تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803950697




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وای چقدر انار ! | مرجع جاذبه های گردشگری ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سیری در ایران: اوایل آذر ماه امسال، سال نودو دو ، همراه با گروهی گردشگر آلمانی پس از دیدار از مسجد جامع هزار ساله نطنز ، راه کویر را پیش گرفته و برای گذراندن یک شب در کویر ، راهی کمپ متین آباد شدیم. از بادرود گذشتیم و در مسیر ، خالد آباد را پشت سر گذاشتیم. بین خالد آباد و ده آباد در کنار جاده انبوهی از انار را دیدم که به بیرحمانه ترین!!! وضع در خاکریز کنار جاده ریخته شده بودند.وای چقدر انار!!! یکی پیدا نمی شود که بیاید واینهمه انار را جمع کند؟ هر کیلو از آنها کلی می ارزد. تمام آن منطقه در دو طرف از باغهای انار پربود. فصل چیدن انار دیگر گذشته بود. اما روی شاخه های خشک و بی برگ درختهای انار هنوز کلی انار ، عین چراغ های قرمزی که به درختان آویزان باشند خودنمایی می کردند. اما چرا اینطور؟ تازه متوجه شدم که اینهمه انار ، انارهای گندیده هستند که دور ریخته شده اند.انارهای روی درختان هم گدیده بودند. بنا به خصلت راهنما بودن ومعرف کشورم و همه چیزهای آن ازجمله تولیدات آن ، نتوانستم به سادگی از این منظره وحشتناک!!! و دلخراش!!! در افکارم بگذرم. در افکارم غوطه ور شدم. خود را صاحب قدرت و نفوذی حس کردم که انگار به انجام هر کاری توانا هستم. بعد دست به کار شده و وارد فاز اقدام شدم. البته در افکارم و نه جای دیگری. راههای مختلفی به فکرم رسید. یکی از آنها و مهمترین آنها را انتخاب نمودم. اول از همه سراغ کارخانجات “معظم”!!! تولید اتومبیل سواری در ایران رفتم. چقدر برای آنان سرمایه گذاری شده و می شود؟ بازده کار این واحدهای تولیدی در دنیای امروذی ، در سطح جهان چقدر است؟ کدامیک از این تولیدات می توانند با این تعداد کنسرن های چند ملیتی تولید اتومبیل رقابت کنند؟ اگر عوارض ومالیات ورودی اتومبیل های خارجی حذف شوند دیگر چه کسی این تولیدات متعلق به دهه هفتاد میلادی را می خرد؟ بعد شروع کردم به بستن همه این کارخانه ها .تولید اتومبیل سواری دیگر تعطیل!!! بخشهای تولید قطعات ای کارخانه هااجازه داشتند که به تولید خود ادامه دهند.حتی به صورت بسیار قوی از آنها و تولیداتشان حمایت هم می شد.با برنامه ریزی و بازار یابی مدون ، امروزه به خوبی می شود قطعات تولیدی مورد نیاز صنعت خودرو را به جهان صادر کرد. کاری که سالهاست دارد انجام می پذیرد. پس دیگر جای نگرانی برای بیکاری قسمتی از شاغلان این صنعت نیست. قبل از تعطیلی کارخانه های تولید خودرو سواری می رفتم دور دنیا و از کنسرن های بزرگ خودرو ساز که کیفیت جهانی آنها اثبات شده است ، محصولات تولیدی آنها را که دو یا حداکثر سه سال و نه بیشتر در انبارهایشان مانده است به قیمت بسیار نازلی به تعداد بالا می خریدم و بدون عوارض و مالیات گمرکی وارد نموده و به قیمت تمام شده به مردم عرضه می نمودم. به این ترتب به علت ارزان بودن خودرو سواری ، همه می توانستند اتومبیل خود را پس از چند سال استفاده تحویل قبرستان های اتومبیل بدهند تا آنها سر از کارخانه ذوب آهن اصفهان در بیاورند. طبیعی است که خرید یک سواری نو ی جایگزین ،کار مشکلی نخواهد بود.مردم از آن پس دیگر فقط اتومبیل نو سوار می شدند. بعد می رفتم و تمام دستگاه های تولید اتومبیل را در سالنهای کارخانه ها می کندم و تحویل کارخانه های ذوب آهن می دادم تا از آنها میلگرد و تیرآهن مرغوب تولید کنند. البته قبل از آن بخشی دیگر از نیروی کار انسانی این واحد ها را به کارخانه های تولید قطعات یدکی می فرستادم تا تولید صادراتی ما بیشتر شود. بعد از آن با سرمایه گذاری برنامه دار از تولیدکنندگان داخلی و خارجی ، ماشین آلات مورد نیاز برای فرآوری ، بسته بندی و آماده مصرف بازار مصرف داخلی وخارجی نمودن محصولات کشاورزی مرغوبی که داریم را تهیه می نمودم و سالنهای خالی را با آنها پر نموده واز بیکاری باقیمانده کارگران صنعت خودرو جلوگیری می کردم. حالا چرا محصولات کشاورزی ؟ آخر ما در تولید پسته ، زعفران و انار بر سکوی نخست جهان ایستاده ایم. این یعنی مثل اینکه ما در تولید پورشه ، بنز و ب ام و مقام اول را داریم. ما درتولید خرما دارای رتبه دوم هستیم .یک میلیون تن در سال قابل چشم پوشی نباید باشد. این یعنی اینکه ما در تولید تویوتا مقام دوم را داریم. ما در تولید بادام درختی سوم ، هندوانه چهارم و فندق ششم هستیم. این یعنی ما در تولید شورولت سوم ، در تولید کادیلاک چهارم ودر تولید لکسوس ششم هستیم. ما با تولید سالانه دو میلیون ونهصد هزار تن سیب درختی یکی از بزرگترین تولید کنندگان هیوندای هستیم. مگر محصولات تولیدی ما در کیفیت ، فروش ، مصرف و ارزآوری چه دست کمی از آتها دارند ؟ حالا یک سوال مهم وکلیدی که باید درباره آن فکر کرد و به آن بالاخره جواب روشنی داد. آیا منطقی است که ما با دارا بودن اینهمه کارخانه های واقعا معظم تولید ، آنها را به حال خود رها نموده تا مثلا به صورت تناژی انارهای ما سر درخت و کنار جاده خالد آباد به ده آباد بگندند یا به صورت تناژی زعفران ما توسط تاجران اسپانیا یی خریداری شده و به چند برابر قیمت در بازارهای جهان عرضه گردد و ما مرتبا سرمایه و نیروی کار خود را به زور و ضرب صرف ” صنعت ” خودرویی بکنیم که هیچکس ازآن در مملکتمان راضی نیست و به شکل شکار خانگی و به زور تعرفه های بالای واردات خودرو ، مجبور به خرید این محصولات از رده خارج و بی کیفیت باشیم؟ با یک مقایسه ساده می توان به این نتیجه رسید که صادرات فقط خرمای ما که صادر نمی شود می تواند برابر با تمام صادرات کنونی اتومبیل سواری ما باشد. هنوز داشتم در افکارم به برنامه ریزی واجرا ادامه می دادم که به یکباره راننده مرا ازعالم هپروت بیرون کشید .او اعلام نمود که به کمپ متین آباد رسیده ایم. دوست داشتم از دست افکارم رها شوم .ولی انگار آنها نمی خواستند مرا رها کنند. از اتومبیل پیاده شدم. پشت سرم دیدم که افکارم همراه با توریست هایم دارند مرا تعقیب می کنند.
نویسنده : عباس پیرمرادیان pirmoradian.ir
801 620x382 وای چقدر انار !

star وای چقدر انار !

loading وای چقدر انار !
این مطلب را به لیست مطالب مورد علاقه خودتون اضافه کنید" rel="nofollow">این مطلب را به لیست مطالب مورد علاقه خودتون اضافه کنید





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیری در ایران]
[مشاهده در: www.seeiran.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن