تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843250572




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عقد پسرو دختر در دادسرا و با دستبند+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
عقد پسرو دختر در دادسرا و با دستبند+عکس
مراسم عقد دختر و پسر در حالی نزد بازپرس دادسرای ورامین برگزار شد که عروس خانم می‌دانست چه اشتباه بزرگی کرده است! این دختر به خاطر علاقه به پسری از خانه فرار کرد و خانواده‌اش را تا مرز جنون پیش برد.
 دختر 15 ساله‌ای روی صندلی شعبه 5 دادسرای ورامین نشسته و سر به زیر انداخته بود و اشک می‌ریخت و با این سن کم دستبند به دست داشت. بغض گلویش اجازه نمی‌داد حرف بزند. پسر لاغراندامی که نگران بود با دستان بسته در راهروی دادسرا راه می‌رفت و گاهی اوقات از لای در نیمه بسته به داخل اتاق که مریم اشک می‌ریخت نگاهی می‌کرد.
 بیشتر از خودش نگران «مریم» بود و جالب اینکه تعصب خاصی داشت.
 





منصور می‌گفت: «دوستش دارم و باید به هم برسیم و طاقت دیدن اشک‌هایش را ندارم.»
این اشک‌ها و نگرانی‌ها نشان از لیلی و مجنونی داشت که می‌خواستند به هم برسند. این دختر و پسر مدت کمی بود که با هم آشنا شده و آنقدر دلباخته هم شده بودند که دست به کارهایی زدند تا پشت میله‌های بازداشتگاه حسرت بخورند.
 منصور وارد اتاق شعبه 5 شد و به بازپرس داداش‌زاده گفت: حدود 3 ماه پیش برای گرفتن گواهینامه به آموزشگاه رانندگی که در نزدیکی خانه مریم بود رفتم و خیلی اتفاقی با مریم آشنا شدم و رفته‌رفته آشنایی ما زیاد شد و تا حدی به هم وابسته شدیم که طاقت دوری از همدیگر را نداریم و می‌خواهم با وی ازدواج کنم.
 
 
 پسر عاشق در ادامه گفت: 4 روز پیش مریم چون می‌گفت می‌داند که پدرش اجازه نمی‌دهد که در این سن ازدواج کند پیشنهاد داد تا با هم فرار کنیم و ماجرا را با خانواده‌ام در میان گذاشتم و مریم را بعد از فرار به خانه خواهرم در اسلامشهر بردم و بعضی وقت‌ها به خانه خواهرم می‌رفتم و با دیدنش آرامش می‌گرفتم اما دیگر از فرار خسته شدیم و تصمیم گرفتیم پیش پلیس برویم و زمانی که ماجرا را در پلیس آگاهی ورامین گفتیم بازداشت و برای رسیدگی به پرونده فرار مریم از خانه به دادسرا آمدیم.
 بازپرس داداش‌زاده وقتی حرف‌های دختر و پسر جوان را شنید از گفته‌های پسر پی برده بود که منصور حتی وقتی از سوی مادر مریم جواب منفی شنیده بود قصد داشته خود را حلق‌آویز کند که برادرش مانع کار وی شده بود.
 بازپرس شعبه 5 ورامین برای پایان دادن به این سناریوی عاشقانه دستور داد تا پدر نگران این دختر فراری از خانه به دادسرا احضار شود.
 
 پدر مریم وقتی پای در دادسرا گذاشت و از ناپدید شدن ناگهانی دخترش نگران بود زمانی که دستبند پلیس را روی دستان دخترش دید غم سنگینی در چهره‌اش نمایان شد و با عصبانیت پیش روی بازپرس داداش‌زاده ایستاد و فهمید باید آرام باشد. همه منتظر بودند تا پدر مریم تصمیم بگیرد، این مرد وقتی دید دخترش گریان و ملتمسانه از وی می‌خواهد خواستگاری منصور را بپذیرد، لبخندی زد و با نگرانی از سرنوشت دخترش پذیرفت وی با پسر مورد علاقه‌اش ازدواج کند.
 منصور که با شنیدن این خبر انگار دنیا را به دست آورده و گویا خیلی عجله داشت به خبرنگار ایران گفت: قصد دارم امروز همسرم را عقد کنم و بعد از محرم و صفر ازدواج می‌‌کنیم.
 
 مریم هنوز اشک روی گونه‌هایش جاری می‌شد و وقتی شنید پدرش با ازدواج راضی است به سوی وی رفته و خواست کارش که اشتباه بوده و خانواده‌ را نگران کرده بود، ببخشد.
 مریم به خبرنگار ایران گفت: بعد از اینکه با منصور آشنا شدم و پی بردم پسر خوب و پاکی است، کم‌کم به هم علاقه‌مند شدیم منصور خواست که با هم ازدواج کنیم اما می‌دانستم پدرم به خاطر کم سن بودنم مانع ازدواج‌مان می‌شود.
 وی گفت: منصور با این سن و سال خانه دارد و در کارش موفق است اما من به خاطر پاک بودن به منصور علاقه پیدا کردم و خوشحالم که پدرم رضایت داد.
 مریم با اشک شوق گفت: «امیدوارم هیچ دختری کاری که من کردم انجام ندهد. می‌دانم پسران فریبکار زیاد هستند اما منصور را کاملاً می‌شناختم و می‌دانستم قصدش فقط ازدواج است. امروز بهترین روز زندگی‌ام است چون هم خانواده‌ام و هم همسر آینده‌ام را دارم.»





 
 بنا به این گزارش، زمانی که خبرنگار روزنامه ایران قصد عکس انداختن از مریم را نیز داشت منصور با تعصب خاصی مانع عکس گرفتن از همسر آینده‌اش شد و تنها اجازه عکس دستان بسته مریم را داد و گفت در آینده نزدیک جای دستبند روی دستان همسرم حلقه ازدواج‌مان را خواهید دید و بازپرس داداش‌زاده با رضایت پدر مریم پرونده را مختومه اعلام کرد.


ایران




1392/10/22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن