تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر بنده «خدا» مى‏دانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى‏داشت كه تم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842001041




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روز ختم مادر ظریف 250 هزار تومان کاسب شدم!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



روز ختم مادر ظریف 250 هزار تومان کاسب شدم!
پرسیدم: امروز تا الان كه هنوز نيم ساعت از ختم مانده چقدر درآمد داشته اي و بيشترین درآمدی که در مراسم اخير داشته اي كدام بوده و...؟ با خنده گفت : "اگر سوالات شما قطع شود كاسبي خوبي خواهم داشت" و ادامه داد: امروز تا الان هشتاد هزار تومان كاسبي كرده ام.




به گزارش جام نیوز به نقل از عصر ایران ، براي شركت در مراسم ختم برادر دوستم به يكي از مساجد معروف تهران كه اكثر ختم هاي اعضاء خانواده مسئولين کشوری و لشکری در آن جا برگزار مي شود رفته بودم. بعد از پایان مراسم، به رسم معمول برای گپ و گفتی با دوستان قدیم، جلوي درب مسجد ایستاده بودیم. مشغول صحبت بودیم که فردي میان سال، چاق و با لباس های نسبتا مرتب، به سراغمان آمد، در ابتدا شيرين زبانی‌اش، توجهمان را جلب کرد بدون اینکه بدانیم چه منظوری دارد و دقیقا چه می خواهد.
با صدای بلند، نام دوستم را به زبان آورد و گفت: " مجید! دو تومن پول به من بده" . مجید متعجب مانده بود که او که تا به حال یکبار هم ندیده بوده اش، چطور اینقدر صمیمی از وی طلب پول می کند. فرد جالبي بود. با خود گفتم حتماً دوستان مشترک ديگرمان او را فرستادند تا بلکه سر به سر ما بگذارد. به اطراف نگاه كردم؛ حدسم  درست بود. آن طرف خيابان ساير دوستان مشغول خنده بودند و به علامت دوربين مخفي دست تكان مي دادند! همراه اين فرد به جمع دوستان رفتيم و متوجه شدیم اين آقاي محترم، اولين بار به عنوان غريبه سراغ یکی از دوستان رفته و با همین ترفند، دو هزار تومان از وی دریافت کرده است. "عباس" دوست عزیزم که در اولین برخورد با این فرد، مبلغی را از سر اجبار به وی داده بود، می خواست به نوعی ما را نیز در غم خود شریک کند! این موضوع برایم خیلی جالب بود که چطور این فرد، با انجام این کار از این و ان پول می گیرد؟ به سراغش رفتم و سر صحبت را با او باز كردم. خيلي حرف براي گفتن داشت. از حضور در مراسم ختم مادر ظریف، وزیر امور خارجه گرفته تا شیوه های نوین تکدی گری که خود مبدئش بوده است!
صحبتش را با خنده آغاز كرد و گفت :من به همراه مادرم در مارليك كرج زندگي مي كنيم ، كارم در خطوط اتوبوس بي آرتي است و از این محل ماهانه حدود 500 هزار تومان درآمد دارم. در مواقع فراغت از کار، با اطلاع قبلي از طريق دوستان به دو يا سه مسجدي كه ختم اعضای خانواده هاي معروف در آنجا برگزار مي شود مي روم. كنار درب مسجد مي ايستم و به دقت افراد را زیر نظر دارم. اسمشان را یاد می گیرم و به آنها مراجعه می کنم و در دو سه جمله تقاضای خود را مطرح می کنم: "مادرم مريض است ، ناراحت قلبي دارد و بايد عمل شود" اصلاً هم دروغ نمي گويم. او جزئیات شیوه درآمدش را این گونه توصیف می کند: " بيشتر سراغ افراد كت و شلواري كه با هم از مسجد خارج مي شوند مي روم و معمولاً يكي دو نفري در جمع آدمهاي كت شلوار پوش چند هزار تومان مي دهند. من معمولا سراغ آقايان شيك پوش كه معلوم است، وضع مالي خوبي دارند. مي روم همان 3 جمله را تكرار و پول دريافت مي كنم ، آنها وقتی در جمع هستند ، در مضیقه قرار می گیرند و بهتر دست به جیب می شوند!" در اینجا ، صحبتش را قطع كرد و خواست کرد برايش آب ميوه از مسجد بياورم. به او گفتم: "چرا خودت نمي روي ؟"
گفت:مسئولين مسجد جلويم را مي گيرند و نمي گذارند داخل بروم ؛ انها دوربين ورود من را كنترل مي كنند." گفتم:" عجب آدم سرشناسي هستي كه ورود و خروجت را  تحت كنترل دارند!"
بعد از كلي خنده ، با افتخار گفت: "ما اينيم!" بی ان که آب میوه برایش ببرم ، به حرفهايش ادامه داد و گفت: بعضي مواقع  ، سراغ رانندگان ماشين هاي اطراف مي روم و مي گويم مواظب ماشين شما بوده ام و آنها هم چندين هزار توماني مي گيرم؛ دروغ نمي گويم چون مسجد راهم نمي دهند آن جا مي چرخم تا ختم تمام شود و مردم كه ماشين را پارك مي كنند قبل از رفتن به مسجد من را مي بينند و بدون هيچ گونه معطلي پول خوبي مي دهند. پرسیدم: امروز تا الان كه هنوز نيم ساعت از ختم مانده چقدر درآمد داشته اي و بيشترین درآمدی که در مراسم اخير داشته اي كدام بوده و...؟
با خنده گفت : "اگر سوالات شما قطع شود كاسبي خوبي خواهم داشت" و ادامه داد: امروز تا الان هشتاد هزار تومان كاسبي كرده ام؛ اما بيشترين درآمدم در زمان برگزاري مراسم ختم مادر آقاي ظريف وزير امور خارجه بود كه 250 هزار تومان نصيبم شد . خدا مادرش را بيامرزد و به خودش سلامتي بده كه تو خارج خوب حرف زد تا جنس ها گرون تر نشه و شايد ارزون هم بشه.
من اكثراً افراد را نمي شناسم و فقط از لباس و افراد همراهش مي فهمم كه كاره اي است. روز ختم مادر آقاي ظريف يك كت و شلواري كه آمد و يكي دو نفر همراهش بودند ايستادند و با هم صحبت مي كردند يكي دو نفري از مردم عادي هم سراغش رفتند و باهاش صحبت كردند . فهميدم كاره اي است رفتم سراغش و از او كمك خواستم دستي در جيب برد و تراول پنجاه هزار توماني داد. كلي خوشحال شدم و دعايش كردم ؛ آخرش نفهميدم كي بود اما حدس مي زدم نماينده مجلس بود. این ها را که گفت ، با عجله از ما خداحافظی کرد تا به کار و کاسبی اش (!) برسد ؛ از دور ديدم در يك جمع چهار نفري مشغول كار است و همه آنها به صحبت هايش گوش مي دهند دو نفر پولي به او دادند و او با شادماني و پول در دست براي ما دست تكان داد و جمعیت را زیر نظر گرفت.




۱۳۹۲/۱۱/۷ - ۱۶:۲۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن