واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
مدیران بازنشسته، قربانیان تصمیمات غلط در ورزش
بحث حضور یا عدم حضور بازنشستگان به عنوان رئیس فدراسیون ورزشی مطرح شده که موافق و مخالفانی دارد. به گزارش نامه نیوز، موضوع بی انگیزگی در مدیریت ورزش ربطی به سن و سال ندارد، هرچند که در صد آن در مدیران سن بالا بیشتر است ولی هستند مدیرانی که سن زیادی ندارند و بنا به دلایلی دچار بی انگیزگی شده اند. به عنوان نمونه می توان به فدراسیون تکواندو اشاره کرد. شکی نیست که جهش تکواندوی کشور مرهون زحمات پولادگر است و در زمان مدیریت وی در این فدراسیون انواع و اقسام مدال و افتخار بدست آمد ولی همین مدیر موفق هم اکنون دچار بی انگیزگی شده و تیم تکواندوی ما در مسابقات منچستر با سه مدال برنز مشترک به کشور بازگشته است!وقتی بخواهیم اتومبیلی را که در حال حرکت در مسیری مشخص است، به مسیر دیگری هدایت کنیم، اگر این حرکت را ناگهان انجام دهیم نه تنها به هدفمان نمی رسیم بلکه موجب سرنگونی اتومبیل خواهیم شد چرا که این کار باید به آرامی انجام شود.در این مطلب قصد بررسی درست یا غلط بودن مسیر حرکت ورزش کشور را نداریم که خود موضوع مفصلی است ولی ورزش کشور درست یا غلط سالها است که به همین منوال در حال حرکت است و ورود ناگهانی به مسیر جدید هرچند هم که درست باشد، باعث واژگونی ورزش خواهد شد.هم اکنون هستند رؤسای فدراسیونی که علیرغم بازنشسته شدن، حضورشان در بدنه مدیریت، شأن و منزلت ورزش را نه تنها در این حوزه، بلکه در سایر حوزه ها نیز بالا برده و سالها است که این مدیران بدون ذره ای شبهه در امور مدیریتی و مالی، در حال خدمت به ورزشند. ازجمله این مدیران می توان به محمدرضا طالقانی، محمد رضا مشحون، محمود خسروی وفا و ... اشاره کرد که پس از سالها خدمت، نامشان در حوزه خودشان وزنه ای شده و به نوعی هویت آن رشته ورزشی شده اند. شکی نیست که تغییر موجب پیشرفت می شود ولی این تغییر نباید موجب از دست دادن داشته هایمان شود.مدیران کهنه کاری همچون ایشان می توانند برای مدیران جوانی که تازه سکان هدایت گوشه ای از ورزش را به دست گرفته اند الگو و سرمشقی باشند تا در سال های آتی ما در تمام رشته ها مدیرانی سالم ، کار بلد و اخلاق مدار داشته باشیم.در فوتبال هم علی کفاشیان با وجود کاستی هایی که در مدیریتش دیده می شود ولی با اتکا به تجربه اش توانست هم تیم ملی را به جام جهانی ببرد و هم اینکه فوتبال ما پس از سال ها در رده پایه حرفی برای گفتن داشته باشد. البته نباید از واقعیت فرار کرد و منکر تاثیر مثبت تزریق نیروی جوانی و انگیزه در مدیریت ورزش شد ولی آیا در حال حاضر پروسه علمی و استانداردی برای تربیت مدیر ورزشی داریم؟هم اکنون انتخابات اکثر قریب به اتفاق فدراسیون ها فرمالیته و باری به هر جهت برگزار می شود زیرا هیچ کاندیدایی نه برنامه ارئه می دهد و نه از روی شایستگی انتخاب می شود بلکه لابی گری و وعده و وعید به صاحبان رای، دلیل انتخاب رؤسای اکثر فدراسیون ها می شود. در چنین اوضاعی آیا ضمانتی هست که پس از خروج بازنشسته ها از سیستم مدیریتی ورزش، بجای آنها مدیران شایسته و کار بلد وارد میدان شوند؟هم اکنون با وجود مدیرانی چون طالقانی که مبنای مدیریتی شان را اخلاق قرار داده اند، وضعیت اخلاق در ورزش این حال و روز را دارد، وای به حال روزی که همین روزنه های امید برای گسترش اخلاق مداری در مدیریت ورزشی را هم از دست بدهیم!معضل دوپینگ ، بی اخلاقی و تبانی در ورزش با عدم حضور مدیران با تجربه حل نمی شود، بلکه با خروج مدیرانی حل خواهد شد که با زد و بند و سوء استفاده از خلا موجود در سیستم انتخابات رؤسای فدراسیون ها به صندلی ریاست فدراسیون می رسند و اتفاقا بازنشسته هم نیستند. زیرا پس از رسیدن به این کرسی، سال ها باید به جای رسیدگی به امور جاری فدراسیون ،در فکر ادای دین خود به کسانی باشند که به او رای داده اند!مسلماً جلوگیری از حضور مدیرانی که در ورزش برای خود شأن و منزلت و تجربه ای دارند به بهانه بازنشستگی ، خواندن کتاب از صفحات وسط است. زیرا اگر کسی کتابی را از اواسط آن شروع به خواندن کند در آخر هیچ نتیجه ای از مطالعه اش نمی گیرد و چه بسا به بیراهه نیز برود.هم اکنون بدون اینکه زمینه تربیت مدیران جوان و مطابق با استاندارد های روز فراهم شود، استفاده از مدیران با تجربه و صاحب نام، در بدبینانه تریبن حالت، می تواند حداقل اوضاع ورزش را از این که هست بدتر نکند.
1392/9/27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]