واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
استانها > جنوب > اصفهان گزارش مهر از جشنواره فجر اصفهان؛
استقبال بیجان مخاطبان از فیلم های روز هفتم جشنواره/"خانه ای کنار ابرها" فیلمی از جنس آسمان
اصفهان – خبرگزاری مهر: در هفتمین روز از جشنواره اصفهان بسیار از صندلی های سینما خالی ماند و با وجود اینکه فیلم "خانه ای کنار ابرها" دارای داستانی زیبا و معنویتی خاص بود اما به دلایلی همچون عدم تبلیغات مناسب و فیلم اولی بودن تنها مخاطبان خاص را به سینما کشاند.
به گزارش خبرنگار مهر، در هفتمین روز از پنجمین جشنواره فیلم فجر اصفهان دو فیلم خانه ای کنار ابرها به کارگردانی سیدجلال دهقانی اشک ذری و مردن به وقت شهریور به کارگردانی هاتف علیمردانی در سینما سپاهان اکران شد.
خانه ای کنار ابرها داستان دو دزد است که در زمان جنگ با پوشیدن لباس جبهه به درب خانه رزمندگان رفته و خود را به خانواده رزمندگان دوست آنها معرفی و تقاضای پول برای آنها می کنند که در موقعیت های مختلف اتفاقات جالبی برای آنها می افتد.
در نهایت پس از ماجراهایی آنها به درب خانه پیرزنی می روند و با توجه به اینکه وی پولی در خانه ندارد برای گرفتن پول به مغازه پدرخانم پسرش می رود.
بازگشت پیرزن به خانه طول می کشد و در این مدت اتفاقاتی می افتد که دو دزد از وجود مقادیر زیادی پول در خانه که شامل کمک های مردمی به جبهه است مطلع می شوند و نقشه هایی برای برداشت این پول می کشند اما اتفاقاتی در طول این مدت می افتد که با شیرین زبانی های مریم السادات دختر رزمنده موردنظر همراه است.
این دو دزد در نهایت در موقعیتی قرار می گیرند که مجبور هستند به پیرزن قضیه شهید شدن فرزندش را گزارش کنند و این مسئله آنها را در شرایط سختی قرار می دهد که قصد گریز از آن را دارند.
در پایان داستان مشخص می شود که دیر آمدن پیرزن به دلیل آگاهی از مسئله شهادت فرزندش بوده است اما هنگام بازگشت به خانه هیچ چیز به روی خود نمی آورد و حتی برای این دو نفر که خود را عازم جبهه نشان می دهند غذای توی راهی درست می کند.
در واقع اتفاقات این فیلم بهانه ای است تا مادران شهیدی را به تصویر کشد که با شنیدن خبر شهادت فرزندان و گاه تنها پسرشان، زینب وار بقیه را نیز به شکیبایی و تحمل دعوت میکند و حتی قطرهای اشک از چشمانشان جاری نمیشود.
ایده اولیه این فیلمنامه جذاب و نو است؛ داستان این فیلم فراز و فرودهای نه چندان زیاد اما هماهنگی دارد و گرچه داستان آن ساده نیست اما صفا و سادگی در آن موج می زند.
این داستان به قدری جذاب بیان شده که بیننده را تا انتها به دنبال خود می کشاند و این موضوعی است که در کمتر آثاری از جشنواره امسال شاهد بودیم چرا که بسیار از آثار فاقد ایده جذاب نو و یا اصولا فاقد داستانی مشخص بودند.
داستان این فیلم به قدری لطیف است که برخی بینندگان حتی پس از پایان فیلم تا لحظاتی ساکت و آرام بر سر جای خود نشسته بودند و در حس و حال خاص فیلم همچنان پرده سینما را می نگریستند.
نکته مهم درباه این فیلم آن است که این فیلم قابلیت تماشا در سینما را ندارد و به نوعی برای تماشا از تلویزیون در فضایی آرام و در منزل مناسب تر است .
خانه ای کنار ابرها گرچه فیلم اولی محسوب می شود و مخاطبان چندانی را به سینما نکشاند اما می توان گفت که زیبایی این فیلم در هیاهوی دیگر فیلم هایی که بار تبلیغاتی زیادی بر دوش می کشیدند گم شده است و این مسئله شاید از ضعف تبلیغاتی رسانه هایی همچون تلویزیون ناشی شود.
در روزهای گذشته درهمین سینما شاهد اکران فیلم هایی از کارگردانان معروفی بودیم که به دلیل نام خود مردم را به کشاندند اما با فیلم های ضعیف خود مردم را نا امید کردند و این در حالی است که به دلیل ضعف تبلیغاتی فیلم های خوب بخش نگاه نو از چشم ها دور ماندند.
فیلم " خانه ای کنار ابرها" گرچه به اندازه "چ" قوی نیست اما می توان آن را در کنار فیلم های خوب دفاع مقدس امسال قرار داد و جای این امیدواری می رود که کارگردانی با استعداد و صاحب سبک وارد عرصه سینمای کشور شده و در آینده فیلم های بهتری از وی شاهد باشیم همانگونه که مخاطبان فیلم نیز به آن رأی خوب دادند.
فیلم دیگری که چهارشنبه به نمایش درآمد مردن به وقت شهریور است که داستان پسری به نام سینا و مشکلاتی است که این پسر نوجوان کنکوری با آنها روبروست.
سینا یک برادر و یک خواهر دارد که برادرش به ام اس مبتلا شده و استرس و ناراحتی های عصبی برایش خوب نیست و در تقابل با این مشکلات وی که به شیوه خود قصد پیشرفت دارد و علاقه خاصی نیز به موسیقی دارد مدام با خانواده خود درگیر می شود.
در طول داستان مواجهه سینا با پسری به نام "ام جی" که رفتارهایی خلاف عرف دارد سبک زندگی، ذهنیت و رفتارهای او را تغییر میدهد و سینا را وارد فضای جدیدی میکند که قبلاً تجربه آن را نداشته است اما در نهایت با آشکار شدن هویت مبهم و دروغین ام.جی سینا به آغوش خانواده بر می گردد و فیلم با مکالمه "الو بابا"ی سینا پایان می پذیرد.
در این فیلم پدر خانواده به دلیل نگهداری از فرزند بیمار خود و با وجود تمام تلاش هایش از دو فرزند دیگرش تاحدودی غافل می شود و آنها با دوست یابی های غلط دچار مشکلاتی می شوند.
کارگردان در این فیلم به خوبی بی هدفی و سرگردانی نسل جدید را به تصویر کشیده است جایی که پدر خانواده به تلاش سینا برای قبولی در کنکور اصرار دارد و علایق وی را محدود ساخته است اما وی در پی گریز از این قید و بندها و رسیدن به علاقه خود موسیقی است اما گویی راه را گم می کند.
درواقع فیلم مردن به وقت شهریور با به نمایش درآوردن مشکلات نوجوانان در اجتماع کنونی، هشداری برای خانواده ها در راه محافظت از فرزندانشان در دوران حساس جوانی و نوجوانی است و داستان تقابل جوانانی را به تصویر می کشد که درگیر مدرنیته و تهاجم فرهنگی هستند و خانواده هایی که سنتی می اندیشند و از علایق فرزندانشان غافل هستند.
مخاطبان این فیلم را با رای های متفاوتی بدرقه کردند اما بسیاری نیز آن را خسته کننده دیده و به آن رای ضعیف دادند.
۱۳۹۲/۱۱/۲۴ - ۰۹:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]