واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: همه رمز و رازهاي اربعين را اينجا بخوانيد
در فاصله 40 روز از عاشوراي حسيني (ع) تا اربعين حسيني (ع) حوادثي شكل گرفت كه سرآمد حوادث و اتفاقات تاريخ بشريت خواهد بود. در روز عاشورا در برابر سالار شهيدان و 72 از ياران و اصحاب آسمانياش، چندين هزار كفتار خون آشام و ددمنش به دستور جلادي چون ابن زياد صف آرايي كردند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، عدد چهل (اربعين) داراي راز و رمز خاصي است. حضرت مريم 40 سال به رياضت نشست از دامانش يك مسيح به عالم هديه شد. زهرا اطهر(س) 40 روز به رياضت نشست از دامانش يازده ستاره درخشان به عالم هديه شد، موسي كليم الله(ع) 40 روز در كوه طور به راز و نياز پرداخت و پيامبر خاتم در 40 سالگي به پيامبري مبعوث شد و حال در اربعين (چهلمين) روز از بزرگترين حادثه دلخراشي كه در تاريخ بشر رخ داده، قرار داريم. روزي كه حسين(ع) و يارانش در دشت نينوا حماسهاي آفريدند كه افلاكيان را به نظاره واداشت.
در فاصله 40 روز از عاشوراي حسيني (ع) تا اربعين حسيني (ع) حوادثي شكل گرفت كه سرآمد حوادث و اتفاقات تاريخ بشريت خواهد بود. در روز عاشورا در برابر سالار شهيدان و 72 از ياران و اصحاب آسمانياش، چندين هزار كفتار خون آشام و ددمنش به دستور جلادي چون ابن زياد صف آرايي كردند.
و اين عجب اتفاقي است و بازي روزگار كه پاكترين انسانهاي عالم را در برابر پليدترين موجودات زمان قرار ميدهد. بهترين خلق خدا در مقابل بدترين خلق خدا اما چه ميتوان گفت كه عاشورا است و بايد چنين باشد، و امام حسين (ع) خود ميداند كه حماسه اين روز به همه نسلهاي عالم و به همه انديشهها منتقل ميشود، به زبان عام بشريت فرياد بر ميآورد كه «اگر دين نداريد، لااقل آزاده مرد باشيد».
سرور آزادگان جهان در دشت نينوا بزرگترين دانشگاه شهادت، آزادگي، عدالت و ... را در عاليترين مقايس و تخصص براي بشريت تا ابد تشكيل ميدهد. شامگاهان همين روز كهكشان همه اين ستارگان تابناك بر خاك نينوا افتاده در حالي كه خورشيد در افق فرو رفته كه اگر هم بود در برابر نور آنها محو ميشد.
رجالههاي مقابل امام و اصحابش و پديدآورندگان اين همه قساوت و شقاوت، دست بردار نبودند. اهل بيت امام را با خشونتي عجيب به طرف كوفه و نهايت به مجلس ابن زياد وارد كردند و آنگاه كه پسر مرجانه از ابهت زينب كبري (س) او را شناخت ولي به زعم خودش و از روي سياست عمدا خود را به جهالت ميزند و نام او را جويا ميشود؛ خواهر حسين (ع)، زينب كبري (س)، دختر علي (ع) و پاسدار ولايت قدر اين موقعيت را ميداند. ناگاه گويي صداي مبارك علي (ع) در مسجد به گوش ميرسد؛ او دست به چنان افشاگري زد كه هولناكترين ضربه بر قدرت ابن زياد و بالاتر از آن بر حكومت بنياميه وارد آمد.
اين خطبه آنچنان موثر و كارساز و به موقع بود كه ابن زياد خواست فرمان قتل حضرت زينب (س) را صادر كند، اما از ترس پيامدهاي اين رسوايي و مواخذه يزيد، ناچار شد كاروان را سريعتر براي سفر به شام آماده كند و خود را از معركه كنار بكشد و يزيد را درگير ماجرا سازد و همين كار را هم كرد.
