تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قرآنى كه بر پيامبر نازل شد... عزتى است كه هوادارانش شكست نمى خورند... .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860747933




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«تولد» در 50 متری دشمن


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
محمد هادی,بهزاد عبدالکریم
«تولد» در 50 متری دشمن شب عملیات «کربلای5»، جلال را که یکی از «لات‌«های گردان بود، صدا کردم تا با شیرین‌کاری‌هایش رزمندگان را سرگرم کند، چرا که ساعت اجرای عملیات نسبت به آنچه طرح‌ریزی شده بود




جملات بالا بخشی از خاطرات محمد هادی جانشین گردان «المهدی» «لشکر10 سیدالشهدا (ع)» است. وی در خاطره ای از نالیدن، خندیدن و رزمیدن رزمندگان در جریان عملیات «کربلای5» گفت: همه به خصوص نسل جوان فکر می کنند که رزمندگان همگی شب های عملیات مفاتیح زیر بغل داشتند و هر کدام با خود و خدایشان در گوشه ای خلوت می کردند؛ اگر چه این مساله بخش وسیعی از اخلاق و روحیه رزمندگان را تشکیل داده بود اما در شب عملیات «کربلای 5» این گونه نبود. در این عملیات قرار بود، گردان «المهدی»از سمت راست به «دژ شلمچه» نفوذ کند. اما عملیات نسبت به آنچه که طرح ریزی شده بود چند ساعت با تأخیر اجرا شد. از همین رو رزمندگان گردان المهدی نیز باید با تأخیر وارد عمل می شدند. این مسئله باعث شده بود تا تاریکی شب موجب «کُپ» کردن بچه ها بشود و عملکردشان در عملیات تحت تأثیر این حالت روانی که نوعی ترس و شُک است، قرار بگیرد. در این بین یکی از لات های گردان را که اسم مولا علی (ع) شاهرگ وجودش را تشکیل داده بود، صدا کردم و به او پرسیدم: «جلال نمی خواهی کمی نمک بریزی؟ الان است که بچه ها کُپ کنند.» جلال ابتدا فکر کرد دارم با او شوخی می کنم و به من گفت: «ما را گرفته ای؟!» من بار دیگر به او گفتم :«نه کاملا جدی می گویم». او که دید من به او دستور می دهم به من گفت: «پس به بچه ها چیزی بگو تا از من حرف شنوی داشته باشند.» برای همین من هم به بچه ها اعلام کردم: «هر کاری که جلال می گوید انجام دهید.» در حالی که 50 متری دشمن موقعیت گرفته بودیم، جلال بلند شد و شروع به مزه ریختن کرد.دست می زد و می خواند: «تولد، تولد، تولدت مبارک، بیا شمعارو فوت کن که امشب زنده باشی» و از بچه ها می خواست که همگی آن را تکرار کنند. همین مسئله باعث شد که از حالت بحرانی خارج شویم و بچه ها روحیه بگیرند. بهزاد عبدالکریم که بود؟ از دیگر ابعاد عملیات «کربلای 5» همان گونه که در ابتدای خاطراتم گفتم، رزم بچه ها در این عملیات بود. یادم می آید نوجوانی به اسم «بهزاد عبدالکریمی» در گردان ما بود. او تک پسر خانواده بود و بسیار پافشاری می کرد که در عملیات شرکت کند. اما از آنجایی که قد و قواره اش به جبهه نمی خورد، به او گفتم: «تو به درد جبهه نمی خوری. پدرت چه کاره است؟» او سینه اش را سپر کرد و گفت: «پدرم نانواست.» من هم گفتم: «برگرد پیش او کمک دستش باش.» اما بهزاد شروع به گریه کردن کرد و گفت: «من حضور در جبهه را از حضرت زهرا (س) خواسته ام» من که پافشاری او را دیدم با حضورش در بین بچه های گردان موافقت کردم. اما به همه سپرده بودم که شب عملیات او را در اردوگاه «کوثر» اهواز بگذاریم، اما این نقشه ما عملی نشد و او فهمید و همراه گردان در عملیات شرکت کرد. به دلیل مواضعی که دشمن در منطقه دژ شلمچه ایجاد کرده بود، نفوذ به آن بسیار مشکل بود به گونه ای که هنگامی که ساعت 12 ظهر به نونی های این منطقه رسیدیم از سوی دشمن، بچه ها مورد هدف قرار می گرفتند. آنها فقط تا نصفه های نونی ها بالا می رفتند و مجروح می شدند. از آرپی جی زن ها خواستم تا موضع دشمن را هدف بگیرند اما هنگامی که برای شلیک گلوله سرشان را بالا می گرفتند، از پیشانی مورد هدف تیر قرار می گرفتند به گونه ای که کاسه سرشان جدا می شد. در این بین با افتادن یکی از آر پی جی زن ها، بهزاد، آر پی جی یکی از شهدا را برداشت و به سمت دشمن دوید. او به قدری کوچک بود که کلاه آهنی به سرش گشاد بود و تا نزدیکی چشمانش آمده بود. وقتی که آرپی جی را به سمت موضع دشمن هدف گرفت یا زهرا گفت و گلوله را شلیک کرد. این گلوله در عین ناباوری به داخل سنگر رفت و منفجر شد و ما توانستیم پیش روی کنیم اما در همین حین خمپاره ای به سمت او آمد و دست راست او را از کتف قطع کرد.(ایسنا)


یکشنبه 06 بهمن 1392 18:34





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن