تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804314618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بيدارباش به‌ جنبش‌دانشجويي


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: بيدارباش به‌ جنبش‌دانشجويي
رحيم پور ازغدي
4. انجماد ايدئولوژي يا سنّت انقلابي؟
انقلاب اسلامي امّا حقيقتاً آزاديخواه بود. آزادي، از شعارهاي اصلي اين انقلاب و در متن قانون اساسي است. آزادي بيان و قلم، آزادي نقد در چارچوب منطق و اخلاق و قانون، يك حقّ شرعيِ اسلامي مردم است. انقلاب ما، شعار آزادي را از غرب و شرق، به عاريت نگرفت. اين جزء شريعت ما بود. جزء حقوق اسلامي ملت هاست. ريشه هاي قرآني و تعريف اسلامي دارد. به لحاظ حقوقي و مدني البته قانون است كه آزادي را در همه جوامعِ قانونمند و آزاد، علي القاعده تعيين مي كند و بايد تعريف كند ولي همه نظام هايي كه مدعي دموكراسي و قانون بودند، همواره در چارچوب خطوط قرمز حقوقي، فلسفي و مدني خاصّي از آزادي سخن گفتند.
حال آن كه ايدئولوژي و مكتب در تعريف انقلاب اسلامي به جاي انسان نمي نشيند، نقش انسان ها را تكفّل
نمي كند و از انسان جدا نيست. مكتب انقلاب اسلامي در بينش
انسان هاي آگاه و انقلابي است كه مي تواند انقلابي بماند. ايدئولوژي انقلابي، مكتب اسلام انقلابي و انقلاب اسلامي، اگر منجمد و بويژه دچار انجماد روح، يا گرفتار انحراف بينش شود، نقش ضدّ اسلامي و ضدّ انساني پيدا مي كند، يك شكل ارتجاعي و متحجّر مي يابد و به تدريج تنها به يك خاطره و نوستالژي تبديل مي شود، به يك سنّت به مفهوم جامعه شناختي غربي و نه سنّت با تعريف اسلامي مبدل مي گردد.
ولي اگر ارزش هاي انقلابي و روح زنده اين ارزش ها را بشناسيم و حفاظت كنيم، هرگز كهنه نمي شود. چنانكه تا انسان، انسان است، حسين(ع)، پير نمي شود و قهرمانانه مردن براي مبارزه عليه ظلم، براي هميشه يك ارزش زنده است و تازه مي ماند. چنين نيست كه اسلام، ذاتاً انقلابي نبوده ولي كساني خواستند انقلابي بودن و انقلابي گري را با سُرُم و آمپول به اندام اسلام تزريق كنند. چنين كاري بي ثمر، بي روح، بي فايده و بلكه نشدني است.
5. خطر كَپَك زدگي در ليبراليسم مذهبي
اگر مكتب انقلاب اسلامي بر اساس نهادهاي واقعيِ نظري و عملي، بناء شده كه با شرايط و تحوّلات زمان مغاير نيست، با تغيير و تعويض نهادها و شرايط جديد، محتواي مكتب انقلاب اسلامي، كپك نمي زند. بسياري از مفاهيم زيبا يا ظاهراً زيبا، توسط سرمايه داري غرب، مصرف شد و گاهي حتي براي چنين مصرفي توليد شد و گاه از توليد ديگران و پيشينيان استفاده كردند. امروز مي بينيد جهان كثيف سرمايه داري سلطه طلب و غارتگر اروپا، خود را وارث انقلاب فرانسه مي داند و
سرمايه داران فاسد وال استريت، خود را وارث به اصطلاح انقلاب استقلال طلبانه آمريكا مي خوانند. در واقع قابيل، هابيل را
مي كشد و خود را وارث هابيل معرفي مي كند! همه
ارزش هاي اسلامي را زير پا مي گذارند و خود را منادي اين ارزش ها در جهان و پليس دموكراسي، پليس حقوق بشر و پليس صلح معرفي مي كنند. چنان كه مذهب نيز به همين شيوه، استثمار شد. پاپ، ادامه نظام سزار در روم و جانشين مسيح(ع)، پابرهنه الهي فلسطيني شد. با اسلام نيز خواستند چنين كنند و مي كنند و كردند.
اما اينك حزبي كه مي خواهد دوباره ليبراليسم مذهبي سازشكارِ سياسي و وادادگي را در عرصه اقتصادي، فرهنگي و سياسي بازسازي كند به دنبال يك رونوشت تازه از شعارهاي كهنه غرب است، آن هم در شرايطي كه آنان، خود دچار هزار گرفتاري اند و عملاً صور اسرافيل، نداي زوال تدريجي و شايد دفعي آن ها را به صدا درآورده است. اينان اكنون دوباره مي خواهند آنان را راهنماي روزمرّه ما قرار دهند، دوباره مي خواهند سابقه غرب را به الگويي براي انقلاب اسلامي و دستگاه حكومت، تبديل كنند.
6. اسلامِ رفرميستي؛ اسلام بي دردها
انقلاب اسلامي خود را در طول تاريخ با همه نهضت هاي اسلامي و انساني عملاً متصل و جوهره تجربه هاي مختلف انقلابي را استخراج و خود را غني كرده است. بايد تكاپو را ادامه دهيم. بايد ايستادگي بياموزيم تا با چند ترجمه، ايدئولوژي خود را عوض و ايدئولوژي ديگري انتخاب نكنيم. كساني كه با ادبيات و پُز
شبه روشنفكري و ضمناً با ادعاي مسلماني، دست به رفُرميسم مادّي در حوزه ارزش هاي انقلابي و اسلامي مي زنند به يك رفرميسم بازاريِ عاميانه دست مي زنند و اين، نو كردن انقلاب و نوسازي اسلام نيست، بلكه به قصد ترك ارزش هاي انقلابي و مسخ اسلام، صورت مي گيرد. اسلام رفرميستي، اسلام ليبراليستي، اسلام بي دردهايي است كه با جبر مادّيِ زمانه، خو كرده اند و دوباره در پي ساختن يك اسلامِ متناسب با منابع و معيارهاي غرب هستند. طبق تعريف، آنها مفاهيم را به روحاني و جسماني و مادّي و معنوي تقسيم مي كنند، حال آنكه تقسيم به ايده و رئاليته، تقسيمي غربي است نه اسلامي.
آنان در قالب هايي كه فرهنگ غرب به ايشان ديكته مي كند، مي انديشند. نگاه توحيدي به مسائل و چشم انداز انقلابي ندارند. اگر سابقاً هم داشتند، ديگر امروز ندارند، مسخ شده اند، وابسته شده اند، شك كرده اند و گاه آلوده شده اند. كساني در اين بين فاسد شده اند؛ وقتي فاسد شدي، ديگر نمي تواني انقلابي بماني و معيار همه چيز تو، نمي تواند ارزش هاي الهي و انقلابي باشد، مقياس هاي مادّي، حاكم مي شوند.
اسلام، يك ايدئولوژي مادّيِ بشري نيست كه بدون زحمت اجتهاد و تحقيق، با آن بتوان رژيم سياسي يا اقتصادي ساخت و آن گاه كليشه هاي جديد را با هدف گيري منافع جديد و طبقات جديد ساخت و باندهاي حاكميت تغيير يافته و دوباره هركسي در انديشه منافع مادي خود باشد.
7. عاقّ شدگي و عمل زدگي
از آن سو يك انقلاب مسلمانانه، تكيه افراطي بر نتيجه مادي، به مفهوم پراگماتيسم آمريكايي، عمل زدگي و سودمحوري نيست بلكه پيش از سود مادي و پيروزي هاي پراگماتيستي، به صحّت و اصالت انديشه و آرمان فكر مي كند. آنچه به عمل، اصالت و ارزش مي دهد و پيروزي را حقيقتاً معنا مي كند، مكتب است. پيروزي مادي به مكتب، اصالت نمي دهد! مكتب، عمل را انتخاب و مديريت مي كند، نه عمل، مكتب را و البته رابطه اي ديالكتيكي ميان عمل و عقيده در كار است. از ايمان به عمل راه برده مي شود و از عمل به ايمان: من الإيمان يُستدلُ علي العمل و من العملِ يستدلُّ علي الإيمان.
عده اي به مكتب و ايدئولوژي، نگاهي مادي دارند و ايدئولوژي را نوعي غريزه خودخواهي مي دانند كه در علوم اجتماعي، شكل روشنفكرانه و تئوريك به آن داده مي شود. در نگاه غرب، انسان از بهشت اخراج شد اما به خاطر ميل به آگاهي؛ يعني اين فرزندِ "عاق شده"، در صحراي برهوت دنيا پرتاب شد امّا به جرم آگاهي!
حال آنكه در تفكر اسلامي، هبوط اتفاق افتاد تا انسان، مسئوليت انتخاب خود را بپذيرد. نه آنكه سرافرازانه از دايره منع، عبور كرده و با عصيان، ماهيت خود را ساخته باشد بلكه وارد عرصه يك آزمون بزرگ شد تا سرنوشت خود را به اراده خود پس از آگاهي و آزادي كه از سوي خداوند به او عنايت شد، رقم زند.
8. پروژه هوشياري، مقاومت و آگاهي
آنان كه مقهور ايدئولوژي هاي مادي هستند با حقيقت الهي نيز مواجهه خودخواهانه مي كنند، ضوابط انقلابي و ارزش هاي اسلامي را تفسير به رأي مي كنند، حتي با قرآن شريف،
پيشداورانه مواجه مي شوند امّا انسان مكتبي و جنبش مكتبي، نخستين گام را بايد براي بيرون آمدن از پيله منافع خود و توهّمات و پيش فرض هاي خود بردارد.
يعني افكار و عقايد و دلبستگي ها و عادات و آداب و ضعف ها و وابستگي هايي را كه او را در زنجير كرده، حاكم بر ارزش هاي انقلابي و بر اصول مكتب نكند، اين عيناً تفسير به رأي ارزش هاي انقلابي است. شعارهاي انقلاب اسلامي و امام(ره) را تكرار
مي كنند اما باطناً همه از معناي حقيقي، خالي و تخليه مي شود.
جنبش دانشجويي مسلمان هوشيار باشد و از
16 آذر 92 تا آذر 93 ، پروژه هوشياري و مقاومت و آگاهي را كليد بزند و شعله آزادي و آگاهي، نقد مصلحانة انقلابي و امر به معروف و نهي از منكر ناظر به صاحبان قدرت را تداوم بخشد. اين مقاومت فرهنگي و دانشگاهي، مقاومت در برابر هيچ ارزشي نيست، دفاع از همه ارزش هاي الهي و انساني است، ارزش هايي كه جهاني و نه تنها دانشگاهي و نه تنها ايراني و محدود به زمان و مكان است. با اين
ارزش ها ما از قضاء، پرچم جهاني شدن و جهاني سازي با ماهيت انقلابي و مكتبي را در دست مي گيريم. مسئله، اين نيست و نبوده كه جهاني بودن، خوب است يا بد؟ مسئله اين است كه كدام جهاني بودن؟! و نخست پاسخ دهيم كه كدام فرهنگ، لياقت جهاني شدن دارد؟ كدام ارزش ها و اخلاقيات جهاني شوند؟ كدام حقوق بشر؟ كدام مفاهيم معرفتي و سياسي؟ كدام فرهنگ و تمدن، ظرفيت و لياقت جهاني شدن دارد؟ اصولاً كدام حقيقت، جهاني است يا بايد جهاني شود؟ يا مي تواند جهاني شود؟ جهاني سازي اي كه آمريكا و سرمايه داري غرب از آن سخن مي گويد با اين هدف طراحي شده كه خود را ارباب جهان
مي خواهد، نه با اخلاق و منطق و مذهب و
فلسفه اش، بلكه با زر و زور و تزوير، با دلار و اسلحه و رسانه
مي خواهد بر جهان حكومت كند. مانع اصلي اين پروژه هم امروز تنها اسلام است؛ اسلام انقلابي.
