تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816149361




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام هادي(علیه السلام) از منظر ولایت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام هادي(علیه السلام) از منظر ولایت
امام هادي(علیه السلام) از منظر ولایت مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) درباره امام هادي(علیه السلام) می فرمایند:در نبرد بين امام هادى (عليه‏السّلام) و خلفايى كه در زمان ايشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پيروز شد، حضرت هادى (عليه‏السّلام) بود؛ اين بايد در همه‏ى بيانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.در زمان امامت آن بزرگوار شش خليفه، يكى پس از ديگرى، آمدند و به درك واصل شدند. آخرين نفر آنها، «معتز» بود - همان‏طور كه ايشان فرمودند - كه حضرت را شهيد كرد و خودش هم به فاصله‏ى كوتاهى مُرد. اين خلفا غالباً با ذلت مردند؛ يكى به ‏دست پسرش كشته شد، ديگرى به دست برادرزاده‏اش و به همين ترتيب بنى‏عباس تارومار شدند؛ به عكسِ ... شيعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (عليهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‏روز وسعت پيدا كرده؛ قوى‏تر شد.کودکي امام هادي(عليه‏السّلام) :حديثى درباره‏ى كودكى حضرت هادى است، كه نمى‏دانم شنيده‏ايد يا نه؛ وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ايشان از مدينه به بغداد آورد، حضرت هادى كه در آن‏ وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‏اش در مدينه ماند. پس از آن‏كه حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‏وجو كرد و وقتى شنيد پسر بزرگ حضرت جواد، على‏بن‏محمد، شش سال دارد، گفت اين خطرناك است؛ ما بايد به فكرش باشيم. معتصم شخصى را كه از نزديكان خود بود، مأمور كرد كه از بغداد به مدينه برود و در آن‏جا كسى را كه دشمن اهل‏بيت است پيدا كند و اين بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، اين بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بياورد. اين شخص از بغداد به مدينه آمد و يكى از علماى مدينه را به نام «الجنيدى»، كه جزو مخالفترين و دشمن‏ترينِ مردم با اهل‏بيت (عليهم‏السّلام) بود - در مدينه از اين قبيل علما آن‏وقت بودند - براى اين كار پيدا كرد و به او گفت من مأموريت دارم كه تو را مربى و مؤدبِ اين بچه كنم، تا نگذارى هيچ‏كس با او رفت و آمد كند و او را آن‏طور كه ما مى‏خواهيم، تربيت كن. اسم اين شخص - الجنيدى - در تاريخ ثبت [شده] است. حضرت هادى هم - همان‏طور كه گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حكومت بود؛ چه كسى مى‏توانست در مقابل آن مقاومت كند. بعد از چند وقت يكى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنيدى را ديد و از بچه‏يى كه به دستش سپرده بودند، سؤال كرد. الجنيدى گفت: بچه؟! اين بچه است؟! من يك مسأله از ادب براى او بيان مى‏كنم، او بابهايى از ادب را براى من بيان مى‏كند كه من استفاده مى‏كنم! اينها كجا درس خوانده‏اند؟! گاهى به او، وقتى مى‏خواهد وارد حجره شود، مى‏گويم يك سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مى‏خواسته اذيت كند - مى‏پرسد چه سوره‏يى بخوانم. من به او گفتم سوره‏ى بزرگى؛ مثلاً سوره‏ى آل‏عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشكلش را هم براى من معنا كرده است! اينها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأويل و تفسير قرآنند؛ بچه؟!ارتباط اين كودك كه على‏الظاهر كودك است، اما ولى‏اللَّه است؛ «وآتيناه الحكم صبيّا» - با اين استاد مدتى ادامه پيدا كرد و استاد شد يكى از شيعيان مخلص اهل‏بيت(سلام الله علیهم)!سامرا و نفوذ امام هادي(عليه‏السّلام) :حضرت هادى (عليه‏السّلام) چهل ‏و دو سال عمر كردند، كه بيست سالش را در سامرا بودند؛ آن‏جا مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگى مى‏كردند. سامرا در واقع مثل يك پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان تركِ نزديك به خود را - با تركهاى خودمان؛ تركهاى آذربايجان و ساير نقاط اشتباه نشود - كه از تركستان و سمرقند و از همين منطقه‏ى مغولستان و آسياى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. اين عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‏شناختند و از اسلام سر در نمى‏آوردند. به همين دليل، مزاحم مردم مى‏شدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پيدا كردند. در همين شهر سامرا عده‏ى قابل توجهى از بزرگان شيعه در زمان امام هادى (عليه‏السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و به وسيله‏ى آنها پيام امامت را به سرتاسر دنياى اسلام - با نامه‏نگارى و... - برساند. اين شبكه‏هاى شيعه در قم، خراسان، رى، مدينه، يمن و در مناطق دوردست و در همه‏ى اقطار دنيا را همين عده توانستند رواج بدهند و روزبه‏روز تعداد افرادى را كه مؤمن به اين مكتب هستند، زيادتر كنند. امام هادى همه‏ى اين كارها را در زير برق شمشير تيز و خونريز همان شش خليفه و على‏رغم آنها انجام داده است. حديث معروفى درباره‏ى وفات حضرت هادى (عليه‏السّلام) هست كه از عبارت آن معلوم مى‏شود كه عده‏ى قابل توجهى از شيعيان در سامرا جمع شده بودند؛ به‏گونه‏يى كه دستگاه خلافت هم آنها را نمى‏شناخت؛ چون اگر مى‏شناخت، همه‏ى‏شان را تارومار مى‏كرد؛ اما اين عده چون شبكه‏ى قوى‏يى به ‏وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمى‏توانست به آنها دسترسى پيدا كند.يك روزِ مجاهدت اين بزرگوارها – ائمه(عليهم‏السّلام) - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ يك روز از زندگى مبارك اينها؛ مثل جماعتى كه سالها كار كنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت. اين بزرگواران دين را همين‏طور حفظ كردند، والّا دينى كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمايش اشخاصى باشند مثل يحيى‏بن‏اكثم كه با آن‏كه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه يكِ علنى بودند، اصلاً نبايد بماند؛ بايد همان روزها بكل كلكِ آن كنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد. اين مجاهدت و تلاش ائمه (عليهم‏السّلام) نه فقط تشيع بلكه قرآن، اسلام و معارف دينى را حفظ كرد؛ اين است خاصيت بندگان خالص و مخلص و اولياى خدا. اگر اسلام انسانهاى كمربسته نداشت، نمى‏توانست بعد از هزار و دويست، سيصد سال تازه زنده شود و بيدارى اسلامى به‏ وجود بيايد؛ بايد يواش يواش از بين مى‏رفت. اگر اسلام كسانى را نداشت كه بعد از پيغمبر اين معارف عظيم را در ذهن تاريخ بشرى و در تاريخ اسلامى نهادينه كنند، بايد از بين مى‏رفت؛ تمام مى‏شد و اصلاً هيچ چيزش نمى‏ماند؛ اگر هم مى‏ماند، از معارف چيزى باقى نمى‏ماند؛ مثل مسيحيت و يهوديتى كه حالا از معارف اصلى‏شان تقريباً هيچ‏چيز باقى نمانده است. اين‏كه قرآن سالم بماند، حديث نبوى بماند، اين همه احكام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، كار طبيعى نبود؛ كار غير طبيعى بود كه با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه اين كار بزرگ، كتك خوردن، زندان رفتن و كشته شدن هم هست، كه اينها براى اين بزرگوارها چيزى نبود. منبع: بیانات مقام معظم رهبری،30/5/1383





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن