تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836351346




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

من «هویدا» هستم، بیایید مرا ببرید! + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
من «هویدا» هستم، بیایید مرا ببرید! + عکس آقای به نام عباس رضاییان کارمند سازمان آب بود و خانه اش در همسایگی باغ شیان، گفت: «من از باغ شیان زنگ می زنم. آقای هویدا می خواهد صحبت کند.» بعد هویدا گوشی را گرفت و گفت: «من امیرعباس هویدا هستم. بیایید مرا ببرید.»

تا 22بهمن 1357 سران حکومت پهلوی یکی یکی دستگیر شده یا از کشور فرار کرده بودند. هویدا اما تا روز پیروزی انقلاب در باغ شیان بود. روزی که در نهایت تسلیم شد و از نیروهای انقلابی خواست تا بیایند و او را دستگیر کنند.در روزهای پرتلاطم اعتراضات مردمی ازهاری هویدا را بازداشت کرد و به باغ ساواک در شیان فرستاد. بازداشتی که بیشتر برای آرام کردن مردم صورت گرفته بود اما تا روز پیروزی انقلاب به طول انجامید. در 22 بهمن 57 با اعلام بی‌طرفی ارتش نگهبانان هویدا فرار کردند و اتومبیل و اسلحه ای در اختیارش گذاشتند. هويدا برای ارزیابی وضعیت با فرشته رضوي، پزشک مخصوصش تماس گرفت و او  هم توصیه کرد فرار کند اما هويدا شرایط را برای فرار مهیا نمی دید و تصمیم گرفت خود را تسلیم کند.
من «هویدا» هستم، بیایید مرا ببرید
امیرعباس هویدا در جلسه محاکمهمحسن رفیق دوست، در کتاب خاطراتش (برای تاریخ می گویم) ماجرای 22بهمن و دستگیری هویدا را این طور روایت می کند:به اندازه کافی اسلحه داشتیم. بسیاری از سربازانی که از پادگان ها فرار می کردند اسلحه هایشان را می آوردند که خودش چندین هزار تفنگ می شد. حتی یک تیربار ژ-3 آورده بودند که آن را در پشت بام مدرسه علوی مستقر کرده بودیم و بچه هایی که تیراندازی با آن را بلد بودند به نوبت پشت آن می نشستند. تعداد زیادی هم سه راهی درست کرده بودند که با اجازه صاحبخانه ها در پشت بام خانه های بلند خیابان ایران قرار داده بودیم تا اگر تانک ها حمله کردند سه راهی را بر سرشان بریزند. هر سربازی که فرار می کرد می آمد آنجا. به مردم اعلام کرده بودیم هرکس کت و شلوار اضافی دارد بیاورد مدرسه. کت و شلوار را تن سرباز فراری ها می کردیم و می رفتند. باز برای اینکهدژبان ها آنها را شناسایی نکنند اعلام شد همه جوان ها سرها را ماشین کنند.گوینده رادیو اعلام کرد حکومت نظامی از امروز رأس ساعت 4:30 است. من حدس زدم که امام حکومت نظامی را قبول نمی کند. به بچه ها گفتم بروید به همه مینی بوس های مدرسه علوی و رفاه بلندگو ببندید. گفتند برای چه؟ گفتم: «مطمئن باشید امام حکومت نظامی را قبول نمی کنند. بروید آماده باشید که هر وقت گفتند معطل نشویم.»از صبح کم کم همه سران پهلوی دستگیر شدند. ما بلافاصله چند اتاق را در طبقه سوم مدرسه رفاه به زندان تبدیل کردیم. جای دیگری نداشتیم. چهار - پنج خط تلفن داشتیم. پای هر تلفن یک نفر نشسته بودند و حجت الاسلام غلامحسین حقانی و یک روحانی دیگر به نام مهدوی یک روز در میان مسئول تلفن خانه بودند. آن روز نوبت آقای حقانی بود. در گیرودار دستگیری ها مرا صدا زد و گفت: «کسی زنگ زده از باغ شیان و می خواهد راجع به هویدا صحبت کند.» گوشی را گرفتم. آقای به نام عباس رضاییان کارمند سازمان آب بود و خانه اش در همسایگی باغ شیان، گفت: «من از باغ شیان زنگ می زنم. آقای هویدا می خواهد صحبت کند.» بعد هویدا گوشی را گرفت و گفت: «من امیرعباس هویدا هستم. بیایید مرا ببرید.»مهر


سه شنبه 22 بهمن 1392 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن