تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر خانه‏اى كه ميهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802446689




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزارشی از سی ‌و دومین دوره جشنواره فیلم فجر پایان دوران شبه‌بزرگان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارشی از سی ‌و دومین دوره جشنواره فیلم فجر
پایان دوران شبه‌بزرگان
حضور انبوهی از فیلم‌های اول در کنار نام‌های پرافتخار سینمای ایران، این انتظار را ایجاد می‌کرد که با پدیده‌های جدید فیلمسازی نسل جوان آشنا شده و با آثار بزرگان به لذت کشف فیلمی ماندگار نائل شویم، موضوعی که تاکنون رخ نداده است.

خبرگزاری فارس: پایان دوران شبه‌بزرگان


به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه وطن امروز نوشت: روز پنجم جشنواره در حالی آغاز شد که باتوجه به کیفیت نازل فیلم‌های روز چهارم، اهالی رسانه ناامید شده و همگان منتظر تماشای آثاری درخور توجه بودند. مسؤولان جشنواره از روز چهارم ابتکاری جدید را در دستور کار خود قرار دادند؛ آنها قبل از شروع اکران فیلم، از عوامل فیلم دعوت می‌کنند تا روی سن آمده و چند کلمه‌ای راجع به فیلم صحبت کنند اما این طرح مشکلی اساسی دارد و آن این است که مخاطب قبل از شروع فیلم در شور و اشتیاقی فزاینده برای تماشای خود اثر است نه شنیدن صحبت‌های کارگردان یا تهیه‌کننده. البته این طرح می‌تواند برای فیلم‌های اول که نشست مطبوعاتی ندارند قابل توجه و چشمگیر بوده و مثمرثمر واقع شود. گفتنی است که تاکنون کارگردانان و منتقدان بسیاری به نیاز مبرم کارگردانان فیلم اولی به نشست خبری و جلسات مطبوعاتی اشاره کرده‌اند اما متاسفانه با توجه به عدم امکان تغییر قوانین، در جشنواره سی و دوم تحولی در این راستا رخ نخواهد داد. جشنواره سی و دوم فیلم فجر به نیمه راه رسید و دیدن نیمی از فیلم‌های جشنواره، خیلی‌ها را ناامید کرده بود. حضور حجم انبوهی از فیلم‌های اول، در کنار نام‌های بزرگ و پر افتخار سینمای ایران، این انتظار را ایجاد می‌کرد که با پدیده‌های جدید فیلمسازی نسل جوان آشنا شده و با آثار بزرگان نیز به لذت کشف فیلمی ماندگار نائل شویم. موضوعی که تا پایان روز پنجم رخ نداده بود و روز ششم هم دست کمی از روزهای قبل نداشت.   * حضور پرشور کودکان در برج میلاد حضور کودکان که به همراه خانواده‌های‌شان به تماشای فیلم‌ها می‌آیند، از این روز بالا گرفته و هرچه به پایان جشنواره نزدیک می‌شویم، بر تعداد افراد غیر‌رسانه‌ای و غیر‌مسؤول افزوده می‌شود. امید بر آن است که سیاست سختگیری ستاد جشنواره برای صدور کارت ورود به کاخ، تا پایان ادامه داشته باشد تا اهالی رسانه با خیالی آسوده‌تر به تماشای فیلم‌ها و نقدشان بپردازند و مشکلی از بابت فضای سالن اصلی ایجاد نشود. بی‌نظمی و تاخیر یک ساعت و نیمه برای اکران معراجی‌ها، موضوعی بود که صدای اعتراض همه را بلند کرد و حاضران در سالن با دست زدن اعتراض خود را نشان دادند. در نهایت معراجی‌ها ساعت یک صبح روز جمعه اکران شد و نتوانست انتظارات اهالی رسانه را برآورده کند. روز هفتم جشنواره در شرایطی آغاز می‌شد که اهالی رسانه در انتظار دیدن آخرین اثر میرکریمی با بازی پرویز پرستویی بودند. در معارفه قبل از شروع اکران، میرکریمی از رفتار حاضران در سالن در روزهای قبل که هنگام مشاهده فیلم‌ها با کف و سوت به استقبال آنها می‌رفتند با لحنی طنازانه انتقاد و ابراز امیدواری کرد فیلمش دچار سرنوشت فیلم پوراحمد (پنجاه قدم آخر) یعنی اعتراض گسترده اهالی رسانه نشود. روز هفتم جشنواره را باید خلوت‌ترین روز آن دانست که این قضیه برآمده از برنامه‌ریزی نامطلوب ستاد جشنواره در تقسیم‌بندی فیلم‌های مهم در روزهای مختلف است.   * تمشک؛ شامورتی تکراری سالور سامان سالور در سال‌های اخیر فیلم‌هایی چون «سیزده پنجاه و نه» و «آمین خواهیم گفت» را در کارنامه دارد که هیچیک نتوانست نظر مساعد منتقدان و مخاطبان سینما را جلب کند. او پس از تجربه موفق «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» نتوانسته بود فیلمی درخور بسازد. سالور امسال با تمشک پا به میدان جشنواره گذاشته بود و امید بسیاری برای جلب آرای مثبت مردمی و منتقدان داشت اما تمشک نیز فاقد ساختاری محکم و فیلمنامه‌ای حساب شده است. موضوع حساسی که او برای فیلمش برگزیده، این امید را می‌داد تا با پرداختی منسجم و اصولی، به فیلمی با دغدغه‌های اصیل اجتماعی بدل شود اما سالور حتی در انتخاب نامی مناسب حال و هوای فیلم بی‌دقت بوده و تنها نقطه قوت آن را می‌توان فیلمبرداری و نورپردازی محمود کلاری دانست. رنگ‌بندی در تمشک به گونه‌ای طراحی شده که فضای ناامیدی و یأس را در کاراکتر اصلی فیلم به نمایش بگذارد. غلبه رنگ‌های مرده بر شاد حکایت از این مساله دارد. این پرسش که چرا کاراکتر مهدی پاکدل در این فیلم فراموشی می‌گیرد و چگونه ناگهانی و بدون پیش‌زمینه و مقدمه شفا می‌یابد تا آخر فیلم بی‌جواب می‌ماند و منطق روایی‌اش آشکار نمی‌شود. موسیقی بهزاد عبدی نیز گهگاه از قاب بیرون می‌زند و بار انتقال احساسات به مخاطب را به تنهایی بر دوش می‌کشد. برخلاف آنچه سالور ادعا می‌کند و فیلمش را داستانی از جنس زندگی می‌داند، تمشک، دارای پلان‌های نمایشی است و فاقد آن روح و گرمای جاری در آثار رئال سینمای ایران است. مهران احمدی نیز که اخیرا از او بازی‌های خوبی را شاهد هستیم در این فیلم پایین‌تر از سطح انتظار ظاهر شده است. حضور نیکی کریمی در فیلم بسیار کمرنگ و فاقد پرداخت دراماتیک بوده و به نظر می‌آید بیشتر برای فروش بالا در اکران انتخاب شده است.   * رستاخیز؛ تله‌تئاتر گرانقیمت درویش در سینمای مذهبی ایران، یافتن اتفاقی نو و متفاوت در فرم سینمایی و شیوه بیان فیلم‌ها، به آرزویی بدل شده که بعد از تماشای رستاخیز هم این آرزو به حسرت تبدیل شد. درویش در این فیلم از استانداردهای خلق شده توسط داوود میرباقری که در سریال مختارنامه خلق شده بود، پایین‌تر رفته و نتوانسته فیلمی بسازد که مخاطب را بیش از دو ساعت در سالن سینما نگه دارد. دیزالو‌های متعدد در تدوین این فیلم - که پیش‌تولید و ساختش بیش از 10 سال به طول انجامیده – ضرورت دراماتیک نداشته و نمی‌تواند در لحن حماسی فیلم جا بیفتد (نمونه موفق دیزالو را می‌توان در اینک آخرالزمان کوپولا یافت). درویش در دراماتیزه کردن تردید پسر حر در حقانیت یزید اغراق کرده و به دام پرداخت‌های ماورایی افتاده که به رویا‌بینی‌های متعدد ختم می‌شود. بیان این نکته ضروری است که با وجود اینکه حجم موسیقی فیلم سنگین و پرطمطراق به نظر می‌آید اما مناسب لحن حماسی فیلم بوده و مخاطب را در دریافت حس لحظه‌های تاثیرگذار فیلم یاری می‌دهد. میرباقری در مختارنامه شخصیت‌هایی زنده و پویا خلق کرده بود و آنها را از تیپ‌هایی تخت و بی‌کنش رهانیده بود اما درویش تنها به نمایش آدم‌ها در قالب جنگ‌های کلامی و نزاع‌های فیزیکی اکتفا می‌کند.   * سایه روشن؛ سایکو درامی جنایی آخرین تجربه موتمن در سینمای ایران اثری است غریب که نمی‌توان آن را فیلمی تجربه‌گرا دانست. «سایه روشن» روایت غیر‌خطی را برای نقد کردن داستان روانشناسانه‌اش برگزیده که همراه با این سفر به ژرفنای ذهن آدمی، حال و هوای هیچکاکی را برای گره‌افکنی، گره‌گشایی و رو دست زدن به مخاطب در پیش می‌گیرد. ابهام در نتیجه‌گیری‌ها و همچنین بهره‌گیری از روایت غیر‌خطی در تدوین به خوبی متناسب شده است. رنگ سبز زیتونی دیوار‌های خانه و قاب‌های کوچک و بزرگ چوبی که بر آن نصب شده، ناخودآگاه فضای شاعرانه و احساس‌گرایانه «شب‌های روشن» را به ذهن بیننده تداعی می‌کند اما بر خلاف آن فیلم در سایه روشن با کاراکترهایی طرف هستیم که دارای گذشته پرفراز و نشیب و درگیری‌های شدید روانی هستند و هرچه در زمان حال می‌گذرد، متاثر از آنچه است که در ذهن پر تلاطم رامین می‌گذرد. حتی دکوپاژ در این فیلم در لحظاتی یادآور شب‌های روشن است. حرکت نرم دوربین پشت سر کاراکتر‌ها و یکی شدن آنها بر اثر این چرخش، تمهیدی است که موتمن از آن در هر دو فیلم به جا استفاده کرده و توانسته نزدیکی یا دوری آدم‌های قصه را به تصویر در آورد. در سایه‌روشن شاهد شکستن مرز خیال و واقعیت، بازی روایی، شکست زمانی و تمهید تداعی آزاد برای بیرون کشیدن کنش‌هایی که در زندگی یک زوج رخ داده هستیم. اتاق مرد که پر از صورتک‌ها و نقاب‌های متنوع و رنگارنگ است، خود می‌تواند بیانگر آشفتگی روانی مردی باشد که برای راه انداختن قصه‌اش حاضر به خودکشی است.   * امروز؛ کجاست آن میرکریمی دیروز آخرین ساخته رضا میرکریمی فیلمی است که در آن می‌توان حال و هوای آثار شانتال آکرمن را یافت. نماها با ریتمی کند و بی‌کنش جلو می‌روند و کاراکتر اصلی اغلب اوقات اسیر انفعالی خودخواسته است. حاج یونس فیلم امروز بر خلاف حاج کاظم فیلم آژانس شیشه‌ای- که برای گرفتن آنچه حق خود می‌دانست فریاد می‌زد- کم حرف می‌زند و حتی در پاسخ دادن به سؤالات، بی‌حوصله و کم‌رمق است. او تنها وقتی به زبان می‌آید و سؤال می‌پرسد که جوانی راجع به جنگ سخن می‌گوید که سنش با چیزهای که می‌گوید همخوانی ندارد. میرکریمی نقاط عطف فیلمش را با موسیقی متن امین هنرمند آذین‌بندی می‌کند. هنرمند هوشمندانه از پیانو و ویولن‌سل به سبکی مینی‌مال استفاده می‌کند تا از قاب اثر بیرون نزند. بازی کنترل شده پرویز پرستویی در این فیلم با سایر فیلم‌های کارنامه‌اش متفاوت بوده و با استفاده از میمیک صورت و خشکی بی‌انتها در واکنش‌هایش نقش موثری را در تفهیم شخصیت یونس به مخاطب ایفا می‌کند.. سهیلا گلستانی نیز بازی پرشور و روانی دارد که همخوان با چیزی است که بیننده از او انتظار دارد. «امروز» در تلاش است تا با نگاهی ساده قضاوت کردن دیگران را مورد نقد قرار داده و انسان‌ها را دعوت به تامل و تعقل بیشتر در تصمیم‌گیری‌هایشان کند اما پایان‌بندی فیلم با آنچه یونس در کل فیلم کاشته و برداشته بود در تعارض بوده و اصولا منطق روایی که فیلم بر آن استوار است را زیر سؤال می‌برد. هومن بهمنش در این فیلم به تبع بافت مینی‌مال قصه و شخصیت‌پردازی به گونه‌ای عمل می‌کند که دوربین به چشم نیاید و بیننده متوجه حضور آن به عنوان ناظر یا قاضی نشود. اگرچه امروز میرکریمی نسبت به خیلی دور،خیلی نزدیک پیشرفتی محسوب نمی‌شود اما در روزهایی که فیلم‌های سینماگران قدیمی ایران دچار افت کیفیت شده دیدنش خالی از لطف نیست.   * میهمان داریم با صندلی‌های خالی صندلی‌های خالی سالن اصلی برج میلاد، اولین موضوعی بود که در اولین ساعات روز ششم و هنگام اکران «میهمان داریم» به چشم می‌آمد. عسگرپور در آخرین ساخته‌اش، به دنبال ترسیم احساسات و عواطف بشری است و برای این منظور به سراغ خانواده‌ای رفته که 3 فرزند شهید و یک فرزند جانباز دارند. بیان سینمایی عسگرپور در این فیلم، شباهت بسیاری به آثار مشترک همایون اسعدیان و منوچهرمحمدی دارد. این تشابه هم در فرم مشاهده می‌شود هم در محتوا و مضمون (مکث طولانی بر نماها، تدوین با ضرباهنگ کند، احساس‌گرایی و...) اما عسگرپور نگاهی ابجکتیو را در روایتش در نظر گرفته و در اغلب نماهای فیلم با استفاده از دیالوگ‌های پرسوز، به سوی سانتی‌مانتالیسم رفته است. جای خالی رئالیسم در میهمان داریم حس می‌شود و این همان نکته‌ای است که باعث توفیق آثار اسعدیان در انتقال مضامین شده و او را در باب احساس‌گرایی کامیاب می‌کند. عسگرپور برای انتقال مفاهیم سینمایی‌اش، از نماد‌هایی استفاده می‌کند که از شدت صراحت، توان درگیر کردن ذهن مخاطب با فرامتن را از دست می‌دهد. به عنوان مثال چرخ و فلک، فرسودگی دیوارها و کاشی‌های حیاط ، رفتن برق و... .   * فردا، 21 گرم امسال اولین تجربه سینمایی مهدی پاکدل و ایمان افشاریان، روایتی غیرخطی است از چند داستان به ظاهر نامربوط که به واسطه تقارن زمانی و مکانی به هم می‌پیوندند. این روایت مدرن سینمایی، به علت چند قهرمانی بودن، نیاز دارد تا بیننده با همه قهرمانان داستان آشنا شده و به تناوب آنها را برپرده سینما ببیند. اما در «فردا» این مساله فراموش می‌شود و زمانی طولانی بدون کات زدن به داستان‌های دیگر، صرف شرح یک قصه می‌شود و مخاطب سایر قصه‌ها را به کل فراموش می‌کند. به بن‌بست رسیدن انسان‌ها، مضمون مشترک تمام خرده‌داستان‌های فیلم است. انسان‌هایی درمانده که هر یک به نوعی در حال فرار از شرایط طاقت‌فرسای پیشین خود هستند اما پراکندگی و ازهم‌گسیختگی در روایت‌شان، تا جایی پیش می‌رود که اتصال داستان‌ها به هم، مبهم شده، بیننده را سرگردان می‌کند. نمونه موفق اینگونه روایت‌ها را در 21 گرم ایناریتو و پالپ فیکشن تارانتینو دیده‌ایم.   * 50 قدم آخر؛ تجلی عدم شناخت جنگ بازگشت کیومرث پوراحمد به سینما اتفاق مهمی بود که بسیاری این موضوع را به فال نیک گرفته و با ذهنیت تماشای یک فیلم دفاع مقدسی تمام عیار، به سالن اصلی میلاد آمدند. روایت نیمه اول فیلم که شرح جز به جز عملیات مهندس هرمز شیباست، پر از توجه به جزئیاتی است که یادآور آثار شاخص پوراحمد در سال‌های قبل است اما دلایل کافی برای تغییر و تحول در مهندس، از کاراکتری که از مناطق جنگی فراری است و شدیدا می‌ترسد، به شخصیتی که جسورانه به دنبال اتمام دقیق عملیات ست، پردازش و تعبیه نشده و نمی‌تواند منطق این کار پرخطر را توجیه کند. نیمه دوم فیلم که به فرار مهندس و نجات او اختصاص دارد، نگاهی سطحی به پرداخت‌های سینمایی دارد و تنها اتکایش بازی تک نفره بابک حمیدیان در شرایطی است که در جنگل تنها مانده. (این نماها به فیلم شب یلدا شباهت دارد اما نتوانسته موفقیت آن را تکرار کند). این موضوع که مهندس ناگهان از انسانی ترسو به قهرمان جنگی بدل شده و همه عراقی‌ها را با تفنگ و نارنجک می‌کشد یا این نکته که عامل نجاتش سگی می‌شود که تعلیمی ندیده و در جنگل رهاست یا فارسی حرف زدن سربازان بعثی و... مواردی است که از کم‌توجهی فیلمنامه‌نویس به منطق روایی جزئیات راکوردی حکایت دارد. لهجه دختر کرد با بازی طناز طباطبایی، به قدری سنگین است که اغلب غیرقابل فهم می‌شود و توان ایفای نقش دراماتیکش را در طول قصه از دست می‌دهد. برخورد تصادفی مهندس و دختر کرد نیز در دل اثر جای نگرفته و نمی‌تواند در بافت فیلم جا بیفتد.   * همه چیز برای فروش هنگام اکران دومین فیلم امیر ثقفی، سالن اصلی مملو از جمعیت و شلوغ‌ترین اکران کاخ جشنواره تا امروز بود. ثقفی در این فیلم حال و هوای فیلم‌های وسترن را برای انتخاب لوکیشن و آدم‌های قصه‌اش درپیش گرفته است. (بیابان‌های بی‌آب و علف، پمپ بنزین ویرانه، کلبه‌های محقر رو به ویرانی، آدم‌های سرگردان و بی‌خانمان، فضاهای ناکجاآبادی و...) اما استفاده متعدد از پلان‌سکانس و دیالوگ‌های بسیار کم و شخصیت‌های کم‌حرف و خشک در این فیلم، روح سینمای بلوک شرق (روسیه) را در آن دمیده است. صابر ابر در «همه چیز برای فروش» متفاو‌ت‌ترین بازی کارنامه‌اش را ارائه داده و توانسته از پس تجسم کاراکتری که هیچ چیز به جز برادرش برای از دست دادن ندارد، برآید. پس از مصدومیت برادر در استادیوم، فیلم به سمت ساختار اپیزودیک می‌رود و انسان‌های متفاوتی را به تصویر می‌کشد که هریک به نوعی درگیر مسائل و معضلات خویشند. ثقفی از این ساختار بهره برده تا بتواند دغدغه‌های اجتماعی خود را در قالب سینمای قصه‌محور پیاده کند و آدم‌های فراموش شده و حاشیه‌نشین را به وسط گود بیاورد. کاری که کیمیایی در فیلم‌هایش به دنبال آن است اما در آثار اخیرش از نمایش درست آنها بازمانده است. دکوپاژ همه چیز برای فروش را می‌توان نقطه اوج کار ثقفی دانست. او در این فیلم با دیدگاهی کلاسیک برای آشنایی مخاطب با فضای قصه، از نمای معرف (STABLISHING SHOT ) استفاده می‌کند. او از دوربین به نحوی استفاده کرده که بتواند سرگردانی و بیچارگی اکبر را ترسیم کند. دوربین دور سر او با حرکتی نرم و آهسته می‌چرخد و هر وقت می‌خواهد قصه را تغییر دهد، دوربین به بالای سر او می‌رود.   بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

92/11/20 - 14:35





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن