واضح آرشیو وب فارسی:فارس: وبلاگ راهبرد مقاومتسالگردي براي نامههاي سرگشاده
19دي در تاريخ انقلاب اسلامي روز مهمي است؛ روزي كه مردم سراسر كشور در اعتراض به مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات نسبت به حضرت امام(ره) به خيابانها ريختند و مقابله رژيم با آنها، سبب آغاز پلكاني مرحله نهايي انقلاب اسلامي شد.
به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس علي نورايي در وبلاگ راهبرد مقاومت نوشت: «ثم كان عاقبة الذين أساءوا السوأى أَن كذبوا بآيات اللّه وكانوا بها يستهزئون» سوره روم آيه 10؛ سپس عاقبت كساني كه بدكارگي و اعمال زشت را پيشه خود ساختند به جايي رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند!
سوره مباركه روم حاوي آيات عجيبي است كه در ابتداي اين مطلب و با توجه به ربط آيه دهم آن به ماجراي اين يادداشت بيمناسبت نديدم كه اشاره كوتاهي داشته باشم و دوستان را به مطالعه و تدبر در آيات اين سوره و تفسيرشان بنمايم علي الخصوص آيات ابتداي سوره و تطبيق احتماليشان با اوضاع سياسي اين روزها....
اما آيه خاص مد نظر بنده در اينجا آيه دهم اين سوره است كه رهبري معظم انقلاب اسلامي در تفسير آن را به عنوان خطر بزرگ جامعه اسلامي معرفي كردهاند:
قرآن مىفرمايد: «ثم كان عاقبة الّذين اسائوا السوأى ان كذبوا بايات اللّه»؛ آن كسانى كه كار بد كردند، بدترين نصيبشان خواهد شد؛ آن بدترين چيست؟ تكذيب آيات الهى (...) خطر بزرگ براى جامعه اسلامى اين است؛ هرجا هم كه شما در تاريخ مىبينيد جامعه اسلامى منحرف شده، از اينجا منحرف شده است؛ ممكن است دشمن خارجى بيايد، سركوب كند، شكست دهد و تار و مار كند؛ اما نمىتواند نابود كند بالاخره ايمان مىماند و در جايى سر بلند مىكند و سبز مىشود؛ اما آنجايى كه اين لشكرِ دشمن درونى به انسان حمله كرد و درون انسان را تهى و خالى نمود، راه منحرف خواهد شد؛ هرجا انحراف وجود دارد، منشأش اين است.
بيشك يكي از بزرگترين آيات و نشانههاي قدرت الهي در طول تاريخ حيات بشري انقلاب اسلامي بوده كه در هر دورهاي جامعه مرده جاهلي را زنده و دلهاي سنگ شده در كوير ماديات را نرم و زلال و شفاف مينمود تا سرانجام منجر به تحقق ابتدايي كلمة الله در جامعه بشري مدرن در امتداد مدينة النبي پيامبر اسلام به صورت حكومت جمهوري اسلامي شد تا زمينه ساز تحقق نقطه رهايي و اوج انقلاب اسلامي و ايجاد تمدن نهايي اسلامي در حكومت وعده داده شده ذخيره جاودان الهي حضرت بقية الله الاعظم شود.
پاسداري از انقلاب اسلامي و به يدك كشيدن عنوان مقدس پاسدار انقلاب اسلامي كه تداوم مسير حركت و مبارزه انبياء و اولياء در طول تاريخ بوده؛ بيشك توفيقي عظيم و درجهاي ارزشمند است كه بر عهده گرفتن آن لياقت و قابليتهايي را ميطلبد كه شايد از عهده هر كسي بر نيايد.
اما مهمتر از رسيدن و كسب لياقت به دوش كشيدن عنوان پاسداري، توانايي حفظ اين لياقت و ارزش پاسدار انقلاب اسلامي بودن است چرا كه حفظ يك موقعيت و جايگاه گاهاً به مراتب دشوارتر از كسب آن است علي الخصوص كه اين موقعيت يك موقعيت معنوي و وابسته به عواملي غيرمادي چون خلوص و ايمان باشد.
و كم نبودهاند در طول تاريخ اسلام و انقلاب افرادي كه با سوابقي به درخشندگي آفتاب بر اثر يك اشتباه يا خطا شامل حكم الهي «اولئك حبطت اعمالهم» شدهاند وتمام گذشته و اعمال خوبشان نيز نابود شده و از نامه اعمالشان محو و پاك شده است.
اما سوال اينجاست كه كدام اعمال زشت و بدكارگيهاست كه موجبات حبط اعمال و تغييرات اعتقادي را در انسان فراهم ميكند تا جايي كه سبب رويارويي و تقابل و تكذيب آيات و نشانههاي الهي و فراتر از آن حتي تمسخر آنان نيز ميشود؟!
در تاريخ انقلاب اسلامي روز 19 دي ماه روز پر معنا و مهمي است؛ در اين روز مردم قم و سپس در تبعيت از آنان مردم سراسر كشور در اعتراض به مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات نسبت به حضرت امام و به قلم احمد رشيدي مطلق و با عنوان «استعمار سرخ و سياه» به خيابانها ريختند و مقابله رژيم با آنها آغاز پلكاني مرحله نهايي و اجرايي انقلاب اسلامي را سبب شد و اين روز به عنوان يك نماد از تعصب مذهبي و انقلابي مردم قم در تاريخ انقلاب اسلامي ثبت شد.
اكبر هاشمي رفسنجاني در 19 دي 89 طي نامهاي عجيب و سرگشاده به مقام معظم رهبري به صورتي تلويحي خود را با امام راحل و پسرش مهدي را با شهيد سيدمصطفي خميني و مخالفانش را نيز با جريان مذهبي مخالف با امام مقايسه كرد.
اما مسئله تنها يك نامه و شكوائيه ساده از طرف اكبر هاشمي خطاب به رهبري نبود بلكه با نگاهي از بالا اين نامه نقطهاي بود پر رنگ در يك جريان طراحي شده به نام پروژه (oLL) مخفف «Open letter to leader» و به معناي «نامه سرگشاده به رهبر» با اهدافي خاص كه پس از انتخابات 88 و ناكامي اوليه طراحي عملياتي كوتاه مدت دشمن آغاز شد.
نامههاي سرگشاده امثال مهاجراني، كديور، تاج زاده، احمد منتظري، عبدالعلي بازرگان، مجتبي واحدي، ابوالفضل قدياني و جمعي ديگر از فراريان و خارج نشينان وابسته به برخي گروههاي سياسي داخلي يا مطبوعات مسئلهدار تعطيل شده! را به رهبري با اهداف چندگانهاي از قبيل شكستن حرمت شخص رهبري يا جايگاه وي و دستورات صادره از وي و تضعيف جايگاه وي از طريق سوق دادن تمام مشكلات به سمت ايشان از طريق هتاكي و اهانت آشكار يا انتقادات محترمانه بسته به شرايط جامعه به خاطر بياوريد.
معروفترين و پركارترين اين نامه نويسان در آن مقطع محمد نوريزاد معلوم الحال و نامههاي توهين آميزش بود كه در نامه پانزدهم خود از حسين علايي به عنوان فردي فهيم!، تيزبين!، اهل مطالعه، منصف، مردمي، پاك، جنگ ديده، جهان ديده، به روز!، مومن، صبور و اهل مدارا ياد شده و از وي درخواست شده است تا نامهاي به رهبر، جهت بازگشت به سوي مردم بنويسد.
پس از گذشت سه هفته از نامه وي، در 19 دي 90 و در سالگرد نامه هاشمي يادداشتي از حسين علايي در روزنامه اطلاعات با عنوان «قيام 19 دي از نگاهي ديگر» منتشر شد.
وبلاگ خود را به ما معرفي كنيد
بازگشت به صفحه نخست گروه فضاي مجازي
انتهاي پيام/
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]