واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: «آیتالله هاشمی گفت بجای او باید من رییس مجلس را بازداشت می کردید!»
آقای هاشمی با آقای محمدی ری شهری وزیر وقت اطلاعات صحبت مفصلی کرده و در کمال جوانمردی ضمن دفاع از من به او گفته بود: اگردرمطالب این کتاب مشکلی وجود دارد ازسوال کننده نیست. ازجوابهای ماست. چون اوفقط ازما سوال کرده و تقصیری نداشته است. شما بجای اینکه سوال کننده را بگیرید باید ما که این پاسخها را داده ایم بگیرید!
آفتاب: دکتر غلامعلی رجایی در حاشیه دیدار اعضای انجمن دفاع از آزادی مطبوعات با آیت الله هاشمی نوشت: دراین نشست کمتر از یک ساعته حرفهای خوبی زده شد. دراین ملاقات آقای هاشمی حرفهای مهمی زد ولی من این قسمت را نقل می کنم که مهمترازبقیه مطالب بود.
ایشان گفتند: تهمت، دروغ و اهانت به دیگران خلاف شرع وگناه کبیره است و ما با زور و فشار نمیتوانیم کسی را هدایت کنیم وهیچ کس با زور مومن نمی شود و دین خود را از دست نمیدهد.
فراز دیگر ایشان نفی سانسور بودکه گفتند: کسانی که از بیان حقایق می ترسند ازسانسور در رسانه ها استفاده می کنند.
ایشان در باره لزوم آزادی منتقد گفتند: دردوره دولت من روزنامه سلام منتشر می شد که تقریبا کاری جز نقد دولت نداشت واین رویه بعضی از وزرا را ناراحت کرده بود که به من شکایت می کردند که دارد آنها را تضعیف می کند.من در یک جلسه دولت به وزرا گفتم: شعار دمکراتیک بودن حکومت را ما دردولت باید محقق بکنیم وعلامتش هم این است که منتقدینی مثل روزنامه سلام را تحمل کنیم. چون از سه قوه، مجلس،تریبونی باز دارد واگر کسی از اوانتقاد کند فورا به او جواب می دهد وقوه قضائیه هم معمولا بخاطر ابزاری که دارد کسی جرئت نمی کند از او انتقادنماید وحرف آخر را می زند. اغلب وزرا با این استدلال قانع شدند.
قبل ازملاقات آقای محمد جواد مظفر دبیر انجمن از مسول دفتر آقای هاشمی کتاب خاطرات سال 368ا ایشان را خواست که به او داده شد. پس از اینکه آقای هاشمی آمدند و بعد از دست دادن با یکایک اعضا و اینجانب به همه خوش آمد گفتند و نشستند، آقای مظفر بدون هیچ مقدمه ای گفت: اگر یادتان باشد سال 67 من با شما بخاطر دهمین سال تشکیل شورای انقلاب با شما و بعضی شخصیتهای انقلاب مصاحبه ای داشتم که وزارت اطلاعات بخاطر آن مرا بازداشت کرد. بعد که خاطراتتان چاپ شد دیدم در خاطرات سال 68 در صفحه 345 آن نوشته اید:"4 شنبه 12 مهر آقای محمد جواد مظفرآمد. از بازداشت بی مورد توسط وزارت اطلاعات گله داشت. حق با اوست. خواستار اعاده حیثیت بود. گفتم به وزارت ارشاد برگردد”.
وقتی آقای مظفر گفت: برای همین لازم می دانم از شما بخاطراین خاطره که برای ثبت درتاریخ نوشته اید که حق با من بوده است تشکر کنم. آقای هاشمی لبخندی زد و گفت: آدم فکر نمی کند یک خط خاطره او درگذشته بعدها اینقدر بتواند برای کسی موثر باشد.
آقای مظفرگفت: اتفاقا همین یک خط خاطره تاریخی شما بعدها بهترین سرمایه زندگی من وخانواده ام شد.آقای هاشمی پرسید: بالاخره شما برگشتید به ارشاد؟ آقای مظفر گفت: بله.
پس ازملاقات که با آقای مظفر در باره حواشی این مطلب صحبت کردم، نکته قشنگ تری گفت وافزود: من در آن زمان مدیر کل مطبوعات و رسانه های خارجی وزارت ارشاد بودم. در ابتدای انقلاب چون مسول روابط عمومی شورای انقلاب بودم به ذهنم رسید بمناسبت دهمین سالگردپیروزی انقلاب اسلامی مصاحبه ای با 4 تن از شخصیتهای انقلاب ،آیت الله منتظری، آیت الله موسوی اردبیلی آیت الله هاشمی و آیت الله خامنه ای داشته باشم که انجام شد وبصورت کتابی بنام یادواره فجرمنتشرشد. پس از اینکه وزارت اطلاعات مرا درجمعه اول اردیبهشت 68 بخاطرچاپ این کتاب دستگیر و بازجویی کرد که صد روز در زندان بودم، همسر من یکشنبه به آقای هاشمی که در آن زمان رییس مجلس شورای اسلامی بود تلگرافی زد و خبر دستگیری مرا به ایشان داد وخواستار کمک ایشان شد. پس ازاین تلگراف، آقای هاشمی با آقای محمدی ری شهری وزیر وقت اطلاعات صحبت مفصلی کرده و در کمال جوانمردی ضمن دفاع از من به او گفته بود: اگردرمطالب این کتاب مشکلی وجود دارد ازسوال کننده نیست. ازجوابهای ماست. چون اوفقط ازما سوال کرده و تقصیری نداشته است. شما بجای اینکه سوال کننده را بگیرید باید ما که این پاسخها را داده ایم بگیرید!
حرف آقای مظفر که تمام شد با خودم گفتم خدا انصاف بدهد به کسانی که مکرر گفته ومی گویند این هاشمی که الآن اینقدر دم از آزادی یبان می زند خودش در گذشته اصلا این حرفها راقبول نداشت وحقی برای ارباب رسانه قائل نمی شد!
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]