تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):معناى گفته كسى كه بسم اللّه‏ مى‏گويد، يعنى نشانى از نشانه‏هاى خداوند را بر خود مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803265967




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دکتر احمد نادری لزوم بازنگری سیاست های دولت در ارتباط با مهاجرین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دکتر احمد نادری
لزوم بازنگری سیاست های دولت در ارتباط با مهاجرین
در کشور ما از یکسو شعار امت واحده و حمایت از مستضعفان و محرومان در سطح منطقه ای و بین المللی پیگیری می شود. از سوی دیگر، در سیاستگزاری های داخلی مان با مهاجرین به بدترین وجه برخورد می کنیم و آنان را تحقیر می کنیم.

خبرگزاری فارس: لزوم بازنگری سیاست های دولت در ارتباط با مهاجرین


(به بهانه نمایش فیلم چند متر مکعب عشق در جشنواره امسال) 1-جورج هواکو در نظریه خود در مورد جامعه شناسی سینما معتقد است که سینما بایستی از بستر پدیده های اجتماعی برخاسته و ایده های فیلمساز را بازگوکرده و مجددا به مخاطب ارجاع شود. لذا پرداختن به واقعیت اجتماعی امری است که می تواند وباید دستمایه فیلمهای سینمایی باشد. فیلمی که به مساله و دغدغه های اجتماعی نپردازد، فیلمی است منقطع از جامعه، که اگرچه ممکن است مخاطبانی داشته باشد، اما در پیدا کردن مخاطب انبوه، قطعا دچار مشکل خواهد بود. حتی اگر نگاهمان به گیشه هم باشد، بعلت ذات سینما که در بستر سرمایه داری مدرن بوجود آمده و همه چیز را در خدمت انباشت بی پایان سرمایه می خواهد، فیلمی مطلوب این صنعت خواهد بود که گیشه های پر از مخاطب و پر مشتری و پر رونق داشته باشد. از اینرو، پرداختن به مسائل اجتماعی جوامع یا نوع بشر، هم مطلوب مخاطبان خواهد بود، و هم با اقتضائات سینما و سرمایه داری مدرن سازگار است. 2- پدیده سینمای روشنفکری آفتی است که گریبانگیر سینمای ما در دو دهه اخیر بوده است. سینمای ما بعد از گذار از فیلمفارسی و ساده انگاری های بیش از حدش (که تقلیدی ناقص از سینمای هالیوود بوده و بعلت آمیختگی اش با مسائل جنسی با فضای فرهنگی ایران بیگانه بود) به آفت روشنفکری دچار شد. درست مثل نهاد دانشگاه ما که پس از عبور از کمونیسم و تفکرات چپ، به دام روشنفکری افتاد و از بستر اجتماعی ایران دور شد. شرح و توضیح دورافتادگی دانشگاه ما از مسائل اجتماعی جامعه، در این مجال نمی گنجد، اما این دو نهاد (رسانه و آموزش، که در اینجا منظور سینما و دانشگاه است) در ایران از این حیث به شدت به یکدیگر شبیه اند. نقطه مطلوب سینمای ایران (حتی سینمای غیرمتعهد) این خواهد بود که به مسائل اجتماعی بپردازند و از تقلیدهای ناقص بپرهیزند. با این اوصاف، مردم نیز آنها را حمایت خواهند کرد. البته یکی دیگر از پدیده های گریبانگیر این سینما، مساله سازی بجای پرداختن به مسائل واقعی موجود جامعه است. مساله سازی ای که با رویکرد نگاه به جشنواره های خارجی و گرفتن جوایز عمدتا سیاسی در پوشش سینما دنبال می شود. سیاه نمایی وضعیت جامعه ایران، غایت این خوش رقصی های سینماگرانه و باصطلاح هنرمندانه است که پرداختن به آن مجالی دیگر را می طلبد. تفکرات اتنوسنتریستی بخشی از ما ایرانیان در حوزه اجتماعی و در کنش های اجتماعی مرتبط با مهاجرین افغان، واقعیتی تلخ است که متاسفانه بایستی اصلاح شود. این نگاه و رویکرد، نه با دین اسلام و فرهنگ مذهبی ما تطابق دارد، و نه حتی با نگاه انسانی هیچ گونه تلاقی ای. 3- فیلم "چند متر مکعب عشق" ساخته جمشید محمودی، از آن دست فیلم هایی است که با نگاه رئالیستی به مسائل اجتماعی ساخته شده است، و از اینرو می توان آنرا در زمره فیلمهای اجتماعی تلقی کرد. نگاه به مسائل مهاجران افغانی و مشکلاتی که آنها در جامعه ما دارند، (که البته در جوامع دیگر هم کمابیش همین مساله در مورد آنان صدق می کند) نگاهی است که پیش از هر چیز، اجتماعی است. خود مهاجران افغانستانی در طول این سه دهه یکی از مسائل اجتماعی ایران بوده اند، که می بایست سینمای ایران را بابت این تاخیر در پرداختن به آن مواخذه کرد. اگرچه پیش از این، سینمای ایران با فیلم "باران" ساخته مجید مجیدی به این مساله ورود پیدا کرده بود، اما به نظرم ساخت فیلم اخیر را می توان یک نقطه عطف به حساب آورد. ورود مساله افغانی ها به اذهان عمومی در ایالات متحده آمریکا با حمله ناتو به افغانستان آغاز شد. پس از این حمله، آقای خالد حسینی با نوشتن کتاب The Kite Runner یا بادبادک باز در سال 2003، که بعدا به فیلمی با همین عنوان در سال 2007 تبدیل شد، سعی در اشاعه این مساله نه تنها در سطح جامعه آمریکا، بلکه در سطح افکار عمومی دنیا نمود. وی پس از آن در سال 2007 رمانی دیگر به نامA Thousand Splendid Suns  یا هزار خورشید درخشان نوشت که آن نیز به مسائل این مردم می پرداخت. یکی از مشکلاتی که در رویکرد آقای حسینی در این رمانها بود، این است که وی تقریبا تمامی سالهای عمر خود را در ایالات متحده گذرانیده بود و تجربه زیستی در افغانستان، مخصوصا قبل از حمله ناتو نداشت. پس از آن موج فیلمهایی که در مورد افغانستان ساخته می شد، شروع شد. یک جستجوی ساده در موتورهای جستجو نشان می دهد که هالیوود بیش از ده ها فیلم در این مورد ساخته است، در حالی که ما در این مورد کارنامه درخشانی نداشته ایم. به هر جهت، به نظر من ورود مساله افغانی ها به اذهان ایالات متحده در قالب هنر سینما، پیش و بیش از کشور ما بوده است، علیرغم درگیری جدی جامعه ما در سه دهه اخیر با این پدیده. 4- فیلم، قصه یک عشق نوجوانی را به روایت می کشد و تمامی داستان حول محور همین عشق پردازش می شود. صابر، نوجوانی ایرانی که در کارگاهی در حواشی شهر تهران کار می کند، دلباخته دختری افغانی می شود که همراه پدرش در همانجا کار می کند و در همانجا زندگی می کنند. صابر و مرونا روزها در کانتینری کهنه و پر از روزنه به دیدار یکدیگر می روند و به رد و بدل کردن هدیه (لباس و غذا) می پردازند. پسر که کسی را جز خاله و شوهرخاله پیرش ندارد، دغدغه خواستگاری از دختر را دارد و سرانجام در حالی که دختر و خانواده اش مشغول مهیا شدن برای رفتن به افغانستان هستند، کارفرما به درخواست پسر، موضوع را با پدر دختر مطرح می کند که با مخالفت وی روبرو می شود. فیلم در حالی به اتمام می رسد که پسر و دختر (در تردید دختر برای ترک پدر و ملاحظه آبروی وی) نقشه فرار را در همان کانتینر می ریزند، که در آنجا حبس می شوند و تمامی روزنه های کانتینر توسط کانتینرهای دیگر پر می شود و آن دو بدون آنکه کسی بداند، در آنجا برای همیشه زندانی می شوند. در نگاه اول، مساله ای که در فیلم نگاه ها را به خود معطوف می دارد، مساله عشق است. عشقی که هیچ مرزی نمی شناسد و ملیت را به رسمیت نمی شناسد. یک پسر ایرانی عاشق یک دختر افغان می شود. البته قصد این نوشته پرداختن به سوژه این فیلم که دستمایه داستان آن است نیست که خود جای بررسی و نقدی جداگانه دارد و اصولا این نوع ارتباط در جامعه حاکی از یک بیماری فرهنگی است که درمان آن برنامه فرهنگی جامع و بلند مدت می طلبد. اما مساله اصلی در اینجا موانع اجتماعی بر سر راه پیوند این دو است. مشکل نگاه فرهنگی متفاوت اصلی ترین عاملی است که این مشکل را بوجود آورده است. افغانی ها در ایران آنچنان که در خور شان آنهاست، تکریم نمی شوند و این مساله را در همه جای فیلم می توان بوضوح مشاهده کرد. یک جستجوی ساده در موتورهای جستجو نشان می دهد که هالیوود بیش از ده ها فیلم در این مورد ساخته است، در حالی که ما در این مورد کارنامه درخشانی نداشته ایم. به هر جهت، به نظر من ورود مساله افغانی ها به اذهان ایالات متحده در قالب هنر سینما، پیش و بیش از کشور ما بوده است، علیرغم درگیری جدی جامعه ما در سه دهه اخیر با این پدیده. 5- در کشور ما مابین سیاستگزاری های اجتماعی داخلی از یکسو، و سیاستگزاری های منطقه ای و بین المللی از سوی دیگر تناقضی عجیب و شگرف وجود دارد. از یکسو شعار امت واحده و حمایت از مستضعفان و محرومان داده می شود. این شعار، یکی از شعارهای اصلی انقلاب ایران بوده و هست، و ایده صدور انقلاب توسط حضرت امام (ره) ناظر به همین مفهوم بود که در حال حاضر نیز در سطح منطقه ای و بین المللی پیگیری می شود. از سوی دیگر، ما در قوانین داخلی و سیاستگزاری های داخلی مان با مهاجرین به بدترین وجه برخورد می کنیم و آنان را تحقیر می کنیم. این مساله بخوبی در جای جای این فیلم محسوس است. کارفرما اگرچه نگاه انسانی به افغانها دارد، اما در پشت این نگاه انسانی، مساله نگاه انتفاعی وجود دارد. وی می خواهد از کارگر افغان استفاده کند، به سبب اینکه آنها خوب کار می کنند و کمتر مزد می گیرند، و چه بهتر که آنها کارت اقامت نداشته باشند. در این صورت، دردسرهای قانون کار و ... برای کارفرما موضوعیتی نخواهد داشت. اوج این نگاه تحقیر آمیز به افغانها را می توان در دو صحنه سراپا اضطراب مشاهده کرد. آنجا که نیروی انتظامی برای بازدید از کارگاه، به این علت که قبلا از کارگران افغانی بدون مجوز استفاده می کرده است، مراجعه می کند. کارگران افغانی و خانواده های آنان در این دو صحنه سراسیمه و هراسان و شتابان، و بسیاری از آنان با پای برهنه به زیر پلی پراز آب می روند و در تاریکی آنجا منتظر می مانند تا نیروی انتظامی پس از پرس و جو از مسئول کارگاه، مراجعت کند. اما دفعه دوم، با خبررسانی یکی ازایرانی ها که خصومت شخصی با آنها پیدا کرده است، محل اختفای آنان برملا می شود و آنان مجبور به بازگشت به افغانستان می شوند. دو سال قبل، فیلمی را در یکی از شبکه های اجتماعی دیدم که بسیار تاسف بار بود. فیلم که با موبایل ضبط شده بود، تعدادی از مهاجرین افغانی که بطور غیر قانونی به ایران وارد شده بودند، را نشان می داد که در یکی از پاسگاه های مرزی دستگیر شده بودند و سربازان و مسئولین پاسگاه، آنها را در حالی که سرهای تراشیده داشتند، در صف نشانیده بودند و آنان را مجبور می کردند که با شروع شمارش مسئولین، بر سر نفر روبرویی بکوبند. اصرار مسئولان پاسگاه بر محکم بودن کوبیدن بر سر نفر جلو، یکی از نکاتی بود که رقت انگیزی فیلم را افزایش می داد. در واقع، هیچ تفاوتی میان آن مسئول احتمالا کم سواد پاسگاه مرزی با مامورین پلیسی که با بنز و ماشین های مدرن، با آن شتاب سرسام آور برای دستگیری افغانی ها به سوی کارگاه می آمدند دیده نمی شود. هر دوی این ها، با برداشت ها و روحیات خود مجری سیاست های اشتباهی هستند که در تناقض گفته شده در حوزه داخلی وضع شده است. یکی دیگر از پدیده های گریبانگیرسینما ایران، مساله سازی بجای پرداختن به مسائل واقعی موجود جامعه است. مساله سازی ای که با رویکرد نگاه به جشنواره های خارجی و گرفتن جوایز عمدتا سیاسی در پوشش سینما دنبال می شود. سیاه نمایی وضعیت جامعه ایران، غایت این خوش رقصی های سینماگرانه و باصطلاح هنرمندانه است . افغانی ها و بطور کلی مهاجرینی که به ایران می آیند (مثلا عراقی ها نیز که از دهه 1970 شاهد چند نوبت اخراج توسط حزب بعث بوده اند) فرصت های فرهنگی برای ما و ابزار گسترش عمق استراتژیک کشور ما هستند. جوزف نای در کتاب مشهور خود Soft Power: The Means To Success In World Politics یکی از راههای گسترش نفوذ را ارتباطات (اعم از آکادمیک، انسانی و ...) می داند و بر این نکته تاکید دارد که برای افزایش نفوذ و اعمال قدرت نرم، بایستی این مولفه اصلی را در نظر گرفت. این مولفه در رابطه با انسانها به عنوان کنشگران اجتماعی معنا پیدا می کند. در واقع، انسانها ابزار نفوذ و ابژه اعمال قدرت نرم، و سرانجام موضوع دیپلماسی عمومی خواهند بود. این مساله چه در ورای مرزها و چه در رابطه با مهاجرین در درون مرزها مصداق می یابد. مهاجرین افغانی که در ایران هستند، اگر با آنها با کرامت انسانی رفتار شود و برای آنان فرصت های تحصیلی و اجتماعی فراهم شود، بهترین ابزار دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران خواهند بود. بخاطر دارم که در زمان تحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشدم در دانشگاه تهران، با یک جوان بسیار باهوش افغانی که در آنجا درس می خواند آشنا شدم و بعضا با یکدیگر گپ و گفت هایی هم داشتیم. پس از آنکه برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم، بعلت جدایی فیزیکی از وطن، ارتباطم با وی قطع شد و پس از سالها بیخبری از وی، پس از آنکه مسئول سیاسی سفارت افغانستان در برلین را در آنجا شناختم (که خود فارغ التحصیل دانشگاه بین المللی امام خمینی و از شیعیان هزاره بود) سراغ وی را گرفتم و در پاسخ شنیدم که دوست زمان تحصیلم نماینده پارلمان در کابل شده است. در واقع، هرچقدر که جمهوری اسلامی توانسته باشد بر ذهن این دانشجوی سابق افغانی که اکنون نماینده پارلمان است، تاثیر گذاشته باشد، به همان اندازه توانسته است در گسترش عمق نفوذ خود موفق باشد. سیاست های داخلی در ایران بایستی همسو با سیاست های منطقه ای و بین المللی باشد. این تنها راه افزایش عمق نفوذ و گسترش قدرت نرم ایران و دیپلماسی عمومی ما خواهد بود. اگر ما در حوزه سیاست خارجی شعار امت واحده و حمایت از مستضعفان را سرلوحه کار قرار دهیم اما در داخل، سیاستهای اجتماعی ضد مهاجرین را در پیش بگیریم، قطعا نتیجه آنگونه که باید باشد نیست. 6- در کنار همه این مسائل، تفکرات اتنوسنتریستی بخشی از ما ایرانیان در حوزه اجتماعی و در کنش های اجتماعی مرتبط با مهاجرین افغان، واقعیتی تلخ است که متاسفانه بایستی اصلاح شود. این نگاه و رویکرد، نه با دین اسلام و فرهنگ مذهبی ما تطابق دارد، و نه حتی با نگاه انسانی هیچ گونه تلاقی ای. این نگاه که در سراسر فیلم و در دیالوگهای مختلف آن قابل مشاهده است، بایستی تغییر یابد واین، البته مجموعه ای از سیاستگزاری های دولتی و رسانه ای و سعی کنشگران در اصلاح رویکردها و رفتارها را می طلبد. دکتر احمد نادری عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

92/11/26 - 00:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن