واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تفريحات اقشار آسيبپذير در مجلس (طنز)
خبرآنلاين- وبلاگ شهرام شكيبا- باز زمستان شد و هوا بالاپايين شد و آلودگي به سر وقتمان آمد. نفس كشيدن سخت شده است از شدت آلودگي. آلودگي، همان آلودگي كه دوست ماست. آلودگي، همان آلودگي كه خودمان درستش كردهايم، حالا بيخ گلويمان را گرفته و راه نفس را بسته است. باز خودمان يك چيزي درست كرديم كه شد بار خاطرمان. هميشه يك چيزهايي درست ميكنيم كه تويش ميمانيم و هضمش براي خودمان هم سخت ميشود.
آنقدر آلايندههاي هوا زياد شده كه به قول دوستي با هر نفس نيمي از جدول مرحوم مندليف را در ريه ميفرستيم. اوضاع طوري شده كه هواي بازدممان از هواي دم تميزتر است و عملاً هركداممان روزي چندين مترمكعب از هواي شهرمان را با ريههايمان تميز ميكنيم.
هر سال آلودگي كه ميآيد، بحث و سخنراني و اينها هم در باب ضرورتهاي رفع و دفع آلودگي راه ميافتد. گويا مسئولانمان نميخواهند از آسمان عقب بيفتند. حالا كه آلودگي هوا راه افتاده، آنها هم در حد مقدوراتشان ميكوشند تا آلودگي صوتي ايجاد كنند.
مجلس هم ديروز با كليات طرح انتقال پايتخت موافقت كرده است. جماعت نماينده هم آمدهاند با شور و حرارت بسيار در موافقت و مخالفت اين طرح صحبت كردهاند. آخر سر هم رأي دادهاند. بعد هم لاريجاني (رئيس مجلس) گفته است: «اعتبارات انتقال پايتخت زياد است، از اينرو با توجه به مشخص نبودن منابع اين طرح با مخالفت شوراي نگهبان مواجه خواهد شد.»
يعني اين همه وقت را آقايان بخيه به آبدوغ زدهاند و خود گفتهاند و خود خنديدهاند، درست مثل تفريحات ما اقشار آسيبپذير!
با اين حساب دور از ذهن نيست كه در روزهاي آينده اين طرحها به مجلس برود و با كلياتش هم موافقت شود تا بعداً شوراي نگهبان بگويد پولش را نداريم:
- طرح تبديل كوير لوت به جنگل سرسبز
- طرح انتقال آب درياي خزر با سطل به درياچه اروميه
- طرح ممنوعيت عرق كردن و حرص خوردن نمايندگان حامي دولت قبل
- طرح پرداخت بدهيهاي صداوسيما به برنامهسازان
- طرح آسفالت كردن خليجفارس
- طرح ايجاد سقف سني براي سخنرانان تأثيرگذار
- طرح مبارزه با توزيع كارت هديه
- طرح اجبار براي گفتن سخنان معقول در نطقهاي پيش از دستور
***
حالا فرض كنيد اين طرح انتقال پايتخت با جزئيات و كلياتش تصويب شد و گفتند پايتخت بايد برود فلان شهر! از فردا گروهگروه جماعت نماينده مجلس مستعفي ميشوند كه چرا پايتخت را نياورديد بندر دير يا خاش يا عليآباد كتول يا جاغرق.
آن وقت تكليف بچههاي تهران چه ميشود كه از فردايش بايد بگويند بچه يك جاي ديگرند؟
- همين الانش يك نامه از اين اداره به آن اداره رفتنش چندين ماه طول ميكشد. احتماًلاً آن روزها نوه و نتيجههاي مردم بايد آواره شهرها باشند، بلكه بتوانند جواب نامه درخواست معافيت سربازي پدربزرگشان را بگيرند.
- الان همه بيخ گوش همديگريم، هيچكدام از تحقيق و تفحصها از ادارات به نتيجه نميرسد، واي به حال آن روزها.
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]