واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
ماجرای باورنکردنی مجری تلویزیون که 8 دقیقه خبر ورزشی جعل کرد+ عكس ماجرای باورنکردنی مجری تلویزیون که 8 دقیقه خبر ورزشی جعل کرد
مجری اخبار ورزشی تلویزیون گفت: «تا چند ثانيه قبل از آغاز اخبار هر چه ميكردم اشك شوق ناشي از پيروزي ایران بر استرالیا، قطع نميشد.»
حسين ذكايي يكي از با سابقهترين گويندگان اخبار ورزشي سازمان صدا و سيماست كه علاوه بر اين مسئوليت به عنوان دبير شوراي سياستگذاري ورزش اين سازمان هم فعاليت ميكند. وي در اصطلاح رزمي كارها با گارد بسته اين مصاحبه را آغاز كرد اما در ادامه تحتتاثير جو اعتمادسازي ما قرار گرفت تا اين گفتگو در فضاي دوستانهاي به سرانجام برسد. * حسين ذكايي در كجا به دنيا آمد و در حال حاضر ساكن كجاست؟- بنده در محله بازارچه سعادت خيابان مولوي به دنيال آمدم و در حال حاضر هم ساكن محله شهران در غرب تهران هستم. * چگونگي ورود به سازمان صدا و سيما را توضيح دهيد. چه كسي پارتي شما براي ورود به اين مجموعه بود؟!- باور كنيد غيراز خدا هيچ پارتياي نداشتم. در سال 73 در آزمون استخدامي اين سازمان شركت كردم و به عنوان يك عضو ساده هيات تحريريه اخبار ورزشي پذيرفته شدم. پس از چهار سال فعاليت در اين حوزه در تست گويندگي شركت كردم و تواناييام مورد تاييد قرار گرفت تا براي اولين بار جلوي دوربين بنشينم و اخبار ورزشي را اجرا كنم. * يادتان هست اولين خبري كه خوانديد چه بود؟- نه در اين حد حضور ذهن ندارم. * انشاء الله يك "تپق" درست و حسابي خودتان را كه فراموش نكردهايد؟- نه اينجور چيزها هيچوقت از ذهن يك گوينده پاك نميشود. خاطرم هست چند سالي از آغاز كارم به عنوان يك گوينده ميگذشت و براي خودم اسم و رسمي دست و پا كرده بودم يكبار قبل از پخش اخبار ساعت يازده صبح تنها كسي بودم كه خبر نداشتم ساعت استوديو پانزده دقيقه عقب رفته است با اين تصور كه ساعت 10.45 دقيقه است و هنوز يك ربع تا شروع خبر مانده از استوديو بيرون زدم تا وضو بگيرم كه يكدفعه كارگردان آن نوبت خبري گفت سي ثانيه به شروع خبر مانده كجا ميروي. من گفتم ساعت 10.45 دقيقه است گفت: سريع برو پشت دوربين اين ساعت يك ربع عقب مانده است. بدون كاغذ خبرهاي ساعت يازده وقتي پريدم پشت صندلي كه آرم خبرها هم تمام شده بود و به ناچار بدون اينكه همكارانم بدانند پيشنويس خبرها دستم نيست شروع كردم به خواندن اخباري كه ظرف چند روز قبل از اين اتفاق شنيده بودم مثلا شنيده بودم شب قبل منچستر با ليورپول بازي داشته و پيروز ميدان شده است بعضي از بازيها را هم كه اصلا نتيجه را نميدانستم و از روي حدس و گمان نتيجه و تيم پيروز را تعيين ميكردم. واقعا سختترين ثانيههاي كل زندگيام بود مگر ساعت جلو ميرفت؟ اين بخش خبري راديو پيام هشت دقيقه بود و در تمام اين مدت خبرسازي جعلي كردم تا همه چيز طبق روال پيش برود. باور كنيد وقتي آرم پايان اخبار پخش شد انگار از جهنم برگشته باشم تمام بدنم خيس عرق شده بود! * يعني هيچكس متوجه نشد؟- نه خوشبختانه، هيچ شنوندهاي تماس نگرفت تا در اين مورد توضيح بدهد بلكه هيچيك از حاضران در استوديو هم متوجه نشدند و من هم كه اين وضعيت را ديدم اصلا به روي خودم نياوردم. باور كنيد پس از سالهاي متمادي اولين باري است كه از اين قضيه ياد كردم و به اصطلاح خودم را لو دادم. باور كنيد اين موضوع را براي همسرم هم تعريف نكرده بودم! * اولين سئوالي كه مردم در مواجهه با شما ميپرسند چيست؟- آزار دهندهترين سئوال ورزشي! * چه سئوالي ؟- شما طرفدار استقلال هستيد يا پرسپوليس! * خب جواب شما چيست؟- هيچكدام. براي من قرمز و آبي هيچ تفاوتي ندارند؟ * در دوران كودكي كه تفاوت داشتند آن زمان طرفدار چه تيمي بوديد؟- يادم هست به تيم پرسپوليس تعلق خاطر داشتم اما حالا مدت زيادي از آن دوران ميگذرد. * چرا تلويزيون حق فوتبال را نميدهد؟- چه حقي؟ * همين كه پول هفتگي از هر ثانيه تبليغ بين مسابقات نصيب سازمان شما ميشود و صدا و سيما يك دهم اين پول را هم به عنوان حق پخش به باشگاهها نميدهد؟- اين محاسبات شما مربوط به قسمت اداري سازمان است كه من از آن بياطلاعم اما به ياد داشته باشيد به صرف گفتن كلمه حق شما صاحب حق نميشويد. اين موضوع بايد به اثبات برسد. در ضمن مگر من وكيل مدافع سازمان صدا و سيما هستم! بالاخره صداي خنده ذكايي را شنيديم. * اما دبير شوراي سياستگذاري ورزش كه هستيد؟- بله ولي اين شورا كوچكترين دخل و تصرفي در حق پخش بازيها ندارد. * از خاطرات جالب زندگي ورزشي خودتان صحبت كنيد؟- براي اولين بار به بازيهاي آسيايي گوانژو و بازيهاي المپيك لندن رفتم و از نزديك شاهد مدالآوري ورزشكاران بودم. باور كنيد با كسب هر مدال كلي اشك شوق ميريختيم. ماه رمضان هم بود و با دشواري هيجده ساعت كار روزانه روزه هم ميگرفتيم. خيلي سخت بود ولي خاطرات خوبي در ذهنم نقش بست. * يك خاطره خوب از پخش اخبار؟- روز بازي ايران – استراليا به دليل ترافيك خيابانها همكارم كه مسئول خواندن اخبار بود در مسير مانده بود و به موقع به استوديو نرسيد، من دست تنها هم اخبار را مينوشتم و هم ميخواندم و هم اشك شوق ميريختم يادم هست تا چند ثانيه قبل از آغاز اخبار هر چه ميكردم اشك شوق ناشي از اين پيروزي ارزشمند قطع نميشد واي چه روزهاي طلايي بود... * چند روز پيش چه اتفاقي افتاده بود كه در جريان ديدار استقلال بيلبوردهاي تبليغي از وضعيت نامناسب تصويربرداري از تبليغات شكايت ميكردند؟- مثل اينكه يك نفر شاكي بود كه مسئله حل شد. ولش كن! اين موضوع آنقدر مهم نبود كه بخواهيم در اين باره صحبت كنيم.جام نيوز
پنجشنبه 19 دی 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]