واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: بابک زنجانی ؛ سرمایه دار موفق یا کارگزار کاسبان تحریم؟!
سوال دیگر این است که آیا اساساً اقتصاد ایران ، این ظرفیت را دارد که یک فرد در مدتی کمتر از 8 - 7 سال ، بتواند از راه های مشروع و متعارف ، هزاران میلیارد تومان درامد قانونی داشته باشد؟ اقتصاد ، فرمول های خاص خود را دارد و همان طور که مثلاً در کشاورزی ، یک درخت گردو نمی تواند در عرض یک سال بعد از کاشته شدن، دهها کیلو محصول بدهد، در اقتصاد نیز نمی توان حتی در موقعیت های جهش قیمتی، هزاران میلیارد تومان را به فوریت کسب کرد.
آفتاب: درباره شخصی به نام "بابک مرتضی زنجانی" ، معروف به " بابک زنجانی" دو دیدگاه کاملاً متفاوت وجود دارد: اول آن که او را یک سرمایه دار موفق می دانند که آنقدر عِرق ملی دارد که سرمایه میلیاردی اش را در ایران نگه داشته و در میهن کار می کند.
اما دومین نگاه این است که زنجانی ، رانتخواری است که در پروسه فساد رایج در دولت پیشین ، توانسته از طرق نامشروع به درآمدهای بادآورده دست یابد و ادامه این رانتخواری در داخل کشور میسر است چه آن که بخش اعظم شرکت هایی که او تصاحب کرده، در داخل است و اساساً امکان انتقال به خارج ندارند.بابک زنجانی
در مقابل ، بابک زنجانی خود را "بسیجی اقتصادی" می نامد که سودایی جز خدمت به کشور ندارد و در صدد تحقق حماسه اقتصادی است.
به نظر می رسد بی آن که وارد قضاوت در این باره شویم ، باید از خود بابک زنجانی بخواهیم که درباره خودش و کارهایش شفاف سازی کند.
در این باره سوال اصلی این است که بابک زنجانی که به گفته خودش تا همین چند سال پیش ، کارش فروش پوست گوسفند بوده ، چگونه ظرف مدت کوتاهی توانسته است این ثروت میلیاردی را کسب کند.
در این باره یک مثال می زنیم؛ بیل گیتس ، سرمایه دار معروف آمریکایی نیز توانست به ثروت میلیاردی دست یابد و برای چند سال نیز عنوان ثروتمندترین فرد جهان را به خود اختصاص دهد. اما هم در آمریکا - موطن گیتس - و هم در سراسر جهان ، همه به طور کاملاً شفافی در جریان بودند که منشأ ثروت گیتس کجاست و او چگونه توانسته است با سیستم عامل ویندوز که به حهان عرضه کرد ، بازارهای دنیا را تصاحب کند ، ثروتمند شود و مالیات قانونی اش را تا دلار آخر بپردازد.
این موضوع درباره همه ثروتمندان در کشورهای شفاف جهان نیز صادق است و لذا اگر کسی در آن سیستم ها ثروتمند شد ، مردم به دیده تحسین و یا حداکثر غبطه و حسادت به وی می نگرند و کسی آنان را دزد و رانتخوار خطاب نمی کند.
بابک زنجانی اما تا همین چند وقت پیش درگیر مشکلات مالی و تخصص اش نیز فروش پوست گوسفند بود ولی اکنون هم بانکداری می کند ، هم شرکت هواپیمایی دارد ، هم باشگاه دار است ، هم هتلداری می کند و 70 شرکت در ایران ، دوبی ، تاجیکستان ، مالزی ، ترکیه و ... دارد و به گفته خودش ، 17 هزار کارمند تحت نظرش کار می کنند و ماهانه 29 میلیارد تومان از او حقوق می گیرند.
هیچ اشکالی هم ندارد که یک پوست گوسفند فروش به این حد از تمکن مالی برسد ، اما آنچه مسلم است این که باید این پیشرفت ، شفاف باشد و مردم مطمئن باشند که از حق آنها برای ثروتمند شدن شخص حخاصی سوء استفاده نشده است.
بنابراین ، بابک زنجانی باید بدون قصه سرایی هایی مانند این که "من راننده رئیس کل بانک مرکزی بودم و از طرف او دلار به بازار تزریق می کردم(!) " دقیقاً فرمول پولدار شدنش را توضیح دهد ؛ قطعاً برای مردمی که از صبح تا شب در حال تلاش اقتصادی برای تأمین معیشت خود هستند و نیز برای فعالان حرفه ای صنعت و بازار ، بسیار شنیدنی خواهد بود که چگونه می توان در مدت زمان محدودی از راه مشروع چنین ثروتی را رقم زد؟
سوال دیگر این است که آیا اساساً اقتصاد ایران ، این ظرفیت را دارد که یک فرد در مدتی کمتر از 8 - 7 سال ، بتواند از راه های مشروع و متعارف ، هزاران میلیارد تومان درامد قانونی داشته باشد؟ اقتصاد ، فرمول های خاص خود را دارد و همان طور که مثلاً در کشاورزی ، یک درخت گردو نمی تواند در عرض یک سال بعد از کاشته شدن، دهها کیلو محصول بدهد، در اقتصاد نیز نمی توان حتی در موقعیت های جهش قیمتی، هزاران میلیارد تومان را به فوریت کسب کرد.
لذا این سوال که بابک زنجانی چگونه توانسته است به چنین ثروتی دست یابد؟ جدی تر می شود: آیا فرمول جدیدی در اقتصاد پدید آمده یا او ابداع کرده است؟ (که در این صورت باید نوبل اقتصاد را به او داد) یا این وضعیت ناشی از "کاسبی تحریم" و زد و بندهای اقتصادی ناشی از آن بوده است؟
بابک زنجانی
کاسبان تحریم ، که برندگان بزرگ تحریم مردم ایران هستند ، در این سال ها به جای آن که از دردهای ملت بکاهند ، مدام بر اجاق تحریم دمیده اند به آن سلام گفته اند تا بر اموال خود بیفزایند.
بسیاری از کاسبان تحریم ، به دلیل دارا بودن عناوین دولتی ، خود رأساً وارد ماجرا نمی شدند و کارگزارانی گمنام را به میان میدان می فرستادند و تجارت های پر آب و نان شان -حتی در سطح تجارت نفت و طلا و ارز- را توسط این گماردگان انجام می دادند.
اگر بابک زنجانی نتواند پاسخ منطقی و قانع کننده ای به افکار عمومی در خصوص منشأ ثروت سریع الوصولش بدهد، نه تنها باید خود پاسخگوی قانون باشد ، بلکه باید حامیان پشت پرده اش که او را جلو انداخته و به اسم او کاسبی کرده اند نیز شناسایی و مجازات شوند ؛ هر چند که سابقه عدم برخورد با "دانه درشت های منصب دار" ، امیدها را کمرنگ می کند.
مخلص کلام این که بابک زنجانی یا باید منشأ و نحوه درآمدش را شفاف سازی کند و یا باید پرونده او به طور قانونی مورد پیگرد قرار گیرد تا عوامل پشت صحنه این سناریوی چند هزار میلیارد تومانی نیز مشخص شوند و الّا حتی در صورت اثبات مجرمیت زنجانی و مجازات شخص او ، اگر با عناصر اصلی برخورد نشود ، نفعی عاید کشور نخواهد شد.
یادمان باشد که همیشه ، کارگردان ها مهم تر از بازیگران هستند.
منبع: عصرایران
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]