واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
روایت جالب مسئول فدراسیون فوتبال از آواره شدن در بیابانهای اردن
سرپرست کمیته تدوین و مقررات فدراسیون فوتبال داستان جالبی از سفر خود به اردن نقل کرده است. به گزارش نامه نیوز، هوشنگ نصیرزاده سرپرست کمیته تدوین و مقررات فدراسیون فوتبال اخیرا به همراه اسماعیل حسنزاده مسئول کمیته انضباطی برای شرکت در کارگاه آموزشی فیفا به امان پایتخت اردن سفر کردند.نصیرزاده در صفحه فیس بوک خود مطلب جالبی منتشر کرد که در زیر می خوانید:ماه پیش من و آقای حسن زاده کمیته انضباطی وارد اردن شدیم فاصله فرودگاه ملکه عالیه33 کیلومتر بود تا عمان( اونجا اسم پایتخت شون رو عمان می نوشتند)ما ساعت شش عصر سوار ماشین شدیم ودر برف سنگین گیر کردیم و مدت پنج ساعت متوقف بودیم برف به شدت می بارید طوری که ماشین ما کلا مانند دهها ماشین دیگه زمین گیر شد راننده برای ما یک تاکسی گرفت که فقط یک سرنشین جوون داشت این ماشین هم تا متوقف میشد گیر میکرد باید پیاده میشدیم و هل میدادیم بعد می پریدیم تو ماشین خلاصه به شدت اذیت شدیم ساعت یک نیمه شب بود هنوز نرسیده بودیم تاکسی یک بار دیده گیر کرد اون پسر جوون از درب جلو و من از درب عقب پیاده شدیم و هل دادیم ماشین که راه افتاد راننده هم گاز داد رفت من خیال کردم که منتظر ماست که به داخل ماشین بپریم اما اینطور نبود و با سرعت دور شد حسن زاده که داخل بود با راننده درگیر میشه ( زبان عربی هم میتونست) و میگه چرا متوقف نمیشی که اینا سوار بشن؟ میگه اونا با یه ماشین دیگه بیان!!! من اگه بایستم بازم گیر میکنم؟؟!!! خلاصه اون پسر جوون به سرعت پشت ماشین میدوید اما من واقعا با کفشی که داشتم مرتبا سر میخوردم و مجبور شدم بایستم ماشین هم رفت و حتی چراغ قرمز عقب هم دیده نمیشد من نمیدونستم اینجا کجاست اما میدونستم که اینجا یک بیابون است و مانند دوش حمام برف می بارید ما هم از جاده فرعی اومده بودیم و تاریکی مطلق بود راننده ای کاملا بیسواد و احمق هم مسافر خودش را در بیابون با اون شدت برف گذاشته بود و معلوم نبود کجا رفته از دور یک ماشین شاسی بلند لند کروز داشت نزدیک میشد توی نور چراغ اون فهمیدم که چقدر برف شدت داره و کاملا ترسناک میبارید با اصرار خواستم که بایسته شیشه رو پایین آورد بلافاصله به راننده که یک فرد جا افتاده بود گفتم ( من ایرانی هستم و راننده تاکسی منو پیاده کرده و چمدان منو هم برده) هم بیا بالا بریم شرطه( پلیس) داخل ماشین گرم بود و لذت بخش ما نزدیک به پنج کیلومتر رفتیم دیدیم همون تاکسی بدلیل اصرار و درگیری لفظی آقای حسن زاده ایستاده!! که من هم پیاده شدم و به همون شکلی که گاهی عصبانی میشم با راننده درگیر شدم اما بارش برف آنقدر شدید بود که حضور اون در ماشین و وجود من زیر برف و خارج ماشین دعوا را منصفانه نمیکرد!!! سوار شدم و از راننده لندکروزر تشکر کردم وتقریبا ساعت 2.30 شب رسیدیم هتل ریجنسب پالاسی اردن...راننده گفت کرایه من 20 دستاره( تقریبا میشد 87000تومن!!!!).. منم گفتم از هتل بگیر ما پول اردنی نداریم !!!یا صبح بیا از فدراسیون اردن بگیر!!! میخواستم تلافی کنم خلاصه دو روز دنبال این بیست دینار بود اینو تعریف کردم که بگم آدم احمق و نادان همه جا هست.
1392/11/4
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]