تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان زيرك، دوستش حق است و دشمنش باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803572103




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ˈهمه گزینه ها روی میز است ˈ و قانون جنگلˈ


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

ˈهمه گزینه ها روی میز است ˈ و قانون جنگلˈ گرگان - ایرنا - فضای حاکم بر جهان امروز، فضای توحش، تهدیدهای نظامی، امنیتی و تروریستی است و تصویری که از جهان در اذهان و افکار عمومی نقش بسته یک جهان کاملا شکننده و ورشکسته مبتنی بر قانون جنگل است.


ˈ همه گزینه ها روی میز استˈ نیز از آن دست حرفها و عبارات ماکیاولیستی است که در چنین فضای تاریک و مملو از خشونت سیاسی و نظامی در جهان برای تهدید ، ارعاب و ایجاد فشار و بی ثباتی در کشورهای مستقل از جمله ایران بطور دائم مطرح و مدام از سوی جنگ طلبان آمریکایی تکرار می شود .
البته کاربرد عبارت فوق از سوی آمریکا علیه برخی کشورها ممکن است پرچم سفید را در دستان دولت مردان آن کشورها به علامت تسلیم بلند کند و شاید هم زلزله سیاسی در آنها ایجاد کند و اوضاع داخلی شان را بهم بریزد ولی در مورد ایران این خط و نشان ها و تهدیدات همه پوشالی و جنگ روانی تلقی شده و کسی برای آن تره هم خرد نمی کند البته این به معنای غفلت و دست کم گرفتن دشمن نیست .
شاید زمانی که قابیل برادرش هابیل را کشت به روایتی نزاع ، جنگ و خونریزی ابناء بشر هم شروع شد و این کشمکش و درگیری در طول تاریخ در شکل ها و ابعاد مختلف بین انسانها و در معنای وسیعتر آن بین کشورها تا به امروز در گوشه و کنار جهان ادامه دارد .
جنگ ، لشکر کشی و خونریزی در تاریخ بشر در هیچ عصر و دوره ای قطع نشده و در واقع جزیی لاینفک از زندگی بشر بحساب می آید، نکته جالب این است که هر چه بشر باصطلاح متمدن تر و پیشرفته تر شده، شدت و حدت جنگ ها هم به دلیل فناوری های نوین بیشتر ، وسیعتر، خشن تر و مرگبارتر شده است .
در گذشته جنگجویان از قوم ها و نژادهای مختلف با شمشیر، تیر و کمان، گرز، نیزه و خنجر به جنگ هم می رفتند و سرانجام چند صد یا چند هزار نفر کشته و مجروح می شد، اما امروزه کشورها با بمب های اتمی و خوشه ای، موشک های قاره پیما و ناو شکن و زیر دریایی به جان یکدیگر افتاده و همدیگر را پاره می کنند بطوری که رها کردن بمب اتمی توسط آمریکا در ژاپن در اواخر جنگ جهانی دوم صدها هزار انسان را ظرف چند ثانیه در اثر حرارت چند هزار درجه ای جزغاله و به خاکستر تبدیل کرد .
ولی آیا بشر از فاجعه بزرگ انسانی در جنگ دوم جهانی و بطور کلی جنگ ها درس و عبرت گرفته است ؟ بنظر که چنین نمی رسد .
دخالت ها، تجاوزات برای به زیر سلطه در آوردن سایر سرزمین ها و کشورها، چشم طمع به منابع غنی و با ارزش طبیعی همراه با حس برتری جویی و استیلا طلبی باعث شده قدرت های بزرگ جهانی همواره برای لشکر کشی و اقدام نظامی در سایر کشورها به بهانه های مختلف تحریک شوند .
در بررسی تاریخ معاصر غرب در یکی دو قرن اخیر به حوادث عبرت آموز و فجایع بی شماری بر می خوریم که هر کدام تاثیرات عمیقی بر سر نوشت بشر داشته است .
حتی اگر نخواهیم رد پا و عملکرد غربی ها را زیر ذره بین ببریم و بطور سطحی قضاوت کنیم به قوم گرایی ( ناسیونالیزم و اعتقاد به قوم و نژاد برتر )، تبعیض نژادی، سلطه طلبی، تجاوز، کشور گشایی، بردگی، استثمار، کشتار میلیون ها انسان، دستبرد به منابع غنی طبیعی و معدنی کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکایی خواهیم رسید که با این منابع مفت و ارزانی که به چنگ آورده اند، موتور انقلاب و پیشرفت صنعتی و فناروری غرب را به حرکت در آورده آنرا جلو بردند .
متاسفانه این روند و ارتباط استعماری اگر چه شکل آن عوض شده ولی ماهیت آن تغییری نکرده و همچنان ادامه دارد .
اگر بخواهیم بی ملاحظه، رک و پوست کنده و منتقدانه صحبت کنیم باید بگوییم متاسفانه انسان متمدن و مدرن غربی و در راس آن آمریکا با رد پایی که از خود بجا گذاشته صدها برابر وحشی تر، درنده خو تر، حریص تر، متجاوز تر، قصی القلب تر و .. از اسلاف عصر قدیم خود یعنی حاکمیت های فرعون، چنگیز خان، آتیلا، نرون و... شده است بطوری که آنها باید بیایند و در مقابل این بظاهر متمدن ها زانو زده و درس پس بدهند .
تصور کنید فقط در یک مورد در جنگ جهانی دوم 72 میلیون انسان اعم از نظامی و غیرنظامی از 54 کشور جهان بخاطر انگیزه های نژادی یک رهبر غربی بنام هیتلر کشته شدند و یا در جنگ خلیج فارس و افغانستان در ظاهر به بهانه مبارزه با تروریسم ولی در باطن بخاطر حضور نظامی در منطقه و دستیابی به منابع نفتی و معدنی به دو کشور عراق و افغانستان لشکر کشی شد و میلیون ها مسلمان و انسان بیگناه توسط یک رییس جمهور غربی بنام جورج بوش کشته، مجروح، آواره و در به در شدند، البته شکنجه صدها نفر از زندانیان در گوانتانامو و ابوغریب و سیاه چاله های سری دیگری آن است .
همه گزینه ها روی میز است در واقع چماقی بوده که غربی ها به دلیل برتری فناوری تسلیحاتی برای ایجاد و گسترش سلطه خود در گوشه و کنار جهان همواره از آن استفاده کرده و می کنند و اگر کوچک ترین مقاومتی در هر جا ببینند آنرا با این چماق سرکوب می کنند .
بعد از جنگ جهانی دوم ده ها جنگ کوچک و بزرگ نیز در دنیا رخ داده که در همه آنها جای پای کشورهای غربی بویژه آمریکا مشهود است نمونه بارز آن جنگ ویتنام در دهه 60 و 70 میلادی است که تلفات سنگینی برای آمریکایی ها داشت و از طرف دیگر میلیون ها نظامی و غیر نظامی ویتنامی بوسیله بمب های شیمیایی و گازهای علف کش که به بمب های نارنجی مشهور هستند کشته و مجروح شدند .
این بمب ها در خلال جنگ توسط ارتش آمریکا استفاده شد که اثرات آن با وجود گذشت ده ها سال از پایان این جنگ، کماکان قربانیان بسیاری در ویتنام می گیرد، تولد نوزادان معلول میراثی است که از آمریکایی ها هنوز در این کشور باقی مانده است .
وضعیت در جهان بگونه ای شده است که اکنون آسمان هیچ کشوری برای جولان پهبادها و هواپیما های بمب افکن و بدون سرنشین امریکا امن نیست، آنها هر وقت و هر جا که بخواهند می توانند به پرواز در آیند و اهداف مد نظر خود را بمباران کنند.
گستاخی مقامات آمریکایی تا آنجا پیش رفته است که علیرغم درخواست عاجزانه مردم و روسای جمهوری افغانستان و پاکستان برای قطع این گونه تجاوزات این حملات متوقف نشده و با شدت بیشتری همچنان ادامه دارد.
نکته دردآور این است که هیچ کشوری نمی تواند به این تجاوزها اعتراض کند ، اعتراض هم بکنند، دادشان به جایی نمی رسد حتی از سازمان ملل هم صدایی بلند نمی شود و در واقع امریکا احساس می کند جهان مستعمره او است و او به عنوان پلیس خود خوانده جهانی هر کاری که بخواهد می تواند انجام دهد .
پس از جنگ جهانی دوم که اوج توحش و درندگی انسان در تاریخ بشمار می رود جهان به دو قطب شرق و غرب تبدیل شد و جنگ سرد بین امریکا و شوروی حاکم شد دو قطبی شدن جهان باعث گشت که یک مسابقه تسلیحاتی بسیار پر هزینه و گسترده بین دو بلوک و کشورهای اقماری آن ها براه بیفتد بطوری که این مسابقه حتی به فضا نیز کشیده شد .
