واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: بدون موضوعوجدان خفته همسر بي وفا
زن جوان مدتي است كه ميهمان بستر شده؛ حدود يك سال پيش هنگام سفر با شوهر و فرزند كوچكش بر اثر يك تصادف شديد دچار آسيب شديد نخاع مي شود و تنها قوه بينايي و شنوايي خود را از دست نمي دهد.
آسيب ديدگي زن جوان به حدي بود كه به خاطر مشكلاتي كه در حنجره اش پيش آمد حتي توان سخن گفتن نداشت، رنج و درد ناشي از بي حسي و ناتواني در حركت دادن اعضاي بدن و حتي قادر به تكلم نبودن يك طرف، اما بي وفايي شوهر يك طرف.
القصه خانم فيزيوتراپي كه حدود يك سال است كار درمان اعضاي بدن اين زن جوان را انجام مي دهد مي گفت: شيرين چند وقت پيش كه قدرت تكلمش را دوباره به دست آورده بود مي گفت يك روز همين طور كه در بستر افتاده بودم يك حشره دور و بر چشم و صورتم مي چرخيد و مدام اذيتم مي كرد براي دوركردنش دستي كه نداشتم حرف هم كه نمي توانستم بزنم كه لااقل كسي را صدا كنم تا كمكم كند، دلم شكست و اشك هايم جاري شد، پس از مدتي خوابم برد، در خواب بزرگواري را ديدم، پس از بيدارشدن اما ناخودآگاه متوجه شدم كه مي توانم حرف بزنم. شيرين از آن روز به بعد مي توانست برايم از سانحه تصادف و روزهاي سختي كه بر او گذشته بود كمي صحبت كند. از سختي هايي كه در دوران كودكي كشيده، از اين كه بعد از آن تصادف هولناك به جاي اين كه شوهرش همدم او باشد و ياريش كند تركش كرده و رفته، حتي علي كوچولويش را هم به ديدنش نمي آورد! اين روزها بعد از يك سال درمان، آن هم با پولي كه از محل ديه تامين شده گويي بخشي از قسمت هاي بدن شيرين كمي حس پيدا كرده، يكي دوبار در اين مدت او را روي صندلي خودرو خوابانده اند و تنها از دور توانسته قد و بالاي علي كوچولوي خود را نگاه كند، مي گويند شوهر شيرين، علي را به ديدن مادرش نمي برد با اين توجيه كه ممكن است به او وابسته شود! وكيلي هم كه به دنبال كار ديه بوده خيلي بيشتر از حقش از ديه به عنوان حق الوكاله دريافت كرده و از قرار معلوم با آن پول خودروي مدل بالايي براي خودش خريده است.
بگذريم، پدر شيرين هم با همسر اولش سرگرم زندگي خودش است و احوالي از اين دختر جوانش كه حاصل ازدواج او با همسر دومش بوده نمي پرسد مادر او هم كه حالا در تهران با كس ديگري ازدواج كرده حالي از اين دخترك نمي پرسد و اين روزها مونس شيرين همان پرستار اوست و آن خانم فيزيوتراپ مهربان كه علاوه بر كار درمان، با شيرين ارتباط عاطفي برقرار كرده و هر از گاهي از او احوالي مي پرسد. درد و رنج آسيب شديد نخاع در سن ۲۳ سالگي و از دست دادن حس و حركت اعضاي بدن يك طرف بي وفايي و بي انصافي شوهر كه اين روزها بايد همدم و مونس او باشد يك طرف. شايد اگر اين شوهر به همان اعتياد به قول خودش تفنني آلوده نبود با همسر جوانش چنين رفتاري نمي كرد شايد اگر او را زودتر براي درمان مي بردند وضعيت جسمي شيرين امروز خيلي فرق مي كرد.
بگذريم، با اين حال شيرين امروز مي تواند صحبت كند و برخي حس هايش جان اندكي گرفته بيدار شده، شيرين با توكل به خدا، به زندگي وفرداي خود اميدوار است هرچند وجدان خفته همسر بي وفا و بي انصافش همچنان در خواب بماند.
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]