشتر ، مهدی را راضی کنم که او به این کار تن در دهد . وی گفت آخر چرا تو چنین کاری را بکنی ؟ گفتم خوب اگر لازم باشد اشکالی ندارد و از نظر من این کار عملی است . ولی او می گفت که تو پس از مدتی از این وضع خسته خواهی شد و بعد گفت که شاید بهتر باشد که از مهدی جدا شوی . من گفتم که این مسئله هم برای من زیاد مشکل نیست و اگر لازم باشد می توانم این کار را انجام دهم ، ولی اگر بخواهم که از مهدی جدا شوم وی متوجه خواهد شد که چرا از وی جدا می شوم و ممکن است که حتی برود و مرا به پلیس معرفی کند . ولی او گفت که مهدی خودش هم می ترسد و چنین کاری نخواهد کرد .
بعد من به وی گفتم که پس باید مدتی صبر کنم تا مهدی کمتر از جریان مطلع شود و نتواند مسائل را به خوبی جمع بندی کند ..... "
بهرام آرام برای آن که بتواند منیژه را در برابر خواسته های شیطانی خویش رام کند و به جدایی از همسر و متلاشی کردن خانه و کاشانه خویش وا دارد ، کوشید که کمتر با او روبرو شود . و بدین گونه او را هر چه بیشتر تشنه و شیفته خویش سازد و با دستاویز اینکه کار و مسؤولیت های گوناگون فرصت هر گونه دیدار و گفتگو را از او سلب کرده است دیگری را بر سر قرار با منیژه می فرستاد !
او در بازجویی های خود این جریان را چنین نوشته است : " ..... در اواسط بهار نیز من یکبار آرام را دیدم ، وی گفت که فعلاً نمی تواند با من تماس داشته باشد زیرا کارهای زیادی دارد ، دیگر از او خبری نداشتم تا اواخر تابستان که آذر یکبار تلفن کرد و با من قرار گذاشت و بعد که مرا دید گفت که چکار می کنی : من راجع از وضعم از او پرسیدم و او گفت تا وقتی که تو از مهدی جدا نشده باشی ، وضعت روشن نخواهد شد و منهم به او گفتم که سعی می کنم که در اولین فرصت مهدی را تشویق کنم که کار مناسبی بگیرد و بعد از وی جدا خواهم شود .
بعد من راجع به بچه از او پرسیدم و او گفت که راجع به این مسئله بعداً تصمیم خواهند گرفت و او چیزی در این مورد نمی داند .
من برای بچه ام خیلی ناراحت بودم ، زیرا دلم نمی خواست که او را از خودم جدا سازم ...... فکر رضا لحظه ای از ذهنم دور نمی شد . بعد فکر کردم که سازمان که کار مهمی را به من محول نخواهد کرد ، پس من می توانم پسرم را چند سالی دیگر با خود داشته باشم ..... و با همین فکر در اولین فرصتی که مورد اختلافی با مهدی پیدا کردم به او گفتم که باید از هم جدا شویم ..... "
نامبرده در دنباله اعتراف های خود آورده است : " ..... وقتی که من به او گفتم می خواهم از او جدا شوم ، وی ابتدا خیلی عادی قبول کرد ولی بعداً شروع به مخالفت کرد و حتی تهدید کرد که خودش را خواهد کشت . بعد گفت که هم خودش را و هم رضا را می کشد ..... بعداً وی گفت که حاضر است از من جدا شود ولی رضا را هرگز به من نخواهد داد ..... وی چون از علاقه من به رضا آگاه بود می خواست که بدین وسیله از جدایی من و خودش جلوگیری کند ..... به هر حال من جریان را به خانواده خودم و همچنین خانواده مهدی گفتم و بعد هم دنبال جریان طلاق رفتم .
در این فاصله یکبار دیگر نیز آذر به من تلفن کرد و با من قراری گذاشت ، و بعد به وی گفتم که تقاضای طلاق کرده ام و در جریان است و او هم مرا تشویق کرد که زودتر این کار را انجام دهم ..... به هر حال از مهدی جدا شدم .... در ضمن قبل از جدا شدنم یکبار علی ( بهرام ) مرا دید ..... و راجع به جدائیم صحبت کرد و به من گفت که من خواستم که خودم با تو صحبت کنم و ببینم که آیا واقعاً می خواهی که جدا شوی و مدتی بعد پشیمان نمی شوی و بعد در دفعات ، من راجع به بچه از او پرسیدم و او هم گفت که باید بچه را به شوهر بدهم ..... " مهدی مهروانی نیز در بازجویی های خود جریان جدا شدن همسر خود را اینگونه بازگو می سازد : " ..... منیژه به یک بهانه مسخره ناگهان خیلی جدی به من گفت که ما با هم تفاهم نداریم و باید جدا شویم ، من هر چه سعی کردم در آن روز و روزهای بعد معنی تفاهم را از او بپرسم و به خاطر سرنوشت کودک معصوممان او را از این فکر باز دارم با خونسردی می گفت : من تصمیم گرفته ام و تصمیم من تغییر نخواهد کرد ..... هر کس از افراد فامیل او یا من که از این موضوع با خبر شد سعی می کرد او را نصیحت کند اما فایده نداشت . من در آن زمان مطمئن بودم که پای مرد دیگری در کار است و خانواده من همچنین نظری داشتند و می گفتند زیر سرش بلند شده است ، بالاخره من از ترس آبروریزی و احتمالاً پیش آمدن مسائل ناموسی به طوری که از زندگی بیزار شده بودم و حتی قصد خودکشی داشتم با طلاق موافقت کردم..... او رفت و من ماندم و بچه داری و کار اداری ..... "
سازمان بدین گونه توانست کانون گرم زن و شوهری را از هم بپاشاند و کودکی را از عشق و محبت مادری محروم سازد و منیژه را نه تنها از همسر و فرزندش جدا سازد.
مینژه در اعتراف های خود گوشه هایی از رسوایی خوذ را اینگونه آشکار کرده است : " ..... در ضمن من دو دفعه کورتاژ کرده ام که برای یک دفعه از آن از اداره پول گرفته بودم و این پول هم دزدی بوده است و پول کورتاژ دوم هم که از پول مردم پرداخت شده دزدی بوده است ..... در مورد از بین بردن بچه ای که من از بهرام داشتم خودم و او هر دو مایل بودیم که آنرا از بین ببریم ، زیرا با موقعیت زندگی یک چریک امکان نگهداریش وجود نداشت و در شرایط زندگی چریکی یک بچه امکان آنرا نداشت تا بتواند از تعلیمات صحیحی برخوردار شود و در ضمن با وضع من که صورت علنی بودم اصلاً امکان نداشت که آن بچه را نگهدارم ."
وحید افراخته نیز از این آلودگیها و رسواییها اینگونه پرده برداشته است : " ..... در همین دوران آرام و منیژه کوششهائی برای برقراری روابط جنسی می کنند که از آرام شروع می شود ، سپس منیژه می گوید احساس می کنم تو یک ناراحتی داری ؟ آرام می گوید به فکر سیمین صالحی هستم و این فکر مرا رنج می دهد و تو می توانی به من کمک کنی ، منیژه می گوید من حاضرم به تو کمک کنم و بالاخره پس از چند جلسه از این گفتگو ها بالاخره آرام از منیژه می کشد که حاضرم با تو ازدواج کنم ، آرام هم موافقت خود را اعلام می دارد ، منیژه حامله شده و کورتاژ می کند ..... "
وحید افراخته که اینگونه پیرامون فساد و آلودگیهای هم سنگران و هم مسلکان خود قلم فرسایی کرده ، خود نیز تا آن پایه آلوده و رسوا بوده که حتی در درون زندان نیز زشت کاریهای خود را دنبال کرده است .
در یکی از نامه های وحید افراخته به منیژه اشرف زاده آمده است:: " ..... منیژه عزیزم عشق خوب و بزرگم تو مرا با محبت آسمانیت ، با عشق پاک و بیش از حدت شرمنده می کنی ، خودم را در مقابل عظمت و روحت کوچک می بینم ، دلم می خواهد در دریای وجودت در اقیانوس جسم و روحت شنا کنم ، تو مرا با عشق مقدست سیراب کردی ، مرا برای همیشه متعلق به خودت کردی ، در حالیکه از من دوری همیشه خودم را نزدیکت می بینم . هیچ لحظه ای خالی از تو نبوده ، همیشه در آسمان خیالم پرواز می کنی ، پس از تو هرگز نتوانستم عشق و محبتی را به قلبم راه دهم و الا آخر......
منبع: اعترافات منیژه اشرف زاده کرمانی / اسناد ساواک
1392/11/9
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]
صفحات پیشنهادی
اولین خبرنگار رسمی زن در تاریخ ایران+ عکس
اولین خبرنگار رسمی زن در تاریخ ایران عکس برخی محققان مطبوعاتی معتقدند که عزت ملکخانم یا همان اشرفالسلطنه نخستین زن مطبوعاتی تاریخ ایران است 1392 10 23عکس/اولین چاه نفت ایران
عکس اولین چاه نفت ایران عکس مربوط به حدود سال ۱۲۶۸ شمسی و احتمالاً متعلق به موزه تاریخ آمستردام است این عکس اولین چاه نفت ایران در دالکی دشتستان و کارگران آن را نشان میدهد 1392 11 9ورود اولین پورشه 6 درب به ایران !!! + عکس
ورود اولین پورشه 6 درب به ایران عکس حالا تصاویری از جدیدترین خودروی پورشه در ایران منتشر شده است که نشان می دهد یکی از اهالی شهر اصفهان توانسته است مجوز ورود ترخیص و حتی پلاک گذاری یک دستگاه خودروی پورشه 6 درب را که می توان آنرا از جمله خاص ترین خودروهای موجود در کشور دانسورود اولین پورشه 6 درب به ایران+عکس
ورود اولین پورشه 6 درب به ایران عکس وجود صدها خودروی پورشه در کشور حتی باعث تعجب جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس در سفر اخیرش به تهران نیز شد و وی با مقایسه این خودروها با کمبود دارو در کشور از این موضوع تعجب کرده بود به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران طی سالهای اخیر و با اانتشار اولین مجله مدلینگ در ایران +عکس
انتشار اولین مجله مدلینگ در ایران عکس نخستین مجلهی مدلینگ در ایران با پرداختن مستقیم به حوزهی مدلینگ منتشر شد خبرگزاری ایسنا نخستین مجلهی مدلینگ در ایران با پرداختن مستقیم به حوزهی مدلینگ منتشر شد آزاده حسینشاهی - دبیر تحریریهی مجلهی اشراق - دربارهی جزییات انتشااولین کسی که در ایران مقابل دوربین رفت+عکس
اولین کسی که در ایران مقابل دوربین رفت عکس استاد منوچهر نوذری که در واپسین روزهای عمر گرانقدرش گفت من اولین کسی بودم که در تلویزیون ایران مقابل دوربین رفتم و گفتم نام جعبهای که تصویر من را در آن میبینید تلویزیون است منوچهر نوذری زاده ۱۳۱۵ قزوین بازیگر تئاتر سینما رادورود اولین پورشه ۶ در به ایران |عکس|
طی سالهای اخیر که تب ورود خودروهای لوکس به کشور افزایش داشته مدلهای مختلفی از خودروی گرانقیمت پورشه وارد بازار ایران شده است و با قیمتهایی بین ۶۵۰ میلیون تا ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان میان افراد مرفه خرید و فروش میشود اما اکنون یک اصفهانی پورشه ۶ دربی را وارد کشور کرده که میاولین دندان درد تاریخ! +عکس
اولین دندان درد تاریخ عکس دانشمندان اولین شواهد پوسیدگی دندان را در فسیل انسانی متعلق به 13 هزار و 700 سال پیش کشف کردند این شواهد نشان می دهد که انسان های اولیه از دندان درد بسیار رنج می بردند ایرنا دانشمندان اولین شواهد پوسیدگی دندان را در فسیل انسانی متعلق به 13 هزار و 700اولین خون آشام چادری در ایران +عکس
اولین خون آشام چادری در ایران عکس شهری که در فیلم به نمایش درآمده یک شهر متروک در ایران و با فاصله زیاد از تهران و در کویر واقع است این شهر خیالی مملو از گانگسترها معتادان عاشقان دلخسته و بالاخره یک خون آشام چادری مشهور به دختر است یکی از ژانرهای پرطرفدار آثار سینمایی فیعکس/ اولین زن روزنامه نگار ایرانی
عکس اولین زن روزنامه نگار ایرانی مریم عمید مُلَقَب به مُزَین سلطنه دُخترِ پزشکِ قُشونِ ناصرالدین شاه را اولین روزنامه نگارِ زن در ایران می دانند مزین السلطنه اولیننشریه زنان ایران را راه اندازی کرد اولین نشریهٔ زنان در ایران بانامِ شکوفه را در سال ۱۲۹۲ انتشار داد 1392 10 23اولین عکس ازانتشار ایرانچک جدید ۱۰۰هزارتومانی !
اولین عکس ازانتشار ایرانچک جدید ۱۰۰هزارتومانی نکتهای که در این رابطه نباید فراموش کرد این است که ایرانچک شبهپول محسوب میشود محمود احمدی دبیرکل بانک مرکزی اعلام کرده بود که با دریافت مجوز انتشار چکپولهای درشت انتشار اسکناسهای درشت فعلا منتفی خواهد شد اما ورود چکپوآثار تاريخي واگذار ميشوند | معرفی جاذبه های گردشگری ایران
تاریخ خبر 1392 11 28 – عماد عزتی مديرعامل صندوق احيا و بهرهبرداري از اماكن تاريخي و فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي در مورد شرايط واگذاري بناهاي تاريخي به متقاضيان ميگويد نزديك به ۲۹ قرارداد واگذاري بناهاي تاريخي توسط اين صندوق بسته شده كه از اين تعداد ۲۰ قرارداد منجر به فسخ و ۶اولین ویدئو از سرباز های ایرانی در پاکستان
اولین ویدئو از سرباز های ایرانی در پاکستان شبکه خبری العربیه شب گذشته ویدئویی از پنج سرباز ایرانی به اسارت گرفتهشده توسط گروهک جیشالعدل منتشر کرد برترین ها اولین ویدئو از سرباز های ایرانی در پاکستان تاریخ انتشار ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲ ۱۵عکس: شکل جالب و عجیب یک کوه در یزد ایران!
عکس شکل جالب و عجیب یک کوه در یزد ایران این عکس کوه عقاب در نزدیکی یزد است 1392 10 18فرزانه رضا سلطاني اولين تجربه بانوان ايران در صحرانوردي را رقم مي زند
آغاز رقابت هاي ايران در المپيك زمستاني سوچي فرزانه رضا سلطاني اولين تجربه بانوان ايران در صحرانوردي را رقم مي زند نخستین نماینده ایران در المپیک زمستانی سوچی فردا در منطقه لاروا با حريفانش رقابت خواهد كرد به گزارش خبرنگار ورزشي باشگاه خبرنگاران فرزانه رضا سلطانی که برای اولین بخرس ایرانی در ارتش لهستان (+عکس)
خرس ایرانی در ارتش لهستان عکس "وُیتک" نام یک خرس قهوهای ایرانی است که در ارتش لهستان به خدمت مشغول شد و در جنگ "مونت کازینو" شرکت کرد به گزارش نامه نیوز به نقل از عصر ایران این خرس در سال ۱۹۴۲ میلادی توسط پسر بچهای در نزدیکی همدان در ایران پیدا شدکمیته امداد ایران ، پوشاک و پتو بین مردم غزه پخش کرد!+عکس
کمیته امداد ایران پوشاک و پتو بین مردم غزه پخش کرد عکس کمیته امداد امام خمینی 2 ماه پیش نیز اقدام به توزیع سبدهای غذایی و پوشاک در میان صدها خانواده فلسطینی آسیب دیده از کاهش شدید دمای هوا در نوار غزه کرده بود در ماه رمضان نیز این کمیته اقدام به توزیع 40 هزار سبد غذایی میان ن-
گوناگون
پربازدیدترینها