ترس یک طرف از طرف دیگر برای عقب نماندن از این مسابقه تسلیحاتی باعث شد تمام هزینه هایی که باید صرف بهبود وضعیت داخلی کشورشان کنند در تولید تسلیحات مخرب بکار گرفته شود بطوری که این رقابت دیوانه وار در جهان با شدت بیشتری همچنان ادامه دارد .
البته تولید سلاح ها ی کشتار جمعی و سلاح های متعارف خود باعث رونق گرفتن بازار خرید و فروش تسلیحات شده بطوری که طبق یک برآورد 15 کشور آمریکا، چین، روسیه، انگلیس ، فرانسه، عربستان سعودی، ترکیه، کره جنوبی، استرالیا، کانادا، ژاپن، هند، برزیل، آلمان و ایتالیا در جهان سالانه یک و نیم تریلیون دلار صرف هزینه های تسلیحاتی می کنند که این رقم سرسام آور نمایانگر سقوط اخلاقی بشر امروزی است.
این در حالی است که میلیون ها انسان در جهان با فقر ،جهل، گرسنگی و بیماری و.. دست به گریبانند.
بودجه نظامی آمریکا در سال گذشته حدود 650 میلیارد دلار بوده که این رقم به تنهایی تقریبا یک سوم بودجه نظامی کل دنیاست طبیعی است با چنین بودجه ای چرخ کارخانجات اسلحه سازی امریکا باید بچرخد و برای این کار باید این تسلیحات در جایی مصرف شود و برای اینکه مصرف شود باید در گوشه و کنار جهان جنگی و کشت و کشتاری براه بیافتد و به عبارتی جنگی تراشیده و ساخته شود .
از آنجا که اقتصاد و تجارت امریکا را کمپانی های بزرگ انحصارگر ( monopoly) در عرصه های مختلف سر پا نگه داشته است و در واقع آنها هستند که رییس جمهوری امریکا را از طریق کمک های مالی انتخاب می کنند، بنابراین این انحصارگران در عین حال به همان نسبت در عرصه های سیاسی نظامی امریکا فعال و تاثیر گذار بوده و اعمال نفوذ می کنند و با این اعمال نفوذ ها است که برای کسب منافع جنگ های جدید براه می افتد و برای همین است صنعت اسلحه سازی آمریکا در شکوفایی قرار دارد .
پدیده ای که در سال های اخیر علاوه بر بکار گیری نیروی متعارف نظامی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا نمود بیشتری یافته روی آوردن و استفاده این کشور از تروریست های دست پرورده در جهت سیاست ها و منافع خود است .
روند حوادث و تحولات چند سال اخیر در خاورمیانه و شمال افریقا بویژه عراق ، سوریه ، یمن ، لیبی ، مصر و تونس نشان می دهد آمریکا با کمک عربستان سعودی نیروهایی را متشکل از تروریست ها و مزدوران بین المللی با عناوین به ظاهر اسلامی برای سرکوب مقاومت، اعمال هژمونی خود در منطقه خاورمیانه و سرکوب حرکت های آزادیخواهانه داخلی سازمان دهی کرده است .
ایجاد چنین تشکیلات نظامی فرامرزی گسترده سبب خواهد شد آمریکا و عربستان سعودی هر جا که صلاح دیدندو منافع شان ایجاب کرد از آن به عنوان اهرم فشار و یا بهتر بگوییم اهرم تغییر استفاده کنند درعین حال بنظر می رسد عربستان سعودی این نیرو ها را به عنوان سپر محافظ در مقابل حرکت های بیداری اسلامی بوجود آورده تا مانع ورود نسیم تغییر بهار عربی به کشورش شود.
اگر نقشه جهان را مقابل چشمانمان بگذاریم و با دقت به آن نگاه کنیم به یک نکته جالب و حیرت انگیزی بر می خوریم و آن این است که اکثر جنگ ها، درگیری ها، بمب گذاری ها و ناآرامی های سیاسی، اجتماعی و خشونت آمیز نظامی جهان در کشورهای مسلمان و خاورمیانه و شمال آفریقا در حال رخ دادن است .
لیبی که پس از سرنگونی قذافی همچنان ملتهب است و هر گروهی منطقه ای را در کنترل خود دارد ، تونس که آبستن حوادث سیاسی است و بطور اساسی بهار عربی و یا بقولی بیداری اسلامی از آن سرزمین شروع شد ، بعد به کشور مصر بر می خوریم که طی دو سه سال اخیر اوضاع بسیار پیچیده و ناآرامی را شاهد بوده بطوری که این وضعیت نه تنها بی ثیاتی را در این کشور دامن زده بلکه آینده ای خوشبینانه را نمی توان برای آن متصور بود .
بعد به نوار غزه و کرانه باختری و سر زمین های اشغالی می رسیم که همواره با رژیم
صهیونیستی درگیری های ده ها ساله پراکنده نظامی داشته اند، از آنجا به لبنان می رسیم که طی دهها سال شاهد دخالت های قدرت های خارجی برای دامن زدن به فتنه داخلی در آن کشور بوده است بعد هم به سوریه می رسیم که مزدوران و تروریست های دهها کشور علیه دولت سوریه بسیج شده اند از آنجا نیز به یمن، عراق ، افغانستان و پاکستان بر می خوریم که هر روز شاهد بمب گذاری و یا حمله پهباد های آمریکایی هستند.
همچنان که ملاحظه می شود منطقه خاورمیانه در حال حاضر دوران بسیار سخت، ملتهب و ناآرامی را سپری می کند .
آیا اینکه خاورمیانه به مرکز خشونت، ویرانی ،کشت و کشتار و در نهایت به سرزمین سوخته در جهان تبدیل شود یک امر عادیست ؟بنظر می رسد کشورهای غربی با هدف ثبات و بقای اسراییل و دستیابی به منابع عظیم نفتی و گازی منطقه به آتش درگیری ها و جنگ های فرقه ای، مذهبی و نژادی دامن می زنند تا آنها نتوانند سرنوشت کشورشان را از طریق بیداری اسلامی و دموکراتیک پیگیری کنند .
نیروهای مردمی طی دو سه سال اخیر با شعار های آزادیخواهانه که به بهار عربی و بیداری اسلامی مشهور است با آمدن به خیابان ها و برگزاری تظاهرات گسترده خواهان تغییر حکومت های پادشاهی و نظامی و دست نشانده در هرم سیاسی کشورشان هستند ولی حکومت های وابسته که دهها سال است در این کشورها حکومت می کنند حال که متوجه شده اند باید قدرت را رها کرده و پا به فرار بگذارند با کمک امریکا و توسل به زور اسلحه ، فریب و نیرنگ در صدد هستند با موج قیام های مردمی مقابله کرده و آنها را سرکوب کنند .
کشورهای غربی بویژه آمریکا خواهان سرکوب جنبش های بیداری اسلامی هستند چون روی کار آمدن هرگونه حکومت دموکراتیک، مستقل و مردمی به معنی مخالفت با مداخله امریکا در امور کشورشان خواهد بود و این چیزی نیست که آمریکا بخواهد، بنابراین ناآرام نگه داشتن کشورهای اسلامی علاوه بر اینکه منافع امریکا و اسراییل را تامین می کند این کشورها را از توسعه و پیشرفت نیز باز می دارد .
به هرحال به دلیل دخالت ها و تجاوزات آشکار و پنهان آمریکا و کشورهای غربی در تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای جهان و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی فضای حاکم بر جهان نظامی تر و امنیتی تر شده بطوری که استفاده از زور بجای گفتگو اکنون گزینه روی میز غرب برای سایر ملت ها شده است .
در این میان نقش سازمان ملل جالب است ،قرار بود سازمان ملل و تشکیلات پر شاخ و برگش پس از جنگ جهانی دوم دنیا را امن تر کند، سایه ترس و تهدید را از سر کشورها بر دارد و با تبعیض بی عدالتی مبارزه کند، توسعه و عمران و آبادانی را در تمام کشورها به ارمغان بیاورد ،جلوی جنگ و تجاوز را بگیرد و بطور کل مرهمی بر زخم های کشورهای عقب مانده، مظلوم و بیچاره باشد ؛اما زهی خیال باطل این سازمان اکنون خود به مرکز و مرجع و در واقع رگلاتور خلاف کاری ها، تجاوزها، قانون گریزی ها، جنگ ها و تجاورزات کشورهای قدرتمند شده است .
با این بهم ریختگی سیاسی و سایه شوم جنگ و کشت و کشتار که در جهان حکم فرماست براستی چه آینده ای را برای جهان می توان متصور بود ؟
متاسفانه در جهان ما بجای اینکه گزینه صلح ،آبادانی دوستی ،سعادت و خوشبختی برای انسان ها روی میز باشد از سوی سردمداران آزادی و حقوق بشر گزینه جنگ، نیستی ، تباهی، خونریزی، آوارگی، ویرانی ، بردگی، بهره کشی فقر و محرومیت روی میز قرار می گیرد.
آیا زمانی فرا می رسد که همه کشورها در صلح و امنیت زندگی کنند ؟
گزارش از : بهزاد طاهرپور
579
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير


[email protected]




22/11/1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن