واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
متهم یک سال پس از کشتن همسرش، مردی جوان را هم به قتل رساند 2 جنـایت به دلیل سوء ظن «کیوان باید میمرد تا سزای عملش را ببیند. یک سال بود که نقشه مرگ او را میکشیدم.» مرد جوان سکوت میکند و بعد از مکثی طولانی، ادامه میدهد: قتل دیگری هم مرتکب شدهام. متهم چند روز بعد از ارتکاب جنایت دستگیر شد و کارآگاهان جنایی استان خوزستان هنگام بازجویی متوجه شدند وی غیر از کشتن کیوان، جنایتی دیگر را نیز مرتکب شده است. بررسیها نشان داد این دو جنایت فقط به دلیل شک و سوءظن بیاساس متهم صورت گرفته است.
1 ـ وقوع جنایت
فردی روز بیست ودوم مهر امسال با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و از مجروح شدن مردی در خیابان خبر داد. گروهی از ماموران با دریافت این گزارش، راهی محل حادثه شدند. تحقیقات نشان می داد قربانی پس از تعطیل کردن مغازه اش توسط فردی ناشناس با ضربات چاقو از پای درآمده است. از سویی کارآگاهان دریافتند مرد جوان پس از انتقال به بیمارستان تسلیم مرگ شده است. با مرگ مرد جوان که کیوان نام داشت، تحقیقات کارآگاهان جنایی آغاز شد. مرد میانسالی که موضوع را به پلیس اطلاع داده بود، درباره حادثه گفت: در خیابان در انتظار تاکسی بودم و مقتول هم در حال عبور از محل بود که خودروی پرایدی مقابل پای او نگه داشت. دو مرد جوان از خودرو پیاده شدند و بدون آن که حرفی بین آن دو رد و بدل شود، با چاقو و چوب به مرد مغازه دار حمله کردند و چند ضربه چاقو به مقتول زدند. آنها دوباره سوار خودرویشان شدند و محل را ترک کردند. خودم را فوری به بالای سر مرد مجروح رساندم. او هنوز زنده بود.به همین دلیل با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و امدادگران او را به بیمارستان انتقال دادند.» 2- اعتراف به قتل مرد میانسال درحالی که تکه کاغذی را نشان می داد، گفت: آنقدر این ماجرا سریع رخ داد که فرصت نکردم جلوی خودروی قاتلان را بگیرم و فقط توانستم شماره پلاک پراید را یادداشت کنم. با توجه به اطلاعاتی که مرد میانسال در اختیار کارآگاهان جنایی قرار داده بود، شماره پلاک خودروی متهم استعلام و مشخص شد. خودرو متعلق به مردی به نام خسرو است. کارآگاهان بلافاصله راهی خانه خسرو شدند و او را بازداشت کردند. این فرد در بازجویی گفت: از جنایتی که رخ داده، بی خبر هستم و اصلا نمی دانم چه کسی کشته شده است. روز حادثه یکی از دوستانم، خودرویم را برای ساعتی قرض گرفت. بعد هم آن را به من تحویل داد. نمی دانم چه اتفاقی افتاده و ماجرا از چه قرار است.» کارآگاهان بعد از شنیدن اظهارات صاحب خودرو، به سراغ مرد جوانی رفتند که پراید را قرض گرفته بود. متهم جوان که سیاوش نام دارد، به اداره آگاهی منتقل شد. او ابتدا منکر جنایت بود و ادعا می کرد زمان جنایت در محل دیگری حضور داشت. سیاوش وقتی با شاهدان ماجرا و مدارک پلیسی مواجه شد لب به اعتراف گشود و گفت: تصور می کردم مقتول با همسرم ارتباط دارد به همین دلیل موضوع را به یکی از دوستانم گفتم. مدتی او را زیر نظر گرفتم و از ساعات رفت و آمدش باخبر شدم. روز حادثه به سراغ یکی از دوستانم رفتم و خودرویش را قرض گرفتم و همراه دوست دیگرم به محل حادثه رفتیم. منتظر ماندم تا کیوان مغازه اش را تعطیل کند. همین که به خیابان رسید، همراه دوستم به او حمله کردیم و چند ضربه چاقو به او زدم و فرار کردیم. بعد از جنایت خودرو را به صاحبش تحویل دادم و تصور می کردم ردی از خود در صحنه به جا نگذاشته ام.» 3- دومین جسد متهم بعد از اعتراف به کشتن مرد مغازه دار، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد، اما تحقیقات از او ادامه داشت. اظهارات ضد و نقیض متهم در بازجویی، باعث شده بود کارآگاهان مطمئن شوند وی حقیقتی را پنهان می کند. در بررسی های تکمیلی مشخص شد همسر متهم سال گذشته فوت شده اما بدون آن که جواز دفن از سوی پزشک صادر شود، او را به خاک سپرده اند. دفن بدون جواز همسر سیاوش باعث شد کارآگاهان به مرگ او مشکوک شوند و به همین دلیل دوباره از او تحقیق کردند. سیاوش که کتمان حقیقت را بی فایده می دید، از انگیزه اصلی خود پرده برداشت. «حدود یک سال پیش به همسرم شک کردم. به نظرم رفتارهای او از خیانت حکایت می کرد. چند بار او را تعقیب کردم تا ببینم کجا می رود و چکار می کند، اما بی فایده بود و به هیچ نتیجه ای نرسیدم، با این حال بازهم به او شک داشتم. فکر می کردم با فردی در رابطه است و آخر سر هم به این نتیجه رسیدم که با کیوان ارتباط دارد.» او ادامه داد: «باید همسرم را از بین می بردم. به همین دلیل سراغ پدر همسرم رفتم و برای او از خیانت های همسرم گفتم. به دروغ گفتم که شهلا چند بار از خانه فرار کرده و با فردی در ارتباط است. آنقدر دروغ بافتم تا پدر همسرم حرف هایم را قبول کرد. وقتی او صحبت هایم را باور کرد، پیشنهاد قتل را مطرح کردم. او که مطمئن شده بود دخترش خیانتکار است، پذیرفت که برای حفظ آبرویش بهتر است همسرم را سر به نیست کنیم. شب حادثه بچه ام را با هماهنگی پدر همسرم به خانه او بردم. بعد از آن که به خانه برگشتم، دست و پای شهلا را بستم و او را خفه کردم. فردای آن روز جسد همسرم را به خانه پدر زنم بردم و به فامیل هم گفتم او دیشب در خواب سکته کرده است. می دانستم اگر پزشک همسرم را ببیند، متوجه می شود که او کشته شده است. برای همین به همه گفتم او سکته کرده است و با هماهنگی پدر همسرم توانستیم او را بدون جواز در روستای مان دفن کنیم.» سیاوش ادامه داد: «به هر حال قتل همسرم پایان ماجرا نبود. باید از کیوان هم انتقام می گرفتم. می دانستم هیچ دلیلی برای اثبات ارتباط آن دو وجود ندارد اما به نظرم می رسید شهلا به او علاقه مند بود. به همین دلیل نقشه قتل کیوان را از یک سال قبل و همزمان با مرگ همسرم طراحی کردم. کیوان مدتی بود محل زندگی اش را تغییر داده بود. سعی کردم او را پیدا کنم و سایه به سایه اش بروم. او را زیر نظر گرفتم و از ساعات رفت و آمدش اطلاع پیدا کردم. حدود یک سال این ماجرا ادامه داشت و در نهایت روز حادثه بعد از این که او مغازه اش را تعطیل کرد تا به خانه برود و زمانی که قصد عبور از خیابان را داشت، راهش را سد کردم و همراه دوستم با چاقو و چوب به جان او افتادیم. چند ضربه به او زدیم و از آنجا فرار کردیم. از آنجا که قتل همسرم یک حادثه به نظر می رسید و با تصور این که هرگز راز این جنایت ها برملا نمی شود، تصمیم داشتم بعد از مرگ کیوان زندگی جدیدی را آغاز کنم که به دام پلیس افتادم. باز هم تصمیم نداشتم راز قتل همسرم را برملا کنم تا این که با هوشیاری پلیس ماجرا فاش شد و من مجبور شدم به هر دو قتل اعتراف کنم.» سرهنگ خواجوی، رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان درباره این پرونده می گوید: به دنبال اعتراف متهم، پدر همسر سابق او نیز بازداشت شد و متهمان دستگیر شده، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.»/ ضمیمه تپش مرجان رضایی
پنج شنبه 03 بهمن 1392 0:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]