واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مبانی قرآنی نقش طلاب در سرنوشت جامعه1
به مناسبت هفته امر به معروف و نهی از منکردر جامعه قرآنی، فرد فقط در اندیشه منافع و مصالح شخصیِ خود نیست و سایر افراد را ابزار تأمین و تحصیل خواستهها و نیازهای خود نمی انگارد، بلكه دیگران را برادر ایمانی، و خود را در برابر آنان مسؤول میداند.هر مكتب و نظام سیاسی به انسانهای توانمند فكری و شخصیتهای بزرگ، كارآمد، و پر دغدغه نیاز دارد تا به كارآمد كردن و بالندگی آن نظام در تمامیسطوح بپردازند. از این رو نظام اسلامی برای کارآمدی و بقا به تربیت اینگونه از شهروندان وابسته است. که نمونه عالی آن در تحت تربیت معارف قرآن و اهلبیت(ع) در حوزه های علمیه شکل می گیرد. این نوع از آمادگی كه با هدف تحوّل در شخصیت و آماده شدن طلاب علوم دینی برای مشاركت در امور مختلف سیاسی و مسئولیت پذیری صورت می گیرد مورد توجه قرآن کریم است.پیش از ورود به اصل بحث، ابتدا لازم است که اصل محوری اسلام را در نقش انسان در زندگی فردی و اجتماعی تبیین نماییم. قرآن کریم انسان را موجودی مختار، انتخابگر، آزاد و دارای مسئولیت معرفی نموده است.از منظر قرآن کریم، خداوند انسان را آزاد خلق کرده و دارای اراده و اختیار است که می تواند تصمیم گیری و انتخاب کند.(دهر/3) در انتخاب او هیچ اجبار و اکراهی نیست بلکه این خود اواست که به واسطه عقل و تدبیر خود راه سعادت و هدایت را می جوید. (بقره/256) و مهمترین وظیفه خداوند و فرستادگان او، نشان دادن راه و معرفی مسیر کمال است.(مائده/99) و از سوی دیگر انسان در گرو اعمال و رفتار خویش است(مدثر/38) و بواسطه اعمال و رفتار خودش، نعمت و برکت دریافت می دارد.(طور/21) از دیدگاه قرآن كریم وقتی به ملت و جامعه ای خیر و نعمت میرسد كه افراد آن جامعه خود خواهان آن نعمت و سعادت باشد. «لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»(رعد/14) و خداوند متعال هیچ نعمت و سعادتی را از هیچ ملت و جامعه ای نمیستاند مگر آنكه آنان در حفظ و حراست آن كوتاهی كنند: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (انفال/53) خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته است به محنت و عذاب تبدیل نمى كند تا این كه آنان خود، آنچه را در دل دارند دگرگون سازند و با كفر و ناسپاسى خویش قابلیّت نعمت را از خود سلب نمایند.»حضرت علی(ع) می فرماید: انسان موجودی مختار و آزاد است، بنابراین سنّت خدا بر اینقرارگرفته است كه انسان بتواند قوانینی برای خود برگزیند.(1)در جامعه قرآنی، فرد فقط در اندیشه منافع و مصالح شخصیِ خود نیست و سایر افراد را ابزار تأمین و تحصیل خواستهها و نیازهای خود نمی انگارد، بلكه دیگران را برادر ایمانی، و خود را در برابر آنان مسؤول میداند. بنابراین همه افراد با كمك و هدایت و توصیه یكدیگر به «تزكیه»، «تعلیم»، «تواصی به حق» و «تواصی به صبر»(عصر/1-3؛ آل عمران/200) مناسبات و ارتباط خویش را در مسیر سعادت و پیشرفت قرار میدهند.(2)در جمع بندی باید گفت: از دیدگاه قرآن کریم انسان آزاد و حاکم بر سرنوشت خویش است و این آزادی و اختیار همراه با مسئولیت است یعنی انسان باید برای سعادت و زندگی خود و جامعه حرکت کند. و انسان منزوی و گوشهگیر كه نسبت به پیرامون خود بیاعتنا است، مؤمن كاملی به شمار نمیآورد. پس قرآن کریم برای مشارکت سیاسی شهروندان در تعیین سرنوشت خویش بسیار اهمیت داده و آنها را به دخالت در شئون مختلف سیاست و جامعه سفارش نموده است.در مقابل گروهی از شهروندان نسبت به سرنوشت سیاسی خود و جامعه بی تفارت و منفعل هستند و تحت هر شرایطی زندگی معمول خود را ادامه می دهند و به اینکه چه کسانی با چه اهداف و ابزاری بر جامعه و سرنوشت او حکمرانی و فرمانروایی می کنند هیچ اهمیتی نمی دهند. قرآن کریم از این گروه به "قاعدین" ،بر جای نشستگان ،یاد می کند.(توبه/46 و86) قرآن کریم به کسانی که بی تفاوت به زندگی خود ادامه می دهند و نسبت به سرنوشت دیگران بی توجه هستند چنین خطاب می کند: « وَمَا لَكُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنْ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِیّاً وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِیراً (نساء/75) چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه ناتوان شمرده شده و مورد ستم كفرپیشگان قرار گرفته اند نمى جنگید؟ همانان كه مستضعفین مى گویند: پروردگارا، ما را از این شهرى كه مردمش ستمگرند بیرون بر، و از جانب خودت براى ما سرپرستى بگمار، و از نزد خویش براى ما یاورى مقرر دار.» و میان مومنانی که از جای برمی خیزند و در امور سیاسی و جهادی شرکت می کنند با کسانی که بر جای خود نشسته و حرکتی نمی کنند تفاوت بسیاری قائل می شود. (نساء/95) و حضرت موسی(ع) از یاران خود که که از جای بر نمی خیزند نسبت به سرنوشت خود و جامعه بی تفاوت هستند به "فاسق" نام می برد و از آنها نزد خداوند شکایت می کند و آرزوی جدایی میان خود و آنها را می کند.(مائده/24-25)سید مهدی موسوی گروه حوزه علمیهمنابع:1- نهج البلاغه، خطبه،167.2- علامه محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، بیروت، اعلمی، 1417ه.ق، ج 4، ص 94؛ همچنین: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن كریم، تهران، شركت چاپ و نشر بین الملل، 1379، ص421
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]