كاروان وارد شام شد و به طرف مسجد حركت كرد. در حالي كه يزيد سر مبارك امام حسين (ع) را پيش روي خود قرار داده بود، با سياست پيشگي به توجيه جنايات خود پرداخت. اين بار زين العابدين (ع) - كه به خواست خدا زنده مانده بود تا رسالت كربلا و زينب (س) را به پايان رساند - اجازه خواست با مردم سخن بگويد. يزد به شدت مخالفت كرد.
اطرافيان يزيد اصرار ميكردند و به زعم آنان اين امام به ظاهر بيمار و شخصي كه اين همه رنج كشيده در برابر اين مجلس عظيم چه سخني ميتواند بگويد؟! در عوض گفتهها و ادعاهاي آنها بهتر شكل خواهد گرفت. ولي يزيد ميدانست كه زين العابدين (ع) چه قدرتي در سخن و چه شجاعتي دارد و گفتار و خطبه او ميتواند زلزلهاي برپا كند. اما اضطراب و پريشاني مجلس و شك و ترديد و اصرار مردم و فشارهاي اطرافيان كه عمق مساله را درك نميكردند، يزيد را مجبور به قبول اين درخواست امام سجاد(ع) كرد.
امام بر بالاي منبر رفت و خطبهاي خواند كه پردهها را دريد و رسواييهاي حكومت جبار و خودكامه بني اميه كه خود را وارث و خليفه پيامبر ميدانستند را افشار كرد كه اينها نه وارث و خليفه پيامبر بلكه قاتل فرزندان پيامبر و غاصبان ولايت هستند. به اين ترتيب تير خلاص را بر مغز حكومت امويان كه در كوفه از خطبه حضرت زينب (س) به سختي مجروح شده بود، وارد كرد.
از همين لحظه ماجرا صورت ديگري به خود ميگيرد. البته يزيد هم از اين به بعد به سرعت لحن كلام خود را عوض ميكند. اشك تمساح ميريزد و در همه جا سخن ميراند كه به اين همه شرارت در كربلا راضي نبوده و گناه را به گردن پسر مرجانه، عمر سعد، شمر و ديگر دژخيمان مياندازد و حالا با گذشت زمان كمي، موقعيت جديد اهل بيت(ع) به نحوي است كه ميتواند كاروان اسيران كربلا به طرف نينوا وادي عشق و شهادت باز گردد و در اربعين به كربلا ميرسند.
اينجاست كه نام اربعين نه به مفهوم عام (40) بلكه به مفهوم خاص يعني اربعين حسين(ع) در تاريخ ماندگار ميشود و اربعين، اربعين ميشود. اربعين، چهلمين روز از غروب ظاهري خورشيد آسمان شهادت و سومين اختر آسمان ولايت و فرزند خورشيد ولايت و امامت است.
اربعين شكل ميگيرد فقط با نام حسين(ع) و از اين روز فرصتهاي بعدي فراهم ميآيد كه هم زينب كبري (س) و هم حضرت سجاد (ع) آنچه را كه بايد و ميشود گفت براي مردم و تاريخ بيان كنند.
اربعين طليعه همه آزاديها و عدالتهاي بشر است. اربعين سرلوحه آزادي خواهي و عدالت جويي و پيام آزادي و عدالت به همه آزادي خواهان و عدالت جويان بشريت است. اربعين نمونه بارز و عيني اين حقيقت است كه ظلم پايدار نيست و در اربعين بزرگترين خيمه مظلوميت به دفاع از آزادي و عدالت طلبي برپا ميشود تا روزي كه آخرين منجي عالم بشريت به فريادمان برسد. اربعين، اربعين است. اربعين خود كثرت و نهايت كامل همه آزاديهاي به حق انسانهاست.
يکشنبه 1 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]