واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: خانه مادري نونوار ميشود
پيام يونسي پور
در بريتانيا كاخ موزههايي هست متعلق به قرون پيشين. از دو هزار سال قبل تا همين سه سده پيش! ميتوانيد بهعنوان يك شهروند بريتانيايي يا حتي يك توريست، براي بازديد از اين كاخ موزهها، به صورت اينترنتي اقدام به رزرو 2 تا 6 ساعته كنيد. شما به قصر تاريخي مورد نظر ميرويد، آنجا با مراسم و تشريفاتي خاص لباس شاهزاده، ملكه و خاندان سلطنتي همان عصر را بر تن ميكنيد و به همان ميزان ساعتي كه اقدام به پرداخت وجه كردهايد از تالار، اصطبلهاي اسب، فضاي باز و... برخوردار خواهيد شد. پيشخدمتهايي ملبس به البسه همان دوران براي شما چاي سلطنتي ميريزند، شما را سوار بر اسب ميكنند و برخوردي در شان يك پرنس با شما خواهند داشت اما در همان كاخ موزهها، ميتوانيد از اينترنت پرسرعت هم برخوردار شويد. اگر علاقهاي به استفاده از سرويسهاي بهداشتي چوبي و هزار سال قبل نداريد، ميتوانيد از سرويسهاي بهداشتي مدرن استفاده كنيد. اين اختيار به شما داده ميشود كه تا خودروي شخصيتان كه در مكان مناسب پارك شده، با اسب يا با ليموزين برويد. شما ميخواهيد زندگي آبا و اجدادي بريتانياييها را به شكل سنتي تجربه كنيد اما مدرنيته و تكنولوژي از شما دريغ نميشود.
روزي روزگاري در عصرهاي قديم، مرد ايراني در زورخانههايي ورزيده ميشد كه كف گودش را با خاك رس پوشانده بودند و روي آن آب ميپاشيدند تا نرم شود. روزي روزگاري كشتي، نه به اين شكل قانونمند امروزي كه فيلا سايهاش را بر سرش افكنده كه با متدهاي خودش در زورخانه انجام ميشد. مردها در زورخانهها عضله ميساختند و همان جا پهلوان هم ميشدند. آرام آرام از كنار «مادر ورزش» ايراني، انشعاباتي زده شد. كشتي قهرماني بيرون آمد. انگليسيها توپ زير پاي خوزستانيها انداختند. تور به حلقه و يا به دو تيرك بسته شد و بسكتبال و واليبال رشتههاي تازهاي براي مردمي شد كه مانند همه دنيا به دنبال هيجان و تنوع بودند اما مادر، هنوز مادر بود. پهلوانها و قهرمانها به زورخانهها ميرفتند و با صداي زنگ مرشد نشئه ميشدند! رقص پا و شنا و چرخهاي جنون آميز در ميان گود هنوز براي ايران و ايراني، هم نوستالژيك بود و هم جاذبه داشت. اما چه شد كه بعد از عبور از يك گذر تاريخي، ناگهان ورزش زورخانهاي، فقط مبدل شد به مراسمي در افتتاحيه و اختتاميههاي ساير ورزشها! ميخواستيم ميزبان ارتشهاي جهان در تهران شويم، زورخانهايها چند دقيقهاي در پس و چند دقيقهاي در پيش اين بازيها ورزشي كردند و رفتند. ميخواستيم ميزبان يك رويداد بينالمللي در ديگر رشتههاي ورزشي شويم، قرار بود پهلوانهاي زورخانهاي يك ساعت براي حاضران و بينندگان شنا بروند! چه كسي محصور اين حركت ميشد؟ چه كسي از تماشاي همان متدهاي دايمي كه خودش را به گذر زمان قفل و زنجير كرده بود لذت ميبرد؟!
زورخانهاي براساس يك نگاه سنتي گروهي از مريدانش به تاريخ قفل و بست شده بود. حق تكان خوردن نداشت! ولو در اين حد كه جاي برگههاي امتيازدهي به تابلوهاي ديجيتالي داده شود. ولو در اين اندازه كه در شيوه (نه كليت) اجراي حركات نمايشي (در همان مراسمهاي افتتاحيه و اختتاميه) دخل و تصرفي فانتزي جهت جذابتر شدن به وجود آيد. تفكر دگمي كه روي سر كشتي پهلواني نشسته بود، ذهنيتي منحوس را به فكر عمومي القا ميكرد. فكري كه ميگفت اگر امروز تابلوي مقوايي برداشته شود و ديجيتالي جايش بنشيند، فردا جاي زنگ مرشد را بوق زنگي ميگيرد! اين دقيقا عين سفسطه بود. مغالطهاي كه گاهي به حقيقت برتري مييافت اما بايد از صاحبان همين تفكر بسته سنت پرسيد كه مگر وقتي تشك جاي خاك رس را گرفت، هويت ورزش زورخانهاي و پهلواني از بين رفت؟
تغييراتي در جهت اصلاحات انجام شده است. گروهي رفته و گروهي جوانتر، با ايدههايي جوانتر و پوياتر در راه هستند. ورزش پهلواني ايران قرار نيست در كليت و هويت دچار خدشهاي شود. قرار نيست زورخانهايها خانه سنتي خود را مخروب ببينند اما ميتوان توقع داشت كه همين گروه جديد لااقل با پيشينهاي كه از خود بجا گذاشتهاند و با دورنمايي كه در سند چشم انداز بيست ساله ارائه كردهاند، قصر ورزش ايران را نونوار كنند. درست مانند كاخ موزههاي بريتانيايي!
ورزش زورخانهاي و كشتي پهلواني كه از همين چندي قبل وجههاي بينالمللي يافت، ميتواند صادر كننده فرهنگ ورزش ايران به جهان باشد اما با بسته بندي شيك و تميز! داستان، همان داستان زعفران ايراني است. زعفراني كه در جهان زبانزد و بي بديل بود و سالهاي سال صرفا به واسطه بسته بندي ضعيفترش در قياس با محصول كم كيفيتتر اما شكيلتر اسپانيايي، در درجه دوم خريد و البته قيمت جهاني قرار ميگرفت. آيا بايد به واسطه يك اشتباه در نوع ارائه و اصرار ورزيدن بر باورهاي دگم قديمي، ورزش زورخانهاي را نه تنها ناتوان در خروج از مرزها ديد كه در همين خاك و بوم هم منزويتر از قبل حس كرد؟!
گروه جديد، ايدههايي جديد و مديريتي جديد. ميتوان وقت داد، اعتماد كرد و نتيجه را ديد.
يکشنبه 1 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]