تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره‏هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، شيطا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846292372




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اثر گردشگری در ارتقاء فرهنگ روحی و معنوی مسافر | مرجع جاذبه های گردشگری ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سیری در ایران: خداشناسى و تهذيب اخلاق
سفر موجب تکامل و تعالى انسان و بيانگر عروج او است؛ سرشت آدمى توجيه‌کنندهٔ ‘سير و سفر’ و سياحت و جهانگردى است.
با سيرى در تاريخ و مرور احوال بزرگان علم و اخلاق به اين نکته پى مى‌بريم که بسيارى از چهره‌هاى پرفروغ جوامع بشرى و راهنمايان و مربيان آدمي، براى نيل به فضايل اخلاقى و دسترسى به عارف عالى بشرى و سرچشمهٔ لايزال حقيقت سفرها کرده‌اند و مرارت‌ها کشيده‌اند. به همين دليل، در کتب آسمانى و اخلاقى و ديوان شعرا، مضمون‌هائى نيکو و عبارت‌هائى آموزنده در مورد آثار سفر بر تعالى روح و اخلاق انسان آمده است.
در قرآن کريم در مورد سير و سفر آيات بى‌شمارى نازل شده که بيشتر آنها با هدف خداشناسي، آگاهى يافتن از سرنوشت اقوام گذشته، عبرت‌آموزى در جهت تغيير انديشه، رويه رفتار و تعالى و گسترش دانش و بينش انسان است. اسلام براى خداشناسى و تهذيب نفس راه‌هاى گوناگونى ارائه مى‌دهد که سوق دادن افکار و عقل به ژرف‌نگرى در نظام هستي، پديده‌هاى آسماني، زمينى ، حيوانى و گياهى نمونه‌هاى آن است:
قُل سِيرٌو فِى‌الْاَرضِ فَانْظرٌوا کَيْفَ بَدَاَالخلق ثٌمَّ ٰاللهٌ نٌيشِيٌ ‌اَلَنَشأةَ اَلاَخراّن الَّله عٰلى کٌّلِ شيء قَدِيٰر (قرآن کريم سورهٔ عنکبوت، آيهٔ ۲۰).
(بگو اى پيغمبر در زمين سير و سفر کنيد و ببينيد که خا چگونه موجودات را از نيستى به هستى آورد (خلق کرد) و سپس به عالم ديگرى رهسپار مى‌کند. به رستى که خدا بر هر چيزى توانا است).
با سير در زمين، دريا و آسمان، انسان به عظمت هستى پى مى‌برد و به خُردى و کوچکى خود آگاه مى‌شود. با درک و آگاهى از نظم و انضباط موجود در جهان ناينکه موجوديت هر موجودى مسبوق به عللى است و سلسلهٔ علل و معلول و قاعده و قانون مبناى عالم وجود است انسان به نيرو آفرينندهٔ هستى واقف شود و خدائى را بندگى کند که زمين و آسمان را با همهٔ عظمت خود آفريد و مسخر وى گردانيد، تا از راه‌هاى گشودهٔ آن آمد و رفت کنند و از مواهب و نعمت‌هاى آن بهره برند. خاک تيره را مبداء حيات روزى‌دهندهٔ موجودات و مرجع مخلوقات گردانيد. سطح زمين را صحنهٔ زندگى گياه جانور و انسان قرار داد و درون او را کانون نشو و نماى موجوداتى ريز و خرد ساخت که با جان و توان و جنب و جوشى که بر مبناى قانون و ضابطه است. محيط مساعدى براى رويش گياه که نقش عمده‌اى در هستى و ايجاد تعاون دارند، محيط مساعدى براى رويش گياه که نقش عمده‌اى در هستى و ايجاد تعادل دارند، ايجاد مى‌کنند و اندرون آن را گنجينهٔ ذخاير عظيمى ساخت که مايهٔ زندگى آدميان است حيوانات عظيم‌الجثه و کوچک، پرندگان زيبا و خوش‌ خط و خال را که با زمزمه و جنب و جوش خود بذر زندگى مى‌پاشند را در نهايت خِرَد و کمال بيافريد. افلا ينظرٌون اِليَ‌الابل کيف خلقت ‘قرآن کريم، سورهٔ غاشيه، آيهٔ ۱۷’ (آيا به شتر نمى‌نگريد که چگونه خلق شد؟)
هر بخشى از اين پهنهٔ خاک را ممکن و مأواى گروهى انسان، جانور و گياه قرار داد که با هم تفاوت بسيار دارند، در حالى‌که از حقيقتى واحد نشأت گرفته‌اند.
جهان را با دنيائى تباين و اختلاف از نظر شکل، رنگ، زبان، آداب و رسوم، فرهنگ، معيشت و … خلق نمود.
انسان ناآگاه و مغرور که در عين ناتوانى و عجز به قدرت خويش مى‌نازد و خود را محور جهان مى‌پندارد، با بيرون آمدن از لانهٔ خود و سير و سفر کردن، با ديدن شگفتى‌‌هاى خلقت و طبيعت، از نظر اخلاقى دگرگون مى‌شود و به زيور خرد و سجايا نيکو آراسته مى‌گردد، زيرا در طول سفر به سبب مشاهدهٔ آثار يا عظمت خلقت نظير کوه و دشت، جنگل و صحرا و دريا و سير در افلاک و شهرهاى آباد و ويران و آدميان گوناگون، بسيارى از ناشناخته‌ها را مى‌شناسد و به ناتوانى و کوچکى خود رد برابر عالم وجود پى مى‌برد و پيشداورى‌هاى نادرست وى به داورى خردمندانه تبديل مى‌شود. او از ورطهٔ تنگ‌نظرى و کوته‌بيني، از بيمارى خطرناک حسادت و بخل و کينه‌وزي، که زندگى را با همهٔ زيبائى آن زشت مى‌نماياند، رها مى‌شود و به کمالات و فضايلى نيکو نظير صبر، بردباري، مهربانى و مهم‌تر از همه، حس مسئوليت در برابر عالم ستى و همنوع خود و حتيٰ حيوان، جانور و گياه و آب و خاک و… مزين مى‌شود و گنجينهٔ دل و آينهٔ ضمير او از عشق و صفا و محبت به جهان آفرينش و همهٔ نمادهاى آن سرشار مى‌گردد و خود را حلقه‌اى از حلقه‌هاى زنجيرهٔ هستى مى‌بيند که استمرار زندگى او در گرو رعايت حقوق ساير موجودات است.
با توجه به همين فوايد سفر است که سعدى شيرازى مى‌فرمايد:
بسيار سفر بايد تا پخته شود خامى صوفى نشود صافى تا در نکشد جامي٭
در راه وصول به کمال و درک حقيقت، در راه تحصيل اخلاق جسته و عرفان به عالم هستى بايد ترک شهر و ديار کرد و سفر نمود تا نفس سرکش و خام در پيج و خم و فراز و فرودهاى زندگى و سفر پخته شود. ناخالصى‌ها و ناپاکى‌هاى جان و روح در پالايشگاه سفر و ديدن اوضاع طبيعت صاف گردد و خشونت خلق به لطافت اخلاق بدل شود خود را بشناسد تا به عظمت آفريننده پى برد. زيرا مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَه. (محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج ۲، جامعهٔ مدرسين حوزهٔ علميهٔ قم، ۱۳۲، ص ۳۲).
عارف نامي، عطار نيشابورى در وصف سفر چنين سروده است:
زين بحر همچو باران بيرون شو و سفر کن زيرا که بى‌سفر تو هرگز گهر نگردى (فريدالدين عطار، ديوان عطار، تصحيح تقى تفضلي، تهران، انتشارات علمى و فرهنيگ، ۱۳۷۴، ص ۶۲۲).
ابوحامد غزالى طوسى نيز در فوايد سفر فرموده است:
‘آنکه سفر کند خويشتن و اخلاق خويشتن را بشناسد تا به علاج صفاتى که در وى مذموم است مشغول شود. اين نيز مهم است که مرد تا در خانهٔ خويش بُوَدْ و کار به مراد وى مى‌رود، به خويشتن گمان نيکو برد و پندارد که نيکو اخلاق است. در سفر پرده از اخلاق باطن برخيزد و احوالى پيش آيد که ضعف و بدخوئى و عاجزى خويش بشناسد و چون علت باز داند به علاج مشغول تواند شد و هرکه سفر نکرده باشد؛ در کارها مردانه نباشد. بشرحافى (ره) گفتى اى قريان سفر کنيد تا پاک شويد که هر آب که بر جاى بماند بگندد’ (ابوحامد محمد غزالي، کيمياى سعادت، تصحيح حسين خديو جم، تهران، کتاب‌هاى جيبي، ۱۳۵۴، ص ۴۵۷ و ۴۵۸).
و اين شعر زيبا به سعدى منسوب است:
سفر سوهان مرد است اى خردمند ندارد مرد عاقل پاى دربند
به گواهى تاريخ، همهٔ انبياء و بزرگان دين و بنيانگذاران مکتب‌هاى عالى خلاقى اغلب سال‌هاى عمر خود را در سفر و سير مى‌گذراندند. آنان در ايام جواني، يا چوپان بودند (موسي) يا بازرگانى مى‌کردند و بديهى است که لازمهٔ اين‌گونه معيشت‌ها مسافرت است.
کوه و دشت و دريا و صحرا ميعادگاه آنان با حق تعالى بود. براى پى بردن به راز آفرينش، در سکوت طبيعت سر به جيب تفکر فرو مى‌بردند، با معبود خويش زمزمهٔ عشق سر مى‌دادند و آنگاه که از معدن وجود و منبع هستى الهام مى‌گرفتند و به انواع فضايل و صفات پسنديده آراسته مى‌شدند، در پى شناساندن حقيقت محض و هدايت همنوعان خويش قيام مى‌کردند.
٭ (کليات سعدي، به کوشش محمدعلى فروغي، تهران، اميرکبير، ۱۳۶۶، ص ۶۳۴).
پند آموختن از تاريخ
از مهم‌ترين فوايد سفر پند آموختن از سرنوشت اقوام گذشته و پى بردن به علل پيشرفت و تعالى ملت‌ها يا سقوط و هبوط آنها است.
قُل سيرٌوا فِى‌اَلارضِ ثٌمّ‌ انٌظرٌوا کَيفَ کٰان عاقبة‌اْلمکذّبين (قرآن کريم، سورهٔ انعام، آيهٔ ۱۱)
(بگو در زمين سير و سفر کنيد و بنگريد که عاقبت کار کسانى‌که آيات و نشانه‌هاى خداوند را باور نداشتند و تکذيب مى‌کردند چگونه بود).
در طول سفر آدمى با آثار و ويرانه‌هاى شهرهائى برخورد مى‌کند که روزگارى در نهايت آبادانى بوده‌اند. اين شهرها پايتخت پادشاهان و فرمانروايانى بوده، که در کاخ‌هاى مجللِ بنا شده بر روى خون و استخوان فقراء و زحمتکشان مى‌زيستند. اين شهرها و کاخ‌ها در اوج زيبائى و شکوه و آبادى بودند و اقامتگاه کسانى بود که با اتکاء به قدرت خويش، با زور سرنيزه و سلاح، ميليون‌ها انسان بى‌گناه را استثمار مى‌کردند و يا به بردگى گرفتن هزاران تن از همنوعان ضعيف خود زندگى پُررونق و شکوه‌مندى براى خود مى‌ساختند. اما دير نپائيد که حوادث روزگار يا دست اجل طومار زندگى آنان را درهم پيچيد و شيرازهٔ حيات پر جلال و شوکت آنها را از هم گسست. آن پيکره‌هائى که در بسترهاى راحت مى‌آراميدند و ملبس به لباس‌هاى پرزرق و برق و فاخر و جواهرنشان بودند. به دل خاک سپرده شدند و در اندک زمانى متعفن و متلاشى شد و بالاخره به خاک تبديل گشتند. آن قصرهاى مجلل و افسانه‌اى ويران شدند و کنام لاشخوران و لانهٔ جغدان گرديدند. آرى چنين است شيوهٔ روزگار که دير يا زود فريادهاى آمرانهٔ فرمانروايان خودکامه و گردنکشان و کشورگشايان ستمگر را خاموش مى‌کند و سرهاى تاجداران را به خاک مى‌سايد و پيکرهائى که از خون مظلومان و بينوايان فربه شدند، به خاک سياه تبديل مى‌کند:
فَاعَتِبرٌو يٰا اٌوليَ‌الابصٰارْ
اگر بناهاى تاريخي، کاخ‌ها و گنجينه‌ها و اشيائى که در معرض تماشاى جهانگردان است زبان و بيان داشتند، چه بسيار داستان‌هائى که از ساکنان و صاحبان گذشتهٔ خود مى‌گفتند و چه افسانه‌هائى که از قدرت و عظمت و غرور و نخوت و ستم پادشاهان يا مهربانى و نکوئى مردمان گذشته بر زبان مى‌آوردند.
هر ذرهٔ خاک ارگ رازى دارد هر کنگره‌اش ز فخر نازى دارد
گر باز کند زبان به صحبت خشتى دانى که چه سوزى و چه سازى دارد.*
پهنهٔ خاک زمين سرشار از خاطراتى شگفت‌انگيز، از شهرها و تمدن‌هائى است نظير کار تاژ، فينيقيه، بابل، سومر، اکد، ماده، هخامنشي، نيل، يونان و روم و… است. هم‌اکنون تنها نشانى که از آن همه هياهو و جلال و شکوه باقى مانده يادى نامى است که جاودانه بر تارک تاريخ نقش بسته است: نامى نيکو و يادى گرامي، اگر صاحب‌نام در ايام حيات خود در جهت کمال و در راه آسايش و آرامش خلق گام برداشته است يا نامى زشت و مورد لعن و نفرين چنانچه صاحب‌نام در چند روز عمر او به‌دليل رفاه مادى و برخوردارى از نعمات و ارضاء روح سرکش شهوات نفسانى و… از هيچ جنايتى خوددارى نمى‌کرده است.
* اين شعر از آموزگارى دلسوخته به نام حاج محمود توحيدى است که به همت بانوئى دانشمند در بخشى از ارگ بم کرمان، زينت‌بخش ديوار قهوه‌خانهٔ سنتى شده است.
سلامتى روح و جسم
از جلمه فوايد سفر، از ميان رفتن غم و اندوه از دل انسان است. روح خسته و آزردهٔ آدمى از آلام زمانه و از غوغا و هياهوى اضطراب‌آور و تب‌آلود روزگار ماشينى و عصر رايانه خسته است و اين خستگى بر جسم وى اثر مى‌گذارد و آن را بيمار مى‌کند. به همين دليل است که مى‌گويند ‘روح سالم در بدن سالم است’ . با مسافرت و تغيير محيط زندگى به‌طور موقت اين خستگى روحى برطرف و قواى جسمانى تجديد مى‌شود. رسول اکرم فرمود:
اِذا اَعسَرَ اَحَدُکُم فليَضرب فى‌َاٌلارضْ و يَبَتَغى مِن فَضِل‌الله و ٰلايَعُمَّ نَفسَهٌ و اَهلَه (ميرزاى نوري، مستدرک الوسايل، ج ۱۳، ص ۷)
(هرگاه زندگى بر شما تنگ آيد و دچار افسردگى‌خاطر شويد بايد مسافرت کنيد و در جستوى احسان خدا و نعمت‌هاى او برآئيد و مبادا که بر نفس خود و زن‌ و فرزندان خود سخت گيريد).
زندگى ماشينى امروز و ضوابط پيچيده و خسته‌کنندهٔ آن روح لطيف آدمى را مى‌فرسايد. هم‌اکنون انسان ناگزير است در جنگلى از ابزار و آلات مکانيکى و الکترونيکى زندگى کند که با هياهوى ناهنجار خود سبب ملالت‌خاطر او شده‌اند. وانگهى با توسعهٔ ارتباطات و شلوغى شهرها و آمد و رفت خودروها و آلودگى ناشى از آن روح انسان که زادهٔ طبيعت است فرسوده مى‌گردد.
زمين‌هاى اطراف شهرها به سبب گسترش شهر زيستي، ارزش اقتصادى پيدا کرده است، بنابراين ديگر براى کشت سبزيجات و گندم و… کاربرد ندارد و به‌تدريج به زير ساختمان‌هاى ناهماهنگ مى‌رود يا از زباله‌ها لوازم اسقاط و… انباشته مى‌شود. محيطى چنين خشن و غم‌انگيز همراه با ساير نارسائى‌هاى شهرى روح و جسم آدمى را به شدت بيمار مى‌کند. انسان امروز ناگزير است به‌جاى زندگى در خانه‌هاى وسيع و در دل جنگل و جلگه‌هاى سرسبز، به زيستن در درون هيولاهاى سيماني، آهني، شيشه‌اى و… يعنى برج‌ها و آسمان‌خراش‌ها و آپارتمان‌هاى تنگ و زشت تن در دهد.
در شرايط حضار، رقابت ميان انسان‌ها بر سر به دست آوردن محل سکونت، که آدمى گرفتار آن است، آثار ويران‌کننده‌اى بر خانه‌سازى دارد، نه تنها بنا به ملاحظات اقتصادى ـ که حکم مى‌کند خانه‌سازى به‌صورت انبوه و در نتيجه ارزان صورت گيرد ـ بلکه سطحى‌نگرى عموم مردم نيز باعث شده است که در حومهٔ شهرهاى سراسر جهان، هزاران هزار شهرک در هم فشرده از زمين سر برآورند؛ شهرک‌هائى که خانه‌شان فقط با شماره از هم قابل تشخيص هستند ولى هيچ شباهتى به ‘خانه’ به معنى محلى براى اقامت زندگى و استراحت ندارد اين خانه‌ها در واقع، نفس‌هائى براى انسان‌هاى ‘سوددِه’ هستند.
بديهى است شرايط زندگى کنونى در شهرهاى بريده از طبيعت و در خانه‌هاى بى‌روح و زشت و يکنواخت روح آدمى را، که طالب تنوع و زيبائى است، خسته و فرسوده مى‌کند و اين خستگى و فرسودگي، بدون شک، بر جسم و روح او آثار نامطلوبى برجاى مى‌گذارد. چنانکه ثابت شده است بسيارى از بيمارى‌هاى جسمي، به‌ويژه پوستي، منشاء روانى دارند. امروز بسيارى از پزشکان و روانپزشکان بر اين باور هستند که بهترين راه مداواى بيشتر بيمارى‌ها، تغيير محيط دائم زندگى و دل سپردن به طبيعت است و اين تغيير محيط تنها از راه سفر ميسر است.
درخت اگر متحرک شدى ز جاى به‌جاى نهْ جور اره کشيدى و نه جفاى تبر*
* اين شعر منسوب به سعدى شيرازى است
و پيغمبر بزرگوار اسلام فرمود:
‘سافِرواتصّحِو (مسافرت کنيد تا سالم باشيد)
آدمى از ديرباز به فايدهٔ مسافرت در مداواى بيمارى‌هاى گوناگون روحى و جسمى پى برده است. سفر به نقاط خوش‌ آب و هوا يا به نواحى داراى آب گرم معدنى از هزاران سال پيش متداول بوده است. هم‌اکنون در کشورهاى توسعه يافته، دولت‌ها و کارفرمايان، کارکنان خود را تشويق مى‌کنند که دست کم چند روز از سال را در فضائى خارج از محيط زندگى دائمى خود بگذرانند، به مسافرت روند تا بتوانند با استفاده از موهبت‌ها و زيبائى‌هاى طبيعى و ايجاد تنوع در زندگى و ديدن شهر و سرزمين‌هاى ديگر خستگى روانى و روحى خود را برطرف کنند تا هنگام بازگشت با روحيه‌اى تازه و قوائى تجديد شده به توليد و کار و ابتکار مقيد مشغول شوند.
وانگهي، آدمى در مسافرت، با ديدن زندگى‌هاى گوناگون؛ شاهانه يا فقيرانه، به منزلت خويش پى مى‌برد. براى رسيدن به زندگى بهتر تلاش مى‌کند يا از وضع زندگى خود راضى مى‌شود و شکر مى‌گويد، قدر نعمت‌هاى خدا را مى‌داند، از ناآرامى‌ها و سرکشى‌ها پرهيز مى‌کند و از اندوه و غبطه و غصه خوردن در مورد زندگى ديگران رها مى‌شود.
آموختن دانش و معرفت
کسب دانش و معرفت از جمله منافع سفر است. به گواهى تاريخ، اکثر مردان اهل دانش براى آموختن به سفرها مى‌رفتند و تلخى‌ها و شيرينى‌هاى مسافرت را تجربه کرده‌اند تا توانسته‌اند از محضر دانشمندان بهره گيرند يا از طبيعت، که با زبان رمز و راز از مکنون عالم وجود مى‌گويد، پند آموزند. غزالى معتقد است (لَم يَحصَل اِلعْلم اِلّا بِاْلَسَفٰر۱ ) (کسب دانش تنها با سفر ممکن مى‌شود).
چو قطره از وطن خويش رفت و باز آمد مصادف صدف او گشت و شد يکى گوهر۲
مولانا جلال‌الدين رومى ايراني، که خود به دنبال معشوق و کمال مطلوب درد خارهاى مغيلان را به جان خريد و به سفرها رفت، مسافر را به دانهٔ بارانى تشبيه مى‌کند که چون آن دانهٔ باران در دل صدف قرار گيرد، پس از مدتى که ته دريا آرميد به دانهٔ گوهر (مرواريد) تبديل مى‌شود. به راستى اگر آدمى نيز با ديده‌اى بينا به طبيعت بنگرد، با آنچه در طى مسافرت مى‌بيند جهانى ديگر براى او آشکار مى‌شود و به بسيارى از حقايق پى مى‌برد.
در اسلام مسافرى که به قصد کسب معرفت و فضيلت و دانش خانه و کاشانهٔ خود را ترک کند از منزلتى خاص برخوردار است پيغمبر اسلام فرمود:
‘منَ خَرَجَ مِن بَيتِه يَطْلُبٌ عِلماً شيعّه سَبْعٌونَ اَلْف ملک و يستغفرون لَهٌ ۳
(هرکس در راه کسب دانش و فضيلت خانهٔ خود را ترک کنند و به سفر رود، هفتاد هزار فرشته او را همراهى مى‌کنند و براى او طلب آمرزش مى‌نمايند).
سيد قطب در تفسير آيهٔ نفر مى‌نويسد: ‘اسلام روش حرکتى دارد که به فقد و فهم آن نمى‌رسد مگر کسى که اهل سير و سفر و جهاد و اجتهاد باشد، زيرا در سير و سفر آيات و تطبيقات عملى آن متجلى مى‌شود. برخلاف کسانى‌که در کتاب‌ها غرق شده و معتکف اوراق شده‌اند۴.
اين خلدون عالم و جهانگرد شهير آفريقائى مى‌گويد: ‘سير و سفر در جستن دانش‌ها و ديدار مشايخ بر کمال علم مى‌افزايد، به اين سبب که بشر معارف و اخلاق و مذاهب و فضايلى را که در آنها ممارست مى‌کند گاهى از طريق دانش و تعليم و القاء فرا مى‌گيرد و گاهى به شيوهٔ تقليد و حضور در مجالس ديگران مى‌آموزد.
ولى ملکه‌هائى که به‌طور مستقيم و به‌صورت تلقين حاصل‌شده باشد، مستحکم‌تر و راسخ‌تر خواهد بود و بنابراين به نسبت فزونى مشايخ حاصل مى‌شود و رسوخ مى‌يابد. اصطلاحات نيز در تعليم مايهٔ اشتباه متعلم مى‌شود و به‌حدى که بسيارى از آنان گمان مى‌کنند که آنها هم بخشى از دانش هستند و اين اشتباه متعلم برطرف نمى‌شود مگر اينکه شخصاً از محضر استاد بهره جويد، زيرا معلمان هريک در اصطلاحات دانش‌ها شيوهٔ خاصى دارند به همين دليل ديدار دانشمندان و گفتگو دربارهٔ نتايج مختلف از نظر بازشناختن اصطلاحات براى متعلم بسيار سودمند است چه در اين ديدارها اختلاف شيوه‌ها را در دانش مى‌بيند و در نتيجه دانش را از اصطلاحات تجويد و انتزاع مى‌کند و به اين نکته پى مى‌برد که اصطلاحات مزبور طريقه‌هائى براى تعليم و روش‌هائى جهت تدريس دانش است قوايش براى رسوخ و استحکام در ملکات برانگيخته مى‌شود و معلومات وى تصحيح مى‌گردد و معارف گوناگون را از يکديگر باز مى‌شناسد و در عين حال، ملکات وى به واسطهٔ عادت کردن به حضور در مجالس درس معلمان و سود بردن از تعليمات آنان و ديدن آن همه استادان و مشايخ گوناگون تقويت مى‌شود. و اين نتايج براى کسى است که خدا راه‌هاى دانش و راهنمائى را براى وى ميسر کند و آنگاه ناگزير بايد در طلب دانش سفر کند و به گردش و جهانگردى پردازد تا سود فراوان و کمال معلومات خويش را به ديدار مشايخ و برخورد با رجال به دست آرد و خدا هرکه را بخواهد به راه راست هدايت فرمايد.۵
از ديرباز، مردم ايران‌زمين، به سبب مسافر‌هاى علمى و دينى در گرداگرد گيتي، شهرهٔ آفاق بودند چنانکه پيغمبر اسلام فرمود:
لوکان العلم فى‌الثريا لناله رجال و من فارس (احمد حافظ بن ‘حلية الاولياء، ج ۶، دارالکتب العلميه، بيروت،[بى‌تا]، ص ۶۴.
(هر آينه دانشى در ستارهٔ ثريا باشد مردانى از فارس در طلب آن دانش به آنجا مى‌روند).
مفهوم آيه گوياى آن است که ايرانيان در هر کجا و هر چند دور دانشى را سراغ داشتند به آنجا مى‌رفتند و ضمن استفاده از محضر دانشمندان رشته‌هاى گوناگون با مردم آن سامان گفت‌وگو مى‌کردند و همين امر موجب شکوفائى استعدادى آنان مى‌شده است.
از آنجا که فرهنگ جوهر و اساس تمدن است، لازمهٔ استحکام و دوام تمدن ملت‌ها بارورى و شکوفائى فرهنگ است و البته فرهنگ در انزوا و سکون پژمرده مى‌شود و پويائى خود را از دست مى‌دهد. اگر به تاريخ بنگريم، مى‌بينيم که شکوفائى تمدن اقوام رابطهٔ مستقيمى با موقعيت جغرافيائى سرزمين آن اقوام، يعنى قرار گرفتن سير آمد و رفت و داشتن رابطهٔ بازرگانى با ساير مردم دارد. در يونن باستان، در کرانه‌هاى جنوبى مديترانه و در خاورميانه، نخستين هسته‌هاى تمدن انسان شکل گرفتند و بزرگ‌ترين دانشمندان و فلاسفهٔ باستان را به جهان عرضه کردند. دليل واقى اين امر، يعنى تکوين تمدن‌هاى نخستين در آن نواحي، بهره‌مندى مردم آن ديار از نعمت روياروئى با مردم ساير نواحي، معاشرت با بازرگانان و مسافران و تبادل انديشه و گفت‌وگو با آنها بود. در واقع، هرچند که در جهان کنوني، روابط انسان‌ها به برکت فن‌آورى‌هاى عالى در رشتهٔ پيام‌رسانى و خبرى آسان شده، هنوز اصلى‌ترين وسيلهٔ شناخت و غنى‌تر شدن آگاهى و فرهنگ جوامع سير و سفر است.
(۱) ابوحامد محمد غزالي، احياءالعلوم، دارا حياءالثرات، العربى بيروت، [بى‌تا]، ص ۲۴۶.
(۲) اين شعر به عراف عامل، ملاى رومي، مولانا جلال‌الدين، منسوب است.
(۳) محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت، ج ۱، [بى‌تا]، ص ۱۷۰.
(۴) عبدالکريم بى‌آزار شيرازي، فشردهٔ مقالات همايش جمهورى اسلامى ايران و جهانگردي، مرکز تحقيقات و مطالعات ايرانگردى و جهانگردي، اسفند ۱۳۷۵، ص ۱۰. ۹
(۵) عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمهٔ ابن خلدون، ترجمهٔ محمد پروين گنابادي، ج ۲، تهران، انتشارات علمى و فرهنگي، ۱۳۶۶، ص ۱۱۴۶ ـ ۱۱۴۵.
تقويت آداب و رسوم و سنن ملى
جهانگردى امروز ديگر در عمل سادهٔ ‘حرکت؛ منزل‌گزيني؛ استراحت؛ تفريح و رفع خستگي’ خلاصه نمى‌شود. در قلمرو ويژهٔ فعاليت‌هاى فرهنگي، ترازنامهٔ جهانگردى غالباً بسيار درخشان است. جشن‌هاى نمايشى يا موسيقى که در سراسر اروپا، به‌ويژه در تابستان‌ها، برگزار مى‌شود، نمايشگاه‌هاى باشکوهى که جهانگردان را به اسلو، پاريس، لندن، برلين، آمستردام و… مى‌کشاند، دليلى براى حمايت از انبوه مهاجران فصلى و مسافران است. براى اينکه در مردم انگيزهٔ حرکت به‌سوى مکان يا شهرى به‌وجود آيد، بايد اين قبيل گردهمائى‌هاى فرهنگى را ايجاد نمود.
رويدادهاى فرهنگي، در بين فعاليت‌هائى که براى جلب جهانگردان صورت مى‌گيرد، ارزش خاصى دارد بديهى است که جريان‌هاى جهانگردى و رويدادهاى فرهنگى در بسيارى از نواحى جهان لازم و ملزوم يکديگر هستند. هرچند هزينهٔ برگزارى جشنواره‌هاى موسيقى و رقص و آثار هنرى آوينيون (Avignion)، استاولو (Stavelot)، سالزبورگ (Salzburg)، پراگ (Prague)، و بسيارى جشن‌هاى ديگر تابستانى از سوى مردم بومى تأمين مى‌شد، ليکن اگر اين جشن‌ها و جشنواره‌ها از پشتوانهٔ درآمدهاى چشمگير جهانگردى محروم شوند، توجيهى براى برگزارى آنها وجود ندارد. وانگهى بيشتر اوقات، علاوه بر شکرت انبوه جهانگردان و ساکنان محلى در اين جشن‌ها، که تأمين‌کنندهٔ بخش عمده‌اى از هزينه‌ها هستند، کمک‌هاى جنبى ديگرى از سوى مؤسسه‌هاى محلى (شهرداري، فرماندارى يا دولت) براى برگزارى اين نوع گردهمائى‌هاى فرهنگى ارائه مى‌شود. به هر حال، جهانگردان منبع مهم تهيهٔ هزينهٔ اين جشن‌ها هستند. بديهى است که اطمينان از فوايد اقتصادى جهانگردي، در سطح محلي، ناحيه‌اى و ملى کمک‌هاى مقام‌هاى دولتى را براى برگزارى جشن‌ها توجيه مى‌کند.
نمايش‌هاى فرهنگى باشکوه و بى‌شمار ديگرى نيز، تنها به خاطر جهانگردان و نماياندن جلوه‌هاى فرهنگ و آداب و رسوم به آنان برگزار مى‌شود، که البته درآمدهاى جهانگردى تنها منبع براى برپائى آنها است.
جشنوارهٔ مراکش که از سال ۱۹۶۵ به بعد هرساله برگزار مى‌شود، جنب و جوش فوق‌العاده‌اى در سراسر کشور ـ براى آماده‌سازى گروه‌هاى هنرمند شرکت‌کننده در آن ـ به‌وجود مى‌آورد. جشن‌هائى که در اين کشور برگزار مى‌شود، در مورد ثروت عظيم فرهنگي، که همانا مراسم و آداب آن کشور است، به تماشاگران داخلى و خارجى آگاهى‌هائى مى‌دهد. اين جشنواره‌ها فرصتى است براى گردهمائى موسيقى‌دانان، رقصندگان، خوانندگان و همهٔ هنرمندان گوشه و کنار کشور مراکش، وانگهى به برکت همين جشنواره‌ها است که بسيارى از مراکشيان به غنا و تنوع آداب و رسوم و سنت‌هاى خود پى مى‌برند. بديهى است برداشت‌هاى فرهنگى از فضائى که چنين جشنواره‌هائى در آن طرح‌ريزى و اجراء مى‌شود بسيار مثبت خواهد بود. از آنجا جهانگردى در خدمت حفاظت و نگهبانى از اصالت فرهنگى و آداب و سنن ملت‌هاى مورد بازديد است، بايد به آن بسيار ارج نهاد.
منزاکونا (Menzacona)، معاون رئيس‌جمهور زامبيا، خطاب به اعضاء کميتهٔ اجرائى سازمان جهانى جهانگردي، که در لوزاکا گرد آمدند، چنين مى‌گويد: ‘ما از ميراث ملى خود آگاه هستيم بنابراين تصميم داريم هرچه بيشتر آن را زنده و تقويت کنيم. مى‌خواهيم سنت‌هاى فرهنگى و رقص‌هاى خود را توسعه دهيم و از آنها هرچه بيشتر و بهتر پاسدارى کنيم. البته براى تقويت و اشاعهٔ ثروت‌هاى فرهنگى يک ملت، هيچ روشى بهتر از گسترش تسهيلات براى پذيرائى از جهانگردان نيست. (A. Haulot، Tourisme et Environnement، Marabout، Belgique، 1974، p.123)
بديهى است که برپائى اين جشنواره‌ها و ارائهٔ آنها به جهانگردان تنها جنبه‌اى از فوايد جهانگردى براى محيط فرهنگى زمان ما است.
جا دارد مسئولان و دست‌اندرکاران امور، با توجه به گستره و غناى فرهنگى ايران‌زمين، هر سال، به‌ويژه در ايام نوروز که مقارن با زندگى دوبارهٔ طبيعت و آغاز فصل بهار دل‌انگيز است، در مکان‌هاى تاريخي، نظير شوش يا تخت‌جمشيد که مرکز فرمانروائى سلاطين دادگر و موحد بود، جشنواره‌هاى بين‌المللى برپا دارند و با تبليغات وسيع در سراسر جهان، مسافران و مشتاقان فرهنگ و ادب ايران را در اين کشور پذيرا شوند، تا ضمن کسب درآمد ارزى چشمگير، با ارائهٔ موسيقى و رقص‌هاى محلي، هنرهاى بومى و برپا داشتن آئين نوروزى نظير مراسم چهارشنبه‌سوري، سفرهٔ هفت‌سين و از طرفى عرضهٔ صنايع‌دستى گوشه‌اى از فرهنگ غنى اين سرزمين مقدس را به جهانيان معرفى کنند.

635113057753232824 اثر گردشگری در ارتقاء فرهنگ روحی و معنوی مسافر

star اثر گردشگری در ارتقاء فرهنگ روحی و معنوی مسافر

loading اثر گردشگری در ارتقاء فرهنگ روحی و معنوی مسافر
این مطلب را به لیست مطالب مورد علاقه خودتون اضافه کنید" rel="nofollow">این مطلب را به لیست مطالب مورد علاقه خودتون اضافه کنید





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیری در ایران]
[مشاهده در: www.seeiran.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن