تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على هرگاه عالِم با تقوا و توبه كار نباشد، موعظه اش از دل مردم مى لغزد همچنانكه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826025525




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره شخصیت شهید نواب صفوی


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۹



پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در آستانه‌ بیست و هفتم دی‌ماه سالروز شهادت شهید سیدمجتبی نواب صفوی، بیانات معظم‌له را که در گفت‌وگویی درباره شخصیت این شهید بزرگوار در تاریخ بیست و دوم دی‌ماه سال 1363 ایراد شده است، بازنشر داد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) متن این مصاحبه به شرح زیر است: * سوال: چنانچه حضرتعالی مستحضرید اولین مبارزه‌ مرحوم نواب صفوی پیش از آن‌که جنبه‌ سیاسی، نظامی داشته باشد جنبه‌ فرهنگی داشت، به این معنی که ایشان اولین مبارزه را با افکار کسروی شروع کرد، حالا از نظر حضرتعالی تأثیر این حرکت در جامعه‌ آن روز مخصوصاً در میان روشنفکران و علماء چگونه بود؟ * پاسخ: البته کاری که ایشان در مقابل کسروی انجام دادند یک کار فرهنگی فقط نبود، اتفاقاً کار سیاسی، نظامی، فرهنگی بود. نظامی بود برای اینکه خب کسروی را مضروب کرد و بعد هم یکی از یاران ایشان کسروی را کشت یعنی دو مرتبه از طرف نواب، کسروی مورد حرکت باصطلاح نظامی قرار گرفت. یکبار به وسیله‌ خود ایشان که با کارد حمله کرد، یکبار هم به وسیله‌ مرحوم امامی، سید حسین امامی، که با اسلحه زد و کسروی را عملاً نابود کرد. کار سیاسی هم بود، همانطور که قبلاً هم گفتم، اصلاً ماهیت حرکت ضد دینی که کسروی هم یک تئوریسین‌ها و طراحانش بود یک ماهیت سیاسی بود، هیچکس نمی‌تواند بگوید کسروی یک عنصر غیرسیاسی بوده، مگر کسی می‌تواند چنین چیزی را بگوید؟ خود کسروی یک عنصری بود که اصلاً حرکتش از آغاز، در مشروطیت و بعد از مشروطیت، تا آن روزی که کشته شد یک حرکت سیاسی بود و یکی از چهره‌های سیاسی ایران بود. پس مبارزه‌ با کسروی فقط مبارزه‌ با افکار ضد مذهبی او نیست، زیراکه همان افکار ضدمذهبی هم یک حرکت سیاسی بود و یک ریشه و منشأ سیاسی داشت؛ بنابراین کار مرحوم نواب به اعتقاد من کار مذهبی فقط نبود، کار مذهبی، سیاسی بود و به همین شکل هم منعکس شد. البته در این‌که تأثیرش در روشنفکرهای آن روز چگونه بود من می‌خواهم بگویم آن زمان که خب من نبودم، یعنی در صحنه نبودم و سن آن زمان هم اجازه نمی‌دهد که از نزدیک آن زمان را درک کرده باشم، آن طور که من بعدها فهمیدم دستگاه هم تبلیغات زیادی کرده بود. روشنفکرهای آن روز هم با دین و مسائل دینی و هر جلوه‌ی دینی به شدت بد بودند، آن زمان هنوز تفکر قرن نوزدهمی اروپا که معمولاً ما یک پنجاه سالی، صد سالی، شصت سالی بعد از اروپا همیشه روشنفکرهای ما حرکت می‌کردند، آن روز هنوز در کشور ما در اواسط قرن بیستم، تفکر قرن نوزدهمی اروپا رایج بود، تفکر ضددینی، دین را مسخره دانستن، هر چیز دینی را بدون هیچ دلیلی محکوم کردن رایج بود. در دوران بعد از رفتن پهلوی حتی در کشور ما ادامه داشت، لذا هر چیزی که رنگ و بوی دین داشت، از نظر روشنفکرهای آن روز بدون هیچ استدلالی مطرود بود و نواب کسی بود که حرکتش صددرصد نشان داده می‌شد که صبغه و انگیزه‌ی دینی دارد. لذا بود که آن‌ها قاعدتاً آن را نمی‌پسندیدند. در نوشته‌جاتی هم که آن وقت روز، بعضی از روزنامه‌ها و همچنین محافل روشنفکری آن روز برخوردی که با این قضیه کردند نشان داد که هیچ قبول ندارند مرحوم نواب را، تا مدتها کار را به جایی رسانده بودند و وضع تبلیغات علیه نواب را جوری حاد کرده بودند حتی گروه‌های سیاسی غیرمذهبی، که افراد مؤمن هم خیلی دوست نمی‌داشتند که منتسب بشوند به جریان نواب، برای خاطر این‌که گفته می‌شد آن‌ها تروریستند و تروریسم غیر از یک حرکت سیاسی سازمان یافته است و یک حالت پرهیز، پرهیز طبیعی را به زیان نواب و جریان فدائیان اسلام در خیلی‌ها بوجود آورده بودند تا سال‌ها بعد. لذاست که من تصورم این است که کار مرحوم نواب از نظر روشنفکرهای آن روز کار مطلوب و خوبی به حساب نیامد و تفسیر خوبی رویش گذاشته نشد. * سوال: بفرمایید تأثیر مبارزه‌ی فدائیان اسلام بخصوص در فاصله‌ی سالهای 1324،25 تا سال 1334 که در روز 27 دی همراه با یارانش مرحوم نواب به شهادت می‌رسد، در جریانهای سیاسی داخلی و نیز در فعل و انفعالات سیاسی استکبار جهانی چگونه بود؟ * پاسخ: یکی از چیزهایی که در تاریخ معاصر ما متأسفانه به کلی به دست فراموشی سپرده شده همین است که تأثیر جریان نواب و حضور نواب را در روی کار آمدن حکومت ملی دکتر مصدق ندیده گرفته. این را بدانید که اگر مرحوم نواب بود و تلاشهای آنها نبود و ارعابی که آنها در محیط جو هیأت حاکمه بوجود آورده بودند یعنی دستگاه سلطنت، نبود ممکن نبود که به آن شکل بتوانند حکومت را بدهند به مصدق، دکتر مصدق در اوایل کارش به طور آشکار متکی بود به گروه فدائیان اسلام و مرحوم کاشانی این را آشکارا هم می‌کرد البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند طرفدار آن چیزی بودند که ترکیب مصدق-کاشانی آن را ارائه می‌داد یعنی یک حکومت ضد استبدادی و ضد سلطنتی دینی، این بود دیگر، ترکیب کاشانی و مصدق اینجوری بود، البته این ضدها باز هم مصداق داشت، ضد سلطنتی، ضد استبدادی، ضد انگلیسی، این خصوصیت آن چیزی بود که از مجموعه‌ی مصدق و کاشانی بوجود می‌آمد و منعکس می‌شد در خارج. مرحوم کاشانی که خب مظهر این حرکت محسوب می‌شد یعنی مظهر مردمی و دینی این حرکت محسوب می‌شد و الا مصدق را که عامه‌ی مردم نمی‌شناختند، به فدائیان و شخص نواب خیلی التفاط داشت مرحوم کاشانی، بعد از جریان ترور رزم‌آرا روزنامه‌ها یک عکسی را منتشر کردند که مرحوم کاشانی دستش را گذاشته روی سر مرحوم طهماسبی که قاتل رزم‌آرا بود و با همان لحن مخصوص خودش مثلاً می‌گوید بی سوات، نمی‌دانم، یک چیزی، یک جمله‌ای محبت آمیزی، کلمه‌ی بی سوات را مرحوم آیت‌الله کاشانی زیاد تکرار می‌کرد در مقام شوخی و مزاح با افرادی که با آنها مخاطبش بودند، نشنیدید این را؟ ... بی سوات ... بله بی سوات با«ت»، این نشان دهنده‌ی آن حالت طیبت مرحوم آقای کاشانی بود یعنی نشان می‌داد که این جوانی که حالا دست هم روی سرش گذاشته و با محبت دارد بهش حرف می‌زند و شوخی هم می‌کند بهش می‌گوید بی سوات، این مورد توجهش است پس بنابراین از زدن رزم آرا مرحوم کاشانی استقبال می‌کند، این هم که قاتل رزم‌آرا است. یک چنین حمایتهای صریح و علنی را آدم آنوقت مشاهده می‌کرد معلوم بود که فدائیان اسلام زیر بال مرحوم آیت‌الله کاشانی قرار دارند و او از آنها کاملاً حمایت می‌کند و اینها هم بی دریغ به نفع حکومت مصدق و به نفع همان جهت گیری‌ای که مجموعه‌ی مصدق و کاشانی گفتم بوجود می‌آورد تلاش می‌کردند و حرکت می‌کردند و در حقیقت جریان نهضت ملی نوک تیز مسلحش فدائیان اسلام بودند تا وقتیکه بین اینها و مصدق اختلاف افتاد، که آن اختلافات تاریخچه‌ی مفصلی دارد و بعد دیگر به کلی بین اینها دشمنی و نقار برقرار شد ، تا اینکه حتی منتهی شد به زدن فاطمی که فاطمی را که جزو یاران نزدیک دکتر مصدق بود، فدائیان اسلامی زدند ترور کردند، به قصد کشتن البته، که خب منتهی او جان به در برد تا بعد دستگاه رژیم سلطنت او را کشتند ... این بیانی که کردم همان بود، در حقیقت بیان مصداقی از همین فعل و انفعالات بود. یعنی شما ببینید از سال 29 تا 32 یعنی از سال ملی شدن صنعت نفت تا سقوط دکتر مصدق، این سه سالی که بر کشور ما سه سال و خرده‌ای که گذشت می‌دانید یکی از آن دوره‌های فوق‌العاده حساس کشور ماست. از لحاظ ارتباط با سیاستهای خارجی، این دوران دورانی است که سلطه‌ی قدیمی انگلیسی یک ضربت محکم بهش می‌خورد و خاطرات حکومت ملی، حکومت مردم و حضور مردم که سالیان درازی بود به کلی از ذهنها شسته و زدوده شده بود باز در ذهنها زنده می‌شود، مردم ما مردم حضور در کوچه و بازارند دیگر، در مشروطیت و در همه‌ی قضایا مردم همیشه توی صحنه‌ها حضور داشتند، آمدند، رفتند، اقدام کردند، خواستند، عمل کردند، یک چیز عجیبی است اصلاً تاریخچه‌ی حضور مردم ما در صحنه، جزو تاریخچه‌های استثنایی است. روی این هم کسی کار نکرده، اگر مقایسه کنید مردم ما را با ملتهای دیگر از لحاظ تعیین کنندگی مواقف حساس، خواهید دید که ملت ما از آن ملتهای جالبند از این جهت، خب در دوران رضاخانی به کل، اصلاً خشکیده بود این روح، تمام شده بود دیگر اصلاً مردم هیچ کاره‌ی محض شده بودند به خاطر آن استبداد، بعد از دوران رضاخان هم مسئله‌ای نبود که مردم را به میدان آزمایش بکشاند و در صحنه‌ها حاضر کند. دوران مصدق یعنی دوران حکومت مصدق و از 29 تا 32، به این تعبیر، جزو دورانهایی بود که از این جهت خیلی حساس بود، ضربه‌ی به حکومت انگلیس، باز یافتن احساسات مردمی بوسیله‌ی خود مردم، و یک نگاه تند به سلطه گران و به خارجیانی که در کار ایران دخالت می‌کنند، بعد تهدید کردن مقام سلطنتی که مردم از آن آنقدر نفرت داشتند اینها یک حوادث عجیبی است دیگر، یعنی جزو مقاطع کم نظیر تاریخ ماست، در این مقطع نقش فدائیان اسلام نقش به طور کامل مؤثری بود یعنی در روی کار آوردن آن دولت در حمایت مرحوم کاشانی، پس طبعاً در قضیه‌ی خلع ید از انگلیسها، در قضیه‌ی نفت و در بقیه‌ی مسائل. پس می‌بینید که این دوران ده ساله‌ی عمر سیاسی و مبارزاتی مرحوم نواب یکی از مهمترین نشانه‌ها و آثارش حضور فعال و تأثیر فراوان در برهه‌ی سه چهار ساله‌ی بین 29 تا 32 است که از برهه‌های تاریخی کشور هم هست. * سوال: یک سؤالی الان به ذهن من خطور کرد خواستم آن را هم از حضرتعالی سؤال بکنم. سؤالم این بود که ایشان اندیشه‌اش و شخصیتش در حرکت اخوان‌المسلمین و ساختار فکری اخوان‌المسلمین تا چه میزان بود، با توجه به سفرهایی که به منطقه کردند؟ * پاسخ: ایشان تحت تأثیر اخوان‌المسلمین بود یعنی حسن البناء روی ایشان اثر گذاشته بود و ایشان به نوبه‌ی خودش روی دیگران اثر گذاشته بود. یکی از رهبران معروف سازمان آزادیبخش فلسطین به من گفتش که من در مصر، در آن سفری که نواب صفوی مصر آمده بود، مشغول درس خواندن بودم رشته‌ی مهندسی داشتم درس می‌خواندم و داشتم درس می‌خواندم که مهندس بشوم و مشغول کارهایم بشوم، این آمد گفتش که تو داری درس می‌خوانی اینجا؟ برو فلسطین بجنگ، گفت من یکهو منقلب شدم به یک عده‌ای از جوانها در مصر سخنرانیهایی ایشان کرده بود دیگر و گفته بود برو به جنگ، اینجا آمدی مشغول درس خواندنی؟ و همان شخص بلند شد آمد در فلسطین و خب این آمدنها بود که اصلاً مسئله‌ی فلسطین را جور دیگری کرد. خیلی مرد قوی‌ای بود مرحوم نواب، من شنیدم یک وقتی رفته بود اردن گوش ملک حسین را گرفته بود گفته بود پسر عموجان این انگلیسها خیلی خطرناکند، آخر سید است، ملک حسین یعنی سید است، آره گفته بود انگلیسها خیلی خطرناکند پسرعموجان، آدم اینجوری‌ای بود گوش ملک حسین را می‌گرفت فشار می‌داد. انتهای پیام










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن