تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802796289




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آزار شبانه دختر 18 ساله برای سرگرمی


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
آزار شبانه دختر 18 ساله برای سرگرمی
پسری که چند سال هرشب کابوس واقعی آزار خواهرش را توسط پدرش می‌دید پس از سال‌ها درد و رنج توانست به راز پایان دادن به کابوس‌هایش پی ببرد.
به گزارش نامه نیوز به نقل از ثامن، دقیقا 44 سال پیش همین موقع و همین ساعت زمان به دنیا آمدن من در یک خانه‌ی قدیمی بود، خانواده‌ای که فقط اسم خانواده را یدک می‌کشید البته یک خواهر و یک برادر من زودتر از من به دنیا آمده بودند...

همین که فهمیدم دست چپ و راست کدام است، پدرم ما را رها کرد و رفت نمی‌دانم کجا ولی رفت و دیگر بازنگشت...

خرج و مخارج زندگی بسیار سخت، خودمانی بگویم کمر مادرم را شکست، مادرم هم مجبور شد با مردی ازدواج کند یک کودک داشت و همسرش در یک حادثه رانندگی جان باخته بود...

مرد ایده‌آلی بود؛ شغل و درآمد خوبی داشت ولی تنها ایرادش این بود که دائم مشروب می‌خورد و تنها زمانی که سرکارش بود هوش و حواسش جمع بود؛ البته همین بعدا شد کابوس بی‌پایان زندگیمان...

خواهرم بزرگتر شده بود حدودا 18 سال را تمام کرده بودند و من سیزدهمین زمستان زندگیم را تجربه می‌کردم...

ناپدری‌ام "اسمیت" نام داشت به خاطر مصرف بیش از حد جنون گرفته بود به خاطر همین از سرکار اخراج شد ولی به دلیل ثروتش زمین نخورد و به همین روال به زندگی ادامه داد...

ناپدری‌ام دیگر کسی را نمی‌شناخت، شب‌ها که می‌خوابیدیم صدای جیغ و شیون از اتاق‌های زیرزمین خانمان به گوش می رسید.. آنقدر این دعواها هولناک بود که اصلا جرأت نداشتم از زیر پتو بیرون بیایم، حتی زیر پتو هم آنقدر می لرزیدم و بی‌صدا اشک می‌ریختم که شب‌های بعد فکر می‌کردم این صداها یک نوع کابوسی است که من فکر می‌کنم در بیداری می‌بینم...

روزها به خاطر ترس از شب احوال ناخوشایندی داشتم به خاطر رفتارهای عجیب و غریب در مدرسه هیچ دوستی نداشتم و همه از من فراری بودند...؛ نمی‌دانم واقعا چرا این کابوس ادامه داشت اگر یک شب این صداها به گوشم نمی‌رسید فکر می‌کردم آن شب فرشتگان به زمین آمده‌اند...

حدود دو سال از این کابوس می‌گذشت و من همچنان زیر پتو می‌لرزیدم؛ واقعا وحشتناک وقتی انسان تجسم می‌کند که شیطان در کنارش رخت پهن کرده است..

روزها دیوار خانه پر از سکوتی شده بود که تحملش دردناک بود؛ یک شب تمام جرأتم را جمع کردم و از تخت بیرون آمدم تا به منبع کابوس برسم که از یکی از اتاق‌های زیرزمین به گوش می‌رسید...، نزدیک و نزدیکتر شدم زانوهایم سست شده بود، آب دهانم را به زور فرو می‌دادم، چشمانم هر لحظه منتظر شیطان بود، شیطانی بزرگ با چشمانی آتشین و دستانی پر از زخم‌‌های بزرگ و پاهایی که از آن حیوان‌های موذی می‌ریزند و به این طرف و آن طرف می‌‌روند...

هر قدم که نزدیکتر می‌شدم چشمانم بیشتر باز می‌شد و از لای در نگاه کردم، چشمانم بسته شد از درد به خود پیچیدم و از آن شب به بعد دیگر نخوابیدم...

باورکردنی نبود پدرم خواهر را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد، بعضی اوقات تنها گاهی اوقات با دوستانش پدرم شب‌ها مست می‌کرد و تعادل رفتار نداشت، واقعا بزرگترین شیطان زندگی من ناپدریم بود...

سال‌ها گذشت و در دانشگاه این کابوس مرا رها نکرد هنوز چهره‌ی خواهر بیست ساله‌ام که با حالتی عاجزانه از پدرم درخواست می‌کرد تا کمی آرام آن را شکنجه کند جلوی چشمانم بود، خواهرم چندین بار خواست خودکشی کند ولی پدرم او را نجات داد تا شب‌ها وسیله‌ی سرگرمی و لذت خود را داشته باشد، مادر هم برای اینکه از پدرم پول بگیرد و پدرم او را از خانه بیرون نکند حرفی نمی‌زند...

در میان این ظلمات نوری در اعماق وجودم بیدار شد این نور اسمش الیزابت بود، همکلاسی و بهترین دوست لحظات تنهایی‌ام...

چند وقت بیشتر نبود که با آن آشنا شده بودم و سپس در این مدت کوتاه آنقدر به این فرشته نزدیک شده بودم که از او درخواست ازدواج کرده بودم ... آن هم در حالیکه تمام غم و اندوه مرا می‌دانست با پیشنهاد من موافقت و این سرآغاز بهار زندگیم بود پس از 25 سال زندگی همراه با کابوس...

ظهر در کلیسا ازدواج کردیم و همان روز به سینمایی برای تماشای یک فیلم زیبا و جذاب رفتیم شاید برای اولین بار بود که احساس خوشبختی می‌کردم و از اعماق وجودم می‌خندیدم...

در سینما وقتی کنار همسرم نشسته بودم زندگی را انگار رنگ‌آمیزی کرده بودند و آنقدر شاد بودم که متوجه شلیک گلوله نشدم... مردمک چشمم ناخودآگاه به سمت الیزابت بازگشت و تنها چیزی که جلوی چشمم را گرفت خون بود که از بدن فرشته‌ام بیرون می‌زد...

آری الیزابت و چند تن دیگر، قربانی حمله مسلحانه افراد شرور به سینما شده بودند، امروز چند هفته از آن حادثه دلخراش گذشت و من تنها کسی بودم که در دادگاه چند روز پیش قاتل همسرم را بخشیدم...

همه از این کار من شگفت‌زده شده بودند ولی من تنها حواسم در جمله‌ای بود که فرشته‌ام برای من روی کاغذ نوشت و من را زا تاریکی نجات داد.

ببخش تا رها شوی...

آری منم بخشیدم خودم، پدرم، خواهرم و مادرم را و در نهایت قاتل فرشته‌ام و فهمیدم برای زندگی بخشش لازم تا رها شوی از کابوس‌های شیطانی...




1392/10/13





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن