واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: به بهانه حضور سرمايهگذار جديد و فرداي نامعلوم ملوان، ستارهبازي يا آيندهنگري؟
فرشاد كاسنژاد
داستان تازهاي براي ملوان شروع ميشود. فروش 70 درصد سهام باشگاه به سرمايهگذار جديد، هيات مديرهاي با چهرههاي آشنا و ناآشنا در فوتبال و آيندهاي كه نميدانيم در آن چه خبر است.
آينده ملوان با مديريت و مالك جديد از دو جنبه قابل بررسي است:
1ـ آينده حرفهاي ملوان در زمينه مديريت اقتصادي باشگاه.
2ـ خوب و بدهاي تغيير و تحولات احتمالي در رويكرد و استراتژي باشگاه.
ملوان اگرچه همواره با دغدغههاي اقتصادي مواجه بوده، اگر چه هرگز تيم متمولي نشده اما چند عامل در بقاي اين تيم و خدشهدار نشدن هويتش نقش كليدي بازي كردهاند، عواملي مثل تعلقخاطر شديد مردم بندرانزلي به ملوان، استعدادهاي بومي كه هميشه ملوان را پويا كردهاند و البته استراتژي سازندگي كه در ملوان نهادينه شده است.
ملوان با اتكا به اين عوامل هرگز تا مرز انحلال ناشي از بحرانهاي مالي پيشنرفته و هميشه روي پاي خود ايستاده است، در حالي كه بيترديد اگر يك باشگاه بدون پيشينه و پشتوانه اجتماعي ملوان تا اين اندازه با بحرانهاي مالي مواجه ميشد، بارها خبر تعطيلي و انحلال و انتقالش را ميشنيديم. ملوان اما ملوان است، تعطيل نشدني و يك نشانه از پايمردي مردماني كه روزيشان را از دل دريا ميگيرند.
از روزي كه مالكيت ملوان دست به دست شده و هر بار مالك جديد را در ملوان ميبينيم، اين خطر احساس ميشود كه به ملوان آسيبهاي هويتي وارد شود. ملوان حتي اگر به متمولترين تيم ليگ برتر تبديل شود، از فراموشي استراتژياش ضرر خواهد كرد. ملوان تا روزي ملوان است كه خودسازنده باشد، براي بوميگرايي (نه به شكل افراطياش) احترام قايل شود و نشانههايي كه ملوان را در طي دههها ساخته، حفظ كند.
ملوان از روزي كه منطقه آزاد انزلي حامي مالي و مالكش شد، به سمت بازگرداندن ستارههاي سابقش رفت. اين البته تدبير و خوشسليقگي بود. ملوان اما بعدها با حضور حسين هدايتي بوميگرايي و سازندگي را انگار فراموش كرد. استخدام بازيكنان غيربومي درجه دوم كه البته تكستارههايي نيز بين آنها يافت ميشود، استخدام بازيكن و مربي خارجي كه البته ملوان از حضور آنها بهرههايي نيز برده است، ملوان را خارج از ريل قديمياش نشان ميداد. سرگئي پاشنكو يا دراگان اسكوچيچ بيترديد براي ملوان تاثيراتي مفيد داشتهاند يا بازيكني مثل اميرحسين فشنگچي به كار ملوان آمده اما مساله اين است كه ملوان حق ندارد ويژگيهاي اصلي خود را از ياد ببرد، ملوان حق ندارد فراموش كند كه فقط با سازندگي ميتواند ملوان باقي بماند.
حالا كه سرمايهگذار جديد پيدا شده و وعده روزهاي خوب مطرح ميشود، ملوان باز هم نبايد استراتژياش را از ياد ببرد. ملوان متمول ميتواند تماشاگران اين تيم را به آرزوهاي ديرينه برساند اما كدام ملواني دوست دارد كه تيمش يك تيم متمول اما غيربومي و غيرسازنده باشد؟
ملوانيها اگر عاشق تيمشان هستند، نشانههاي اصيل و استراتژي اصيل تيمشان را دوست دارند و پيروزي و موفقيت تنها دليل تعلق خاطرشان به ملوان نيست. ملوان اين همه هوادار را با قهرماني و موفقيت بهدست نياورده بلكه هوادارانش شيفته سياق تيمداري ملوان شدهاند. ملوان اگر سيروس قايقران ديگري بسازد، ملوان است. ملوان اگر پژمان نوري ديگري را توليد كند، ملوان است. ملوان اما اگر فوق ستارهها را انتخاب كند و جام هم ببرد، ديگر هيچ شباهتي به ملوان ندارد.
حالا ملوانيها اگر به تيمي با نظم مالي و تمول نسبي تبديل شوند، بهترين راهكار برايشان اين است كه استراتژي خود را به بهترين نحو اجرا كنند. يعني تيمي متمول و ولنگار و ستارهباز نشوند بلكه تيمي باشند كه براي سازندگي سرمايهگذاري كنند، يك آكادمي واقعي بسازند و براي بوميگرايي احترام قايل باشند و اگر با امكانات مالي تازه بتوانند مربياني خارجي را براي سازندگي استخدام كنند، بازي را بردهاند. ملوان اگر قرار است تيم متمولي باشد، چه خوب اگر با اين امكانات اقتصادي تازه صاحب يك كمپ شود، نه صاحب چند ستاره با قراردادهاي يكساله. چه خوب كه ملوان باشگاهي باشد با دايره فعاليت گسترده و در ساير رشتههاي مستعد در بندرانزلي نيز سرمايهگذاري كند، رشتههايي مثل فوتبال ساحلي، شنا، بوكس، بسكتبال و ...
ملوان ميتواند بر فرض متمول شدن با گروه تازه سرمايهگذاري، چند ستاره را در نقل و انتقالات فصل آينده استخدام كند، ميتواند با چند خريد خارجي تيمش را تكميل كند و البته اين توقع را از خود داشته باشد كه صاحب سهميه ليگ قهرمانان آسيا شود. ملوان اما با اين روش به جايي نميرسد. ملوان اگر ميخواهد از اين سرمايهگذاري چيزي براي آيندهاش به يادگار بماند، بايد سرمايه صرف كارهاي بنيادين كند، نه صرف امور روزمره. ساختن يك كمپ يا راهاندازي تشكيلات مدرن تيمهاي پايه در آن كمپ ميتواند آينده ملوان را بسازد اما خريد چند ستاره هيچ اعتباري را براي ملوان نميآورد.
چندان غيرقابل پيشبيني نيست كه سرمايهگذاريهاي بخش خصوصي در فوتبال ايران پايدار از آب درنميآيد. در خوشبينانهترين حالت بايد منتظر يك سرمايهگذاري چندساله ماند و البته در ميانه راه بايد بحرانهاي مالي را نيز انتظار كشيد اما ملوان بايد از همين آغاز راه تازه با سرمايهگذار تازه، راه و روش خود را روشن كند. ملوان از سرمايهگذار تازهاش چه ميخواهد، مساله اين است.
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]