واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
طنز/ من نوه "گوریل انگوری" هستم!
کاش مرکز "ترک مناظره" هم بود!
به گزارش نامه نیوز به نقل از عصرایران، این روزها چندتا فن دیگه در خصوص "مناظره" از خودم اختراع کردم. تازه متوجه شده بودم چه کارهایی میشه توی مناظره ها کرد که تا حالا هیچ کسی توی دنیا انجامش نداده! میخواستم ترفندهای جدیدم رو روی چند نفر امتحان کنم، اما نشد!
اولش زنگ زدم به مشایی؛ گفت کار داره! زنگ زدم بقایی؛ گفت حوصله ندارم! حتی زنگ زدم به محصولی؛ اما اونهم منو پیچوند! این روزها تفریحم این بود که با بچه ها "مناظره بازی" کنم. دعوتشون می کردم و با هم هی مناظره می کردیم! خیلی حال می داد! اما انگار دیگه اینکار واسشون لذت بخش نیست!
علی آبادی گفت حاضره بیاد و باهم فوتبال دستی بازی کنیم، اما مناظره بازی نه! حتی به لنکرانی هم زنگ زدم، اما قبول نکرد بیاد! البته می دونم چرا بعد از اون روز که بهش گفتم "هلو" دیگه طرفای ما نمیآد!
ناچاراً از روحانی خواستم بیاد مناظره کنیم! که اونهم قبول نکرد ... خیلی اذیتم ... همه بدنم درد میکنه! ... کاش مرکز "ترک مناظره" هم بود!
از دفتر خاطرات یکی
***
هدیه من ناچیز بود؟!
ناچیز بود؟! هدیه من ناچیز بود؟! حقوق چهارماه کارمندهای اینجا میشه سه چهارتومن! کمه؟! دندون اسب پیشکشی رو نمی شمرن رسایی! واقعا ازت انتظار نداشتم! پشت گوشت رو دیدی هدیه دوباره دیدی! حتما فردا پس فردا هم دولتی ها که بعضی هاشون صدمیلیون تومنی هدیه گرفتن هم میگن مبلغ ناچیز بود! تازه دارم رفیق هام رو میشناسم!... توقعاتی دارید ها!
از دفتر خاطرات س.میم
***
باورنداری برو ازعمت بپرس!
من کلا همین شکلی هستم! کلا از هیجان خوشم نمیاد! خیلی کم هیجانی میشم! باور نداری برو از عمت بپرس! عمت هم خیلی سعی می کرد منو هیجانی کنه اما موفق نمیشد!
البته منکه می دونم همش زیر سر همون عمته! باور کن دیروز غذاش کم نمک بود و من فقط بهش گفتم میل به غذا ندارم! اینها که دلیل نمیشه یک نفر رو اعدام کنی؟! ... یعنی واقعا میخوای منو به جرم "با هیجان دست نزدن در مراسم سیاسی" اعدام کنی؟!
منو آزاد کن، دست که هیچ، توی مراسم هات حرکات موزون و ناموزون هم انجام میدم!
اصلا یه چیز دیگه، بغل دستی ام هم وقتی تو حرف می زدی دستش رو کرد توی دماغش، این کار بی احترامی نیست؟! اون رو نمی خوای مجازات کنی؟!
از آخرین دفاعیات شوهر عمه حاکم کره شمالی
***
من به یک امیدی اومدم توی دولتت!
امروز دلمو به دریا زدم و حرف دلمو به روحانی گفتم.
بهش گفتم: "اینطوری فایده نداره! من به یک امیدی اومدم توی دولتت! یک تدبیری به خرج بده! من خیلی از سفر خوشم میآد! آخه خودت گفتی سفرهای استانی رو کنسل نمی کنی؛ منهم که سفر پرخرج نخواستم ازت. پراید یکی از بچه ها رو برمیداریم، کارت سوخت اضافه هم می گیریم، می زنیم تو دل جاده!"
اما قبول نکرد! می گفت از سال بعد! حتما تا الآن هم خبرش منتشر شده که: «احتمال موکول شدن سفرهای استانی دولت یازدهم به سال آینده!"
از دفتر خاطرات م.ب.نوبخت
***
من نوه "گوریل انگوری" هستم!
واستا! اون دکمه رو نزن! واستا ببینم موز به اندازه کافی برداشتم یا نه! یکم هم انگور میخوام... راستی! اصلا چرا من؟! چرا اون میمونک چی توز رو نمی فرستید فضا؟! اون بدنش روفرم تره! موتورسواری هم بلده! ... چی؟! چرا منو فرگام صدا می زنین؟! ... می دونین بابابزرگ من کیه؟! من نوه "گوریل انگوری" هستم! کجایی بابابزرگ نوه ات رو دارن میفرستن فضا!
آخرین صحبت های فرگام قبل از پرواز به فضا
1392/10/2
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]