تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فضیلت خواندن نماز در اول وقت نسبت به تأ خیر انداختن آن، مثل فضیلت آخرت بر دنیاست....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803285494




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

درجام جهاني هيچ بازي آساني وجود ندارد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: درجام جهاني هيچ بازي آساني وجود ندارد


ريمون دومنك،سرمربي سابق تيم ملي فرانسه:

دومنك در اين مصاحبه مفصل تأكيد مي‌كند كه هيچ بازي آساني در جام جهاني وجود ندارد و گروه‌هاي به ظاهر آسان هم مي‌توانند تيم‌هاي مدعي را به دردسر بيندازند. او عقيده دارد كه تيم ملي فرانسه در حال شكل‌گيري است و مي‌تواند در يورو 2016 و جام‌هاي جهاني بعدي مدعي باشد. دومنك در پايان از علاقه‌اش به سبك بازي بارسا مي‌گويد.

* شما در سال‌هاي 2005 و 2009 مراسم قرعه كشي جام جهاني را تجربه كرده‌ايد. آيا اين لحظات اضطراب آورند؟

اضطراب اصلي قبل از قرعه‌كشي است. در مرحله مقدماتي، به‌ويژه پلي آف فشار به‌قدري بالاست كه مراسم قرعه كشي در كنار آن چيزي نيست. با خودتان مي‌گوييد: خب، بالاخره به جام جهاني رسيديم! اين يك مرحله جديد است و با شناختن حريفانتان يك گام به جام جهاني نزديك‌تر مي‌شويد. قرعه‌كشي بيشتر هيجان‌انگيز است تا پراضطراب. هدف از شركت در اين مراسم، علاوه بر شناختن تيم‌هاي همگروه، جمع‌آوري اطلاعات است. اين مراسم فرصتي براي جمع شدن دوباره و گپ زدن با مربيان است. هنوز خبري از فشار مسابقات نيست. قرعه كشي لحظات دلنشيني است كه هنوز همه با شما دوست هستند ولي بعدا شرايط تغيير مي‌كند (مي خندد)!

* در جام‌جهاني 2010، گفته مي‌شد قرعه فرانسه با حضور تيم‌هاي اروگوئه، مكزيك و آفريقاي جنوبي نسبتا آسان است. با وجود اين شما حذف شديد.

اين رسانه‌ها هستند كه قرعه را آسان مي‌نامند. مربيان هرگز چنين چيزي نمي‌گويند. طبيعي است كه هيچ تيمي دوست ندارد با برزيل يا هلند روبه‌رو شود ولي مي‌دانيد كه 3 تيم همگروه‌تان به اين بازي‌ها به چشم بازي مرگ و زندگي نگاه مي‌كنند. بازي‌ها در جام‌جهاني خيلي فشرده است. در جام جهاني 2006ما با كره‌جنوبي، توگو و سوئيس همگروه شديم. مرحله گروهي براي ما يك جهنم واقعي بود و در بازي آخر و به سختي توانستيم صعود كنيم. با وجود اين بعد از اين مرحله توانستيم تا فينال پيش برويم.

* آيا كليد موفقيت مي‌تواند اين باشد كه تيم با وجود هر قرعه‌اي، فروتني‌اش را حفظ كند؟

كليد موفقيت اين است كه با ابزار مناسب قدم به مسابقات بگذاريد. شما مي‌دانيد كه كار خيلي سختي داريد و مي‌خواهيد تا مراحل پاياني پيش برويد. شما به‌عنوان قرباني يا توريست به مسابقات نمي‌رويد. شما تلاش مي‌كنيد قهرمان جام شويد و تا جاي ممكن پيش برويد. اين هدف شماست و بايد از روز اول اين را در مغزتان فرو كنيد. فروتني كلمه مناسبي براي اين وضعيت نيست. هر تيمي كه به جام جهاني صعود مي‌كند، به معني اين است كه توانايي‌هايي دارد. با هر تيمي كه بازي مي‌كنيد، چه برزيل باشد چه جامائيكا، بايد با فكر پيروزي به زمين برويد. سخت‌ترين مرحله وقتي است كه قدم به زمين مي‌گذاريد. براساس اتفاقات بازي اول، همه‌‌چيز مي‌تواند تغيير كند.

* به‌نظر مي‌رسد كه صعود براي فرانسه در هر دوره سخت‌تر مي‌شود. اين به معني نزول فرانسه است؟

حتي قبل از 2006هم صعود هميشه سخت بوده ولي فكر مي‌كنم كه فرانسه در حال نوسازي و پيشرفت است. بازيكنان جوان مستعدي از راه رسيده‌اند. فرانسه فعلي تيمي در حال شكل گرفتن است. جام جهاني 2014، براي فرانسه به‌خودشناسي مي‌گذرد و لحظات خوب و بدي را تجربه خواهد كرد. تمام جواناني كه تازه از راه رسيده‌اند، مي‌توانند در يورو2016 اين تيم را به بالاترين سطحش برسانند.

* بازيكنان جوان مثل پوگبا و واران كه به تازگي در تيم جا افتاده‌اند، مي‌توانند در برزيل كار را در دست بگيرند؟

در اين تورنمنت آنها بايد نمايش خوبي داشته باشند؛ همه فرانسه از آنها چنين انتظاري دارد. توان فرماندهي تيم به‌تدريج به‌وجود مي‌آيد و فكر نمي‌كنم كه در 20 يا 21سالگي بتوانيد ليدر تيم باشيد. مثلا زيدان در 27-26 سالگي تبديل به فرمانده تيم شد. نبايد كار را جلو انداخت. همين كه بتوانند براي تيم مؤثر باشند، خوب است. حتي مي‌توان گفت كه بن زما هم بازيكن جواني است. او هم فرصت دارد نشان دهد كه مي‌تواند براي تيم مفيد باشد.

* شايد مشكل اين باشد كه فرانسوي‌ها از سال 1998 به بعد انتظار دارند كه تيم‌شان قهرمان شود ولي بازيكنان استعداد آن نسل طلايي را ندارند؟

اين در مورد تمام تيم‌هاي ملي صدق مي‌كند. به جز برزيل كه در هر دوره مي‌تواند جام جهاني را ببرد، بقيه تيم‌ها متكي به نسل بازيكنان‌شان هستند كه فراز و نشيب دارد. برخي تيم‌ها اين شرايط را بهتر مديريت مي‌كنند. مثل آلماني‌ها كه حتي وقتي تيم خوبي نداشته‌اند، به يك چهارم نهايي يا نيمه نهايي تورنمنت‌ها رسيده‌اند. به‌نظر مي‌رسد فرانسه هم بعد از نسل درخشاني كه بين سال‌هاي 1998تا 2006بازي كرد، دچار خلأ شده يا بهتر است بگوييم كمي‌افت كرده است. البته نوجوانان ما در اروپا فيناليست شدند و تيم زير‌20ساله‌ها هم قهرمان جهان شد كه نشان مي‌دهد پتانسيل خوبي وجود دارد و نسل جديدي از راه مي‌رسد. به‌نظر من ما سير صعودي را طي مي‌كنيم و مي‌توانيم براي سال‌هاي پيش رو يعني يورو 2016و جام‌هاي جهاني بعدي جزو مدعيان باشيم.

* چرا فرانسه نتوانست مثل آلمان دوران‌گذار آرامي داشته باشد؟

در كتابم «تنهاي تنها»توضيح داده‌ام كه در اين 6سال چه بر من گذشت. همينطور نوشته‌ام چطور از يك نسل استثنايي كه در اوج پختگي بود به نسلي رسيديم كه راهش را گم كرد. من با نسلي كار مي‌كردم كه وارث بود و مي‌خواست به ميراثي كه به او رسيده تكيه كند ولي نتوانست توانايي‌اش را براي ساختن يك عمارت جديد به خدمت بگيرد.

* در اين سال‌ها، شما با انتقادات شديدي روبه‌رو شديد. ولي بعد از شما، بلان و دشان، مربيان بعدي هم به اندازه شما سختي داشتند. توصيه‌اي براي آنها نداريد؟

مشكلات جانشينان من با مشكلات من يكي نبود. به اندازه كافي از كساني كه مي‌خواهند به مربي وقت مشاوره بدهند كشيده‌ام و خودم اين كار را نخواهم كرد. هروقت هم كه از من خواسته‌اند درباره كار ديديه يا لوران اظهارنظر كنم، جوابي نداده‌ام؛ چون مي‌دانم چه كار سختي دارند. لوران به سهم خودش انجام وظيفه كرد و حالا هم ديديه كارش را انجام مي‌دهد. اميدوارم او موفق باشد چون همچنان هوادار پرشور تيم ملي فرانسه هستم و اميدوارم كه در جام‌جهاني تا جايي كه ممكن است پيش بروند.

* اگر به زمان مربيگري‌تان در تيم ملي فرانسه برگرديم كاري هست كه بخواهيد طور ديگري انجام دهيد؟

وقتي سرمربي بودم، هميشه به كادر فني‌ام مي‌گفتم اگر خواستم بازيكني را كه مصدوم يا ناآماده است دعوت كنم، شما مرا منع كنيد. با وجود اين در سال‌2008 خودم اين كار را كردم. گاهي تصميم غيرمنتظره‌اي مي‌گيريد چون از حس‌تان پيروي مي‌كنيد. مربيگري همين است؛ گاهي اشتباه مي‌كنيد و گاهي حق با شماست. براي من اين وضعيت تا سال 2006صادق بود. در همان زمان هم خلاف جهت آب حركت كرده بودم و انتقادات شديدي از من شده بود ولي من پاي تصميماتم ايستادم. در نهايت چيزي كه اهميت دارد نتيجه است. اگر ببريد، بهترين در جهان هستيد و اگر ببازيد چيزي نمي‌دانيد؛ اين قانون فوتبال است.

* در سال 2006، همه اخراج زيدان را به‌خاطر دارند. به‌نظر شما آيا اين نقطه عطف فينال بود؟

بارها گفته‌ام كه اخراج زيدان نقطه سرنوشت‌ساز اين بازي نبود، هرچند هميشه بهتر است بازي را با 11بازيكن به پايان ببريد. كليدي‌ترين اتفاق كه مي‌توانست روي كنترل بازي و تغيير جريان آن تأثير بگذارد، مصدوميت و تعويض پاتريك ويرا بود. او توان حمل توپ بالايي داشت و مي‌توانست خطوط تيم حريف را بشكافد. او هافبكي بود كه علاوه بر قدرت توپ‌گيري، مي‌توانست به محوطه جريمه حريف نفوذ كند و گل بزند. به‌نظر من، نقطه عطف فينال خروج ويرا بود.

* اين روزها همه از پل پوگبا به‌عنوان جانشين پاتريك ويرا نام مي‌برند. فكر مي‌كنيد او بتواند فرمانده بعدي خط مياني فرانسه باشد؟

ولي پاتريك يك فرمانده نبود! فرمانده تيم زيدان و قبل از او دشان بود؛ بازيكناني كه وزن تيم را به دوش مي‌‌كشند. ويرا براي من يك رابط بود؛ بازيكني كه ارتباط بين خطوط را برقرار مي‌كند و مي‌تواند در عقب و جلوي زمين با جابه‌جايي‌اش هميشه يك گزينه براي پاس باشد. پوگبا هم از اين نظر ويژگي‌هاي مشابهي دارد ولي او فرمانده تيم نيست. يوهان كاباي ويژگي‌هاي بهتري براي اين كار دارد. او بازيكني است كه مي‌تواند آهنگ بازي را تنظيم كند؛ بازي را آرام كند، سرعت بدهد و جهت بازي را تغيير دهد. پوگبا هنوز غريزي بازي مي‌كند و ممكن است يك روز براي او خوب يا بد باشد. در بازي برگشت مقابل اوكراين، او چند توپ لو داد كه مي‌توانست گران تمام شود. در يوونتوس اين موضوع كمتر به چشم مي‌آيد، چون معمولا بر حريفش برتري دارد ولي در تيمي كه شرايط سختي داشته باشد، او هنوز نياز به پيشرفت دارد تا بازي‌اش به ثبات برسد.

* شما اهميت زيادي به بازي گروهي مي‌دهيد كه در بارسا هم موضوعي اساسي است. درباره ادعاي كساني كه بازي بارسا را خسته‌كننده مي‌دانند، چه نظري داريد؟

اينها بهتر است سراغ ورزش ديگري بروند! برخلاف چيزي كه برخي مي‌گويند، اين تيم توپ را فقط به‌خاطر اصول بازي‌اش نمي‌چرخاند. آنها توپ را مي‌چرخانند كه فضا يا فرصت فرار به‌دست بياورند. آنها براي حريف طعمه مي‌گذارند تا جايگيري‌اش را به هم بريزند و فضا به‌دست بياورند. اگر دقت كرده باشيد، كار توپ‌گيري دفاعي بارسا يك هنر است. به‌نظر من ايده‌آل فوتبال اين است كه گروهي بازي كنيد؛ چه بارسا باشيد چه يك تيم ديگر. اساس بازي هماهنگي تيمي در دفاع و حمله است. وسيله‌اي كه در اختيار داريد توپ و جابه‌جايي است و بعد از آن همه‌‌چيز به جادوي كار تيمي بستگي دارد. خوب است كه گاهي يك بازيكن همه را دريبل كند و گل بزند و همه را به وجد ‌آورد ولي اگر كار تيمي سر جايش باشد، حتي امكان اين هم وجود نخواهد داشت.

* كاري كه گوارديولا در بارسا انجام داد، براي شما قابل تحسين است؟

به خاطر دارم كه بارسا قبل از گوارديولا هم با همين سبك بازي مي‌كرد. اين سنت بازي هلندي است كه در زمان يوهان كرويف وارد اين تيم شد و بعد از آن در آنجا متحول شده است. گوارديولا در زمان بازيگري با اين فرهنگ بزرگ شده. اين سيستم براساس هماهنگي بالاي تيمي كار مي‌كند؛ وقتي كه همه همزمان، در مكان مناسب و در لحظه مناسب انجام وظيفه مي‌كنند.

* ولي او در مونيخ هم موفق بوده...

اينكه او توانسته اين فرهنگ را به مونيخ ببرد، قابل‌توجه است. حالا آنها با پاس‌هاي كوتاه بازي مي‌كنند، چيزي كه قبلا به آن عادت نداشتند؛ يعني مي‌توان با بازيكنان سطح بالا اين روش را اجرا كرد. او دانش تاكتيكي‌اش را به تيمي برده كه قهرمان آلمان و اروپاست. براي اين كار لازم است كه اعتقاد كاملي به اين كار داشته باشيد و جزئيات زيادي را لحاظ كنيد. فكر مي‌كنم تصميم بايرن مونيخ كه بعد از قهرماني سه‌جانبه تغيير سبك داد، هوشمندانه بود. وقتي همه جام‌ها را برده‌ايد و مي‌خواهيد با همان روش ادامه بدهيد، در خطر فرسودگي قرار مي‌گيريد. وقتي فرهنگ بازي تغيير مي‌كند، بازيكنان نياز به تمركز بالايي دارند تا با پروژه جديد هماهنگ شوند.

* شما براي هماهنگ كردن بازيكنان با پروژه‌تان مشكلي نداشتيد؟

اين سخت‌ترين كار براي تمام مربيان تيم‌هاي ملي است. شما بايد بتوانيد بهترين نقشه بازي را براي بازيكناني كه در اختيار داريد، پيدا كنيد. شما در باشگاه وقت بيشتري براي آماده كردن تيم‌تان داريد.

* اسپانيايي‌ها موفق شده‌اند سبك بازي واحدي را در تمام كشور جا بيندازند. فرانسه مي‌تواند به چنين نقطه‌اي برسد؟

فرهنگ فوتبال فرانسه براساس تنوع تاكتيكي است. اين مي‌تواند يك نقطه قوت باشد ولي رسيدن به يك سبك بازي واحد در تيم ملي را سخت مي‌كند. روژه لمر مي‌خواست در تيم ملي از آرايش 2-4-4 استفاده كند ولي هرگز نتوانست تيمش را هماهنگ كند. اساس كار سرمربي اين است كه تيم را از نظر تاكتيكي، تكنيكي و رواني به هماهنگي برساند ولي اين تعادل خيلي شكننده است و گاهي با وزش يك باد به هم مي‌ريزد.

منبع: سايت فيفا

سه شنبه 3 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن