واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فيلا از قهرمان كشتي فرنگي ايرانقاسم رضايي، كشتي گيري كه هيچ گاه اميدش را از دست نداد
سايت فيلا در گزارشي از قاسم رضايي به عنوان كشتي گيري ياد كرد در دوران كشتي خود هيچ گاه اميد خود را از دست نداده است.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/09/27/13920927000126_PhotoA.jpg)
به گزارش خبرگزاري فارس، قاسم رضايي كه در المپيك 2012 و در وزن 96 كيلوگرم رشته كشتي فرنگي مدال طلا گرفت بارها و بارها از بند آسيب ديدگي رهايي يافت. اين آسيب ديدگيها ميتوانست عمر ورزشي يك ورزشكار را به پايان برساند اما نه كشتي گيري مانند قاسم رضايي.
نخستين موفقيت رضايي در رده ملي به سال 2007 بازميگردد، جايي كه او در جام جهاني موفق به كسب مدال برنز شد. حضور او در سطح نخست كشتي دنيا كوتاه بود. او در المپيك 2008 پكن نيز تيم ملي ايران را همراهي كرد اما با شكستي زودهنگام دستش از رسيدن به مدال كوتاه ماند. در سال 2009، رضايي به خاطر آسيب ديدگي نتوانست در مسابقات شركت كند. غيبت او موجب شد تا ساير كشتي گيران 96 كيلو بتوانند خودي نشان دهند. او آسيب ديد و يك رقيب بسيار خوب جاي وي را گرفت. اين موضوع موجب شد حضور دوباره وي در المپيك با ترديد زيادي روبهرو شود.
با وجود اين، رضايي هيچ گاه اميدش براي رسيدن به بالاترين مدال در ورزش كشتي را از دست نداد. نه به خاطر آسيب ديدگيها، نه به خاطر افت بدني و نه به خاطر اينكه رقبايش تمامي مدالها را به چنگ ميآوردند، او هيچ گاه اميد به خودش را از دست نداد.
«نتوانستم در المپيك 2008 به مدال دست پيدا كنم. زماني كه در هواپيما به سمت ايران ميرفتم، به خودم گفتم كه در 2012 مدال ميگيرم.» اين حرفها را رضايي پس از شكست خوردن در المپيك پكن گفته است. «درست سه سال قبل از المپيك لندن، من و دوستانم روي عكسي نوشتيم: قهرمان المپيك لندن، قاسم رضايي. در آن روزها من حتي در اردوي تمريني تيم ملي هم حضور نداشتم!
در سالهايي كه به المپيك 2012 ختم شد، رضايي به هيچ وجه نتوانست خود را به عنوان كشتي گير نخست وزن 96 كيلوگرم معرفي كند اما همواره به آينده اميدوار بود و به سختي تلاش كرد تا روزي نتيجه تلاشهايش را بگيرد. اعتمادي كه رضايي به خودش داشت موجب شد تا وي در ميان شگفتي همه بتواند مدال طلاي المپيك را از آن خود كند.
قاسم رضايي اهل شهر آمل در شمال ايران است كه در جنوب درياي خزر قرار گرفته است. زماني كه او كشتي و تمرين را شروع كرد، بسياري از همدورهايهايش در كشتي آزاد فعاليت ميكردند. او براي نشان دادن تواناييهاي فنياش كار سختي در پيش داشت. رضايي به مدرسه كشتي سعيد شيرزاد، يكي از كشتي گيران قابل احترام و پيشين ايراني رفت.
علاقه زياد رضايي به كشتي فرنگي سرانجام نتيجه داد. فنون كشتي فرنگي با قدرت بدني او سازگار بود. او خودش را وقف كشتي كرد و در سال 2012 نيز در ديدار نهايي حضور يافت. او بايد در فينال مقابل رستم توتروف روس كه قهرمان جهان بود قرار ميگرفت.
با اين حال، رضايي مقابل حريف خود با اعتبار بالاتري وارد ميدان شد. او بدون ترس و بدون تاثير گرفتن از فضاي حاكم، رضايي كشتي خود مقابل توتروف روس را اعتماد به نفس بسيار بالايي كه به خود داشت و در نهايت موفق شد كشتي را به سود خود به پايان ببرد.
رضايي در اين مورد گفت: ترس در تورنمنتهايي كه در آنها كشتي ميگيرم براي من بي معنا است. هيچ استرسي مقابل حريفانم ندارم. خودم را باور دارم و تمام انرژيام را روي تشك كشتي به كار ميگيرم.»
اين باور و اين انرژي در ديدار فينال المپيك مقابل توتروف به كار رضايي آمد. او تايم اول كشتي را با خارج كردن حريف از زمين به سود خود به پايان برد. تايم دوم هم در حالي به پايان رسيد كه هيچ يك از دو كشتي گير موفق نشدند از حريف امتيازي بگيرند. داور مسابقه در نهايت براي مشخص كردن برنده اين ديدار مجبور شد از قانون قرار گرفتن در خاك استفاده كند. رضايي موفق شد مقابل حملههاي پياپي توتروف روس مقاومت كند تا زمان به پايان برسد. پس از به اتمام رسيدن زمان كشتي، رضايي دستان خود را به نشانه پيروزي به آسمان برد. پس از فراز و نشيبهاي زيادي كه ورزش كشتي براي او داشت، رضايي اكنون در ميان بهترينهاي جهان قرار دارد و ميتواند در المپيك بعدي نيز از مدال طلاي خود دفاع كند.
رضايي پس از قهرماني در لندن به آمل برگشت. كل شهر به خاطر پيروزي او جشن گرفته بودند. او مدال طلاي خود را به گردن آويخته بود و همشهريانش در حالي كه عكس و نام او را به دست داشتند به تشويق او پرداختند. پيروزي او فقط شامل جشن نبود بلكه برخي اتفاقها نيز موجب شد تا شادي او كمتر شود.
در جريان برگزاري المپيك لندن، زلزلهاي شهرهاي ورزقان، هريس و ابهر را لرزاند و خسارت زيادي به بار آورد. رضايي به همه اين شهرها سر زد و مدال طلاي خود را به مردم آن اهدا كرد. پس از شكست در نخستين روز المپيك 2008، رضايي از شانس دوم خود در المپيك بعدي نهايت استفاده را برد و به روياي خود جامه عمل پوشاند. در مناطق زلزله زده و در ميان ويرانيها، اميد تنها چيزي بود كه ميتوانست به مردم آن كمك كند.
خوشبختانه اين مردم قاسم رضايي را داشتند، مردي كه هيچ وقت اميدش را از دست نداد. هيچ گاه اعتماد به خود و تواناييهايش را از دست نداد و شايد توانسته باشد كاري مهمتر از اينها انجام داده و مردم را به ساختن دوباره زندگيشان تشويق كند.
انتهاي پيام/م
چهارشنبه 27 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]