واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
همسر مارسلو: قبل از بازی ال کلاسیکو یکی ساعتها مارا تعقیب می کرد+عکس
بعد از چند ساعت تعقیب و گریز مشخص شد که فردی که مارسلو و همسرش را تعقیب می کرده، یک پاپاراتزی بوده و قصدش تضعیف روحیه ستاره برزیلی رئال بوده گل- کلاریس آلوس، همسر مارسلو در گفت و گوی ویژه ای با گلوبوسپورته در صحبت هایی به مرور خاطرات زندگی اش در مادرید پرداخته و در این میان از رفتارهای عجیب پاپاراتزی ها در اسپانیا نیز صحبت هایی را برزبان آورده.
او با یادآوری خاطره ای به این نکته اشاره کرده که در آستانه یکی از مصاف های رئال و بارسا وقتی او و همسرش در خیابان درحال تردد بودند، متوجه می شوند که ماشینی آنها را تعقیب می کند و در نهایت مشخص شده که این ماشین یک پاپاراتزی است : « یک روز تا برگزاری بازی بین رئال مادرید و بارسلونا باقی مانده بود. ما با ماشین در خیابان در حال تردد بودیم و مارسلو به من گفت:" فلان ماشین در حال تعقیب ماست. این ممکن نیست..من سه بار مسیرم را عوض کردم و چرخیده ام. او تا الان می بایست مارا گم کرده بود." در نهایت تصمیم گرفتیم تا به هتلی که در آن یکی از دوستانمان سکونت داشت برویم. صبر کردیم تا آن اتومبیل رد شود. نیروهای امنیتی هتل ماشین او را متوقف کردند و او با پرسنل هتل گفت و گوی کوتاهی داشت. بعد از آن به ما گفتند که او یک پاپاراتزی بوده که بارها چنین کاری را با بازیکنان مختلف انجام داده و هدفش هم تضعیف روحیه آنها بوده است. این دیوانه کننده است ولی گویا باید به چنین شرایطی عادت کرد.»
کلاریس در ادامه صحبت هایش یادآوری کرده که خبرنگاران و رسانه های اسپانیایی خیلی کلافه کننده تر از خبرنگاران در برزیل هستند. البته این طور به نظر می رسد که همسر مارسلو با این ماجرا کنار آمده و شرایط خبرنگاران را هم درک می کند:« این تعقیب و گریز نتیجه این است که او یک فرد حرفه ای است. باید با این شرایط کنار آمده و به آن عادت کرد. این بخشی از کار آنهاست.»
او در مورد هواداران رئال مادرید و احساسی که به مارسلو دارند گفت:« هواداران رئال حس می کنند که مارسلو دوستشان است. خیلی با او نزدیک و صمیمی هستند. و حتی گاهی وقتها پشتش می زنند و می گویند:" لعنتی، خوب توپ را از دست دادی ها."»
همسر مارسلو دربخش دیگری از صحبت هایش به بررسی روزهایی که مارسلو به رئال مادرید پیوست و آنها به پایتخت اسپانیا نقل مکان کردند پرداخت و گفت:« مارسلو نمی خواست تنها به مادرید برود و می خواست که من هم با او همراه شوم. رویای همیشگی او بازی کردن در رئال مادید بود. او چندین پیشنهاد دیگر هم داشت که شاید از نظر مالی پیشنهادات بهتری بودند ولی رئال مادرید تیمی با ابعاد بین المللی است. رویایش این بود.از همین رو من به او گفتم که یک ثانیه هم فکر نکند: پاشو برویم! اگر می خواهی رویاهایت را دنبال کنی، پیش به سوی مادرید!.»
1392/11/2
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]