جهاني شدني كه آنان مي گويند، نه به گزينش عقلاني و نه به گزينش اخلاقي، تن نمي دهد، ديگر حتي دِتِرمينيزم و جبر تاريخي هم مطرح نيست، يك ديكتاتوري علني جهاني است، نوعي توتاليتريزم و مطلق طلبي زورگويانه جهاني در ميان است.
با اين جهاني سازي حتماً مخالفيم و مبارزه
مي كنيم زيرا صريحاً بدين معناست كه مي گويند: ما اصليم و بقيه فرع! مي گويند: ما متن هستيم و بقيه حاشيه! بقيه بشريت بايد خود را در پرانتز بگذارند، تحقير شوند، ما مولاييم و بقيه، عبد! ما حرف
مي زنيم، بقيه سكوت كنند! ما آموزش مي دهيم، بقيه تقليد كنند! يعني حاضر به گفتگوي فرهنگي هم نيستند، مي خواهند لِه كنند. مي گويند: ما هزاران بمب اتم داريم و شما حق غني سازي قانونيِ
صلح آميز هم نداريد!
9. آرمان حداكثري و وعده واقع بينانه
برادران و خواهران، ما بايد در مقام تبيين نظري
ايده هايمان، حدّاكثري باشيم و كم نگذاريم و البته در مقام اجراي اين شعارها، وعده هاي حدّاكثري نبايد داد. وعده هاي واقع بينانه بدهيم كه گاه حدّاقلي و گاه حدّاكثري است. همواره بر سر راه آرمان ها، موانع هستند و شكاف ميان تصميم و واقعيت، هرگز به طور كامل پر نمي شود.
چشم انداز انقلابي و اسلامي را پيش چشم توده دانشگاهيان و افكار عمومي در داخل و خارج دانشگاه و در سطح دانشگاه هاي جهان اسلام ايجاد كنيد و به آن دامن بزنيد. وقتي كساني سخنان تو را مي شنوند و مي خوانند، به اين معناست كه مي خواهند يا حاضر شده اند از چشم تو به عالَم بنگرند. وقتي بتوانيد همه، حتّي مخالفان خود را مجبور كنيد كه از ادبيات و واژگان و ارزش هاي شما استفاده كنند آن وقت، برنده شده ايد. معيارهاي شما و ارزش هاي انقلاب اسلامي بايد معيارهاي داوري باشند. ادبيات و گفتمان، صرفاً الفاظ فخيم نيست، علاوه بر فخامت، بايد كاركرد هم داشته باشد، بايد با وضعيت و مشكلات واقعي تناسب داشته و كارآمد باشد و در عين حال، اصالت داشته باشد. تا مي توانيد دُز عقلانيت را در گفتگوها و مباحث دانشگاهي بالا ببريد، دشمنان ما مي خواهند در فضاي دانشگاهي، دُز حماقت را بالا ببرند و شما بايد آن را پايين بياوريد. كساني دوباره چهره خود را شطرنجي كرده اند و دوپهلو سخن مي گويند تا شناخته نشوند، وسط دو صندلي مي نشينند و گمان مي كنند بهترين شطرنج بازان سياست اند امّا خواهند ديد كه با اين شيوه، مثل گذشتگان شان، دوباره كيش و مات خواهند شد.

جمعه 29 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن