واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
سوژه جدید گزارشگران تلویزیون و فوتبالیها
گزارشگر بازی از دقیقه 50 انتقاد خود را شدت داد که «در صحراهای ایران می توان در جست و جوی گل بود و در دربی تهران نه!» آن قدر متن خارجی خوانده اند که مانند خارجی ها ایران را با صحاری اش می شناسند اما اتفاقا برای تماشاگر و هوادار هر یک از دو تیم - در این بازی خاص- نفس گل اولویت ندارد.
عصر ایران: موضوع روز مملکت و روزنامه ها اعم از سیاسی و ورزشی و شبکه های مختلف در صدا و سیما شده این که «چرا دربی تهران گل ندارد؟!» انگار بازی های دیگر در حد لالیگاست و فقط این یکی مستثناست یا انگار دربی تهران تافته ای جدا بافته از کل ورزش و فوتبال ماست.
اصلا خدا نکند اصطلاحی را یاد بگیریم. آن قدر آن را تکرار می کنیم تا احساس اشمئزاز به همه دست بدهد. کل فوتبال ما شده: دربی.
«دربی» یا «داربی» واژه ای فارسی نیست و به جای آن «شهرآورد» را ساخته اند که به نظر نچسب می آید و رایج نشده اما چنان که می دانید به بازی دو تیم همشهری اطلاق می شود. حالا این دربی و دربی بازی هم در فوتبال ایران به یک معضل بدل شده و گزارشگران تلویزیون از همان دقیقه اول مسابقه و در حالی که هنوز توپ به گردش درنیامده گل زدن در دربی را به مثابه یک مطالبه ملی بیان می کنند و این که تماشاگران گل می خواهند.
درست است که بازی فوتبال با گل زیبا می شود اما برای تماشاگر و هوادار هم تساوی بهتر از باخت است. قبلا می گفتند امتیازها را تقسیم می کنند اما حالا در تساوی ها امتیازها تقسیم نمی شود به هر تیم تنها یک امتیاز می رسد و یک امتیاز از سه امتیاز هم تبخیر می شود و به تیمی نمی رسد!
حساسیت مسابقه دو تیم فوتبال پرسپولیس و استقلال موجب شده مربیان با احتیاط تصمیم بگیرند و اصطلاحا تیم را نه برای بردن که برای نباختن بچینند و روانه زمین کنند. کافی است یک مربی هم دربی را ببازد و هم جام نیاورد. در این صورت باید غزل خداحافظی بخواند بنابراین ملاحظه می کنند.
ضمن این که تساوی برای تیمی که موقعیت مناسب تری در جدول دارد به منزله برد است و دلیلی ندارد دست به ریسک بزند. همان کاری که امیر قلعه نویی کرد. او که در این فصل ابتدا ستاره خود – فرهاد مجیدی- را از دست داد و به تازگی دو بازیکن مهم و موثر دیگر – پژمان منتظری و جواد نکو نام- را و با این حال با رقیب 4 امتیاز فاصله داشت و با تساوی هم در صدر می ماند طبعا بازی محتاطانه را در دستور کار قرار داد. اما آن سو نیز علی دایی به رغم نیاز به 3 امتیاز بازی و در اختیار داشتن مهره های کارآمد با تعویض نکردن ها از نتیجه راضی به نظر می رسید. چرا که می داند اگر دربی را ببازد و جام هم نیاورد موقعیت او روی نیمکت متزلزل می شود.
با این همه آیا تماشاگر و هوادار تنها می خواهد عبور توپ از دروازه را مشاهده کند و برای او تفاوتی ندارد زننده گل و بازنده کدام است؟ پس چرا با لباس تیم مورد علاقه خود به ورزشگاه می آید؟ درست است که دوست دارند شاهد به ثمر نشستن گلی باشند اما قطعا انتظار دارند آن که گل می زند تیم آنها باشد.
در بازی جمعه اما مزدک میرزایی چنان سخن می گفت که انگار تماشاگر تنها می خواهد گلی ببیند و تعلق خاطری به هیچ یک از دو تیم میدان ندارد و بازی را دنبال می کند فارغ از این که زننده و برنده کدام تیم باشد!
آقای گزارشگر بازی از دقیقه 50 انتقاد خود را شدت داد که «در صحراهای ایران می توان در جست و جوی گل بود و در دربی تهران نه!» آن قدر متن خارجی خوانده اند که مانند خارجی ها ایران را با صحاری اش می شناسند اما اتفاقا برای تماشاگر و هوادار هر یک از دو تیم - در این بازی خاص - نفس گل اولویت ندارد. چرا که ممکن است آن گل به باخت تیم مورد علاقه آنها بینجامد.
ضمن این که در هر دقیقه ممکن بود توپی از خط دروازه عبور کند. با این حساب چرا از دقیقه 50 غر می زد که این بازی چرا گل ندارد؟! مگر در 40 دقیقه بعد از آن و به حساب احتمالات گلی محتمل نبود؟ آیا اگر یک لحظه و غفلتا توپ از دست رحمتی یا نیلسون می غلتید و گلی به ثمر می رسید آن وقت این بازی زیبا می شد یا زیبایی بازی در گرو مولفه های دیگر است؟
سیاست تلویزیون در دهه 60 این بود که بگوید این بازی هم یک بازی است مثل همه بازی های دیگر و اهمیت فوق العاده ندارد. در دهه 70 اما این شد این که ثابت کند بازیکنان دو تیم با هم دوست هستند و آنها را به تلویزیون می آورد که همدیگر را در آغوش بکشند و با ماچ و بوسه های فراوان باور کنیم خیلی همدیگر را دوست دارند و آن 90 دقیقه فقط یک بازی است.
در دهه 80 که واژه دربی رایج شد اما سیاست تلویزیون این شد که در بوق و کرنا بدمد اگر اسپانیایی ها ال کلاسیکو و جدال بارسا و رئال را دارند ما هم دربی سرخابی ها را داریم. در سال های اخیر اما مدام می نالند که چرا دربی گل ندارد.
فوتبال ما همین است. ستاره ندارد و زیبا نیست چون بازی ها را ستاره ها زیبا می کنند. جدال قرمز و آبی با علی کریمی و فرهاد مجیدی دیدنی می شد و حالا کو تا دوباره شاهد آن 8 و 7 باشیم؟
رفتن به جام جهانی و در جمع 32 تیم دنیا هم فریب مان ندهد. حکایت تیم ملی جداست. تنها در نام، ملی است زیرا یک خارجی و چند دورگه تیم را به جام جهانی رسانده اند و در دربی به جز یکی دو بازیکن خارجی باقی امور همه ملی است.
اگر واقعا به دنبال گلی در بازی این دو تیم هستیم این اتفاق قطعا در بازی های حذفی هر گاه با هم تلاقی کنند رخ می دهد. اگر نه در 90 دقیقه اصلی و 30 دقیقه بعدی که در ضربات پنالتی و به قول ورزشی نویس ها ضیافت پنالتی ها! خاصه هنگامی که یکی جام دارد و دنبال قهرمانی حذفی نیست.
شاید لازم باشد صدا و سیما کمیته ویژه ای تشکیل دهد تا به بررسی «چرایی صحرایی شدن دربی تهران» بپردازد و از همین حالا جایزه ای برای جشنواره بعدی جام جم در نظر بگیرد. بی گلی دربی شاید واقعا به معضلی ملی بدل شده و ما خبر نداریم!
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]