واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سناريوي ساختگي گروگانگيري براي سرقت ۶كيلو طلا
اين مرد سعي داشت با طرح سناريوي ساختگي، طلاهايي را كه از طلافروشها امانت گرفته بود، صاحب شود اما پليس راز او را فاش كرد.28مهرماه بود كه پليس در جريان ناپديد شدن مردي به اسم مهرداد قرار گرفت. كسي كه ماجراي ناپديد شدن او را گزارش كرده بود، يكي از بستگانش بود كه ميگفت: مهرداد چند روز پيش از يكي از شهرهاي شرقي كشور به تهران آمد. او در كار خريد و فروش طلاست و آخرين باري كه با او صحبت كردم، ميگفت در حدود 6كيلو طلا با خود آورده تا تحويل يك طلافروشي در پايتخت بدهد. اما از ديروز هرچه با موبايلش تماس ميگيرم، پاسخ نميدهد.
با اظهارات اين مرد، تيمي از كارآگاهان زيرنظر قاضي موسوي، داديار شعبه پنجم دادسراي جنايي تهران، جستوجو براي پيدا كردن مرد ناپديد شده را آغاز كردند. جستوجو براي يافتن مهرداد به نتيجه نرسيده بود كه اين مرد با پاي خودش به اداره آگاهي رفت و مدعي شد كه در اين مدت گروگان دزدان بوده است.
مرد جوان در توضيح ماجرا به مأموران گفت: چند روز پيش با 6كيلو طلا به تهران آمدم و چند روزي در هتل بودم. قرار بود طلاها را به يك طلافروشي كه در بازار تهران است تحويل بدهم. روز حادثه به سمت بازار رفتم. در بين راه 2نفر به سمت من آمدند و خود را مأمور معرفي كردند. آنها گفتند كه من مظنون به قاچاق موادمخدر هستم. بعد مرا سوار يك خودروي ون كردند و به جاي نامعلومي بردند. آنها در بين راه با تهديد به من قرصي خوراندند كه بعد از خوردن آن از حال رفتم. وقتي بههوش آمدم در نزديكي هتلي بودم كه در آنجا اقامت داشتم. آنجا بود كه متوجه شدم مأموران قلابي كيف پر از طلاي مرا دزديدهاند.
ادعاي دروغين
بعد از گفتههاي اين مرد درخصوص گروگانگيري و سرقت، بررسيهاي پليس ادامه يافت و كارآگاهان راهي منطقهاي شدند كه مرد جوان ميگفت در آنجا سوار ون مأموران قلابي شده است. ساختماني در آن حوالي مجهز به دوربين مداربسته بود و دوربينها به محلي كه مرد جوان نشان داده بود، كاملا مشرف بودند. تصاوير دوربينها مورد بررسي قرار گرفت اما در زماني كه مرد جوان مدعي بود سوار ون شده، هيچ وني در آن محل ديده نشد.
سرنخ مهم
همزمان با بهدست آمدن اين اطلاعات، 2طلافروش راهي اداره آگاهي شدند و از مهرداد به اتهام سرقت شكايت كردند.
يكي از طلافروشها گفت: مهرداد را از سالها قبل ميشناختم. او در كار خريد و فروش طلا بود و به وي اعتماد داشتم. چند روز پيش وقتي گفت كه عازم تهران است، 4كيلو طلا به او دادم تا پس از فروش آنها در تهران، پولش را به من پرداخت كند اما وقتي با او تماس گرفتم، مدعي شد كه در دام 2مأمور نما گرفتار شده و همه طلاها به سرقت رفته است.
من احتمال ميدهم كه او دروغ ميگويد و با اين شگرد قصد كلاهبرداري از مرا دارد. دومين شاكي نيز گفت: سالها بود كه با مهرداد كار ميكردم. او قرار بود 6كيلو طلا تحويلم دهد. حتي پولش را هم به وي پرداخت كرده بودم. اما در اين مدت هرچه با او تماس ميگرفتم موبايلش خاموش بود. تا اينكه بعد از چند روز جوابم را داد و مدعي شد كه چند نفر او را گروگان گرفتهاند و 6كيلو طلايي كه قرار بوده تحويلم دهد را دزديدهاند.
اظهارات اين دو طلافروش از يك سو و تحقيقات ميداني در محلي كه مهرداد مدعي گروگانگيري بود از سوي ديگر نشان ميداد كه همه اظهارات وي دروغ است به همينخاطر قاضي موسوي دستور بازداشت اين مرد را صادر كرد و بازجويي از او ادامه يافت. وي وقتي شواهد را عليه خود ديد اظهارات جديدي را مطرح كرد و گفت: مدتي بود كه بهخاطر خريد طلا با قيمت بالا و فروش آنها به قيمت پايين، در كارم ورشكست شده بودم.
6كيلو طلا به يكي از طلافروشها بدهكار بودم و دنبال راهي براي جبران بدهيام ميگشتم. وقتي در شهرستان 4كيلو طلا از مرد طلافروش گرفتم كه آن را در تهران بفروشم، 2كيلو طلاي ديگر هم جور كردم و همه آنها را تحويل مردي دادم كه به وي بدهكار بودم. بعد با ساك خالي راهي پايتخت شدم و به تهران كه رسيدم، طلافروش تهراني كه قرار بود طلاها را به او بفروشم مرتب با من تماس ميگرفت و طلاها را ميخواست. ديگر نميدانستم بايد چه كنم. براي همين تصميم بهخودكشي گرفتم و وقتي در هتل بودم چندين قرص خوردم اما زنده ماندم. وقتي بههوش آمدم يك دفعه به ذهنم رسيد كه سناريوي دروغين آدم ربايي را طراحي كنم تا از دست طلبكارها نجات پيدا كنم كه گير افتادم. به گزارش همشهري، تحقيقات از اين مرد همچنان ادامه دارد.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]