واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: زمامداران مالزيائي در دام افراطيون
بسمالله الرحمن الرحيم
ماهاتير محمد، باني مالزي جديد و نخستوزير سابق اين كشور، فقط يك مدير اقتصادي نبود كه توسعه كشورش را در پيشرفتهاي مادي خلاصه كند، او از افكار بلندي برخوردار بود كه خدمت به مالزي را در افقي وسيعتر شامل رشد افكار، تعميم آزاديهاي مشروع و ارتقاء معنويت تعريف ميكرد. با اين نگاه، امروز بايد كشور مالزي از جايگاه ويژهاي در جهان اسلام و منطقه آسياي جنوب شرقي برخوردار باشد، جايگاهي كه ساير كشورهاي منطقه آن را الگوي خود بدانند و از آن درس بگيرند. وجود دانشگاههاي جامع و قوي در مالزي به ويژه در كوالالامپور، كه آنهم از ابتكارات ماهاتير محمد است، زمينه بسيار مناسبي براي دست يابي مالزي به چنين جايگاه ويژهايست.
متأسفانه اكنون خبرهائي از مالزي ميرسد كه اين اميدواريها را به سراب تبديل ميكند و عليرغم آنهمه پيشرفت كه در بخشهاي مادي نصيب اين كشور شده، به نظر ميرسد در بخشهاي معنوي دچار عقبگرد شده است. انتشار خبر تأسيس قريب الوقوع "پليس ضد شيعه" در مالزي كه اين روزها در رسانهها ديده ميشود، ميتواند چهره اين كشور را لكهدار كند. كساني كه جامعه چند ديني و چند مذهبي مالزي را ميشناسند، ميدانند كه در اين كشور پيروان اديان غيرتوحيدي از قبيل هندوها، سيكها، شينتوها و حتي بت پرستها با آزادي كامل مشغول زندگي و كار هستند و از تمام حقوق شهروندي نيز برخوردارند، در قالب احزاب سياسي فعاليت ميكنند و در حاكميت نيز شركت دارند. در چنين شرايطي، چگونه ميتوان پذيرفت حاكمان مسلمان مالزي، حضور شيعيان، كه شاخهاي از اسلام ناب محمدي با افتخارات بزرگي همچون پيروي از اهل بيت پيامبر هستند، را برنتابند و با آنها برخورد پليسي كنند و حتي براي سركوب آنها پليس ويژهاي با نام و عنوان "پليس ضد شيعه" تأسيس نمايند؟
شگفتانگيز اينكه براساس اخباري كه از مالزي ميرسد، در منطقهاي كه نسبت به شيعيان اين كشور خشونت اعمال ميشود، يكي از عوامل اين خشونتها پسر آقاي ماهاتير محمد است! براساس اطلاعاتي كه از شاكله فكري آقاي ماهاتير محمد دردست داريم، ميدانيم وي بارها از امام خميني و آنچه ايشان در ايران برمبناي اسلام اهلالبيت انجام دادهاند تمجيد كرده است. علاوه بر اين، يك انسان اهل مطالعه و برخوردار از مبناي منطقي بايد بداند تشيع در ذات خود چيزي غير از اسلامي كه قرآن بيان ميكند و اهل بيت آن را تفسير كردهاند نيست. با اينحال، چگونه ميتوان پذيرفت فرزند چنين پدري به يك عنصر خشن و بيمنطق تبديل شود كه در دشمني با شيعيان تا تأسيس پليس ضد شيعه به پيش برود؟ آيا اين روش، نوعي برباد دادن ميراث آقاي ماهاتير محمد در ساختن مالزي جديد نيست؟!
در افقي بالاتر، امروز همه ميدانند كه ايجاد درگيري ميان مسلمانان تحت عناويني از قبيل شيعه و سني، برنامه حساب شدهايست كه در دستور كار قدرتهاي استعماري قرار دارد. به اعتراف "هيلاري كلينتون" وزير امور خارجه سابق آمريكا، سازمان تروريستي القاعده را خود آمريكا تأسيس و حمايت كرد و امروز از تروريستهاي القاعده در كشورهاي مختلف براي ايجاد درگيري ميان مسلمانان و خشن جلوه دادن چهره اسلام استفاده ميكند. گروههاي وهابي و سلفي نيز با حمايتهاي مالي، تسليحاتي و تبليغاتي و سياسي آمريكا عليه شيعيان عمل ميكنند كه اوج آن را ميتوان در سوريه، عراق، پاكستان و افغانستان مشاهده كرد. تكفيريها، حتي اهل سنت و هم مذهبهاي خود را نيز، درصورتي كه گوش به فرمان آنها نباشند، تكفير ميكنند و به قتل ميرسانند. اين جنايتها و خيانتها درحالي رخ ميدهد كه قدرتهاي استعماري غرب نه تنها عاملان آنها را محكوم نميكنند بلكه از يكطرف با حمايتهاي خود به تشويقشان ميپردازند و از طرف ديگر فيلمهاي صحنههاي جناياتشان را از رسانههاي خود منتشر ميكنند تا چهره اسلام را در افكار عمومي جهان مخدوش جلوه دهند.
در اين ميان، دولتهاي حاكم بر بعضي كشورهاي اسلامي، كه از پشتوانه مردمي برخوردار نيستند و براي بقاء خود نياز شديدي به تكيه دادن بر قدرتهاي استعماري احساس ميكنند، با دلارهاي نفتي خود به اختلافات دامن ميزنند تا از تنور گرم و داغ درگيريها نان خود را بپزند و براي باقي ماندن بر تخت سلطنت و قدرت، وقت بيشتري بخرند. اين، راه و رسم ديكتاتورها در طول تاريخ بوده و هست و خواهد بود كه از ايجاد تشنج و اختلاف و درگيري بهرهبرداري ميكنند و موجوديت خود را به خشونتها، جنايتها و خيانتها مديون هستند. اما از زمامداراني كه ميخواهند با پشتوانه مردمي حكومت كنند اين انتظار وجود ندارد كه به اختلافات دامن بزنند و يا به فتنهگران ميدان بدهند. ديكتاتورهاي عرب، تاكنون حتي يك گلوله نيز به طرف اسرائيل شليك نكردهاند اما سيل سلاحها و دلارهاي خود را به سوي تروريستهاي القاعده و تكفيريها و سلفيها براي فتنهانگيزي در كشورهاي اسلامي سرازير كردهاند و به شكلهاي مختلف از هر جنايتي كه اين تروريستها مرتكب شوند حمايت ميكنند. اين، دقيقاً خواسته قدرتهاي استعماري است. آنها از اختلافات و درگيريهاي مسلمانان سود ميبرند و اهداف خود را با تضعيف كشورهاي اسلامي دنبال ميكنند.
با توجه به اين واقعيتها، شايسته است دولتمردان مالزيائي به دامي كه برايشان گسترده شده توجه نمايند و خود را اسير خواستههاي قدرتهاي استعماري نكنند. هنگامي كه وزير كشور مالزي طرح تأسيس پليس ضد شيعه را مطرح كرد، بسياري از نخبگان جهان اسلام اين سؤال را مطرح كردند كه چرا كشور مالزي پليس ضد القاعده، پليس ضد تكفيري و پليس ضد صهيونيسم تأسيس نميكند و به جاي آنها عليه شيعيان كه خود قرباني تروريسم هستند، پليس تأسيس ميكند؟ آيا دولتمردان مالزيائي در دام قدرتهاي استعماري و مهرههاي دستآموز آنها يعني القاعده و سلفيها و تكفيريها گرفتار نشدهاند؟!
به نظر ميرسد اكنون زمان آن فرا رسيده است كه زمامداران كشور مالزي، عليرغم تعدد و تنوع و كثرتشان، به نوعي همفكري روي آورند و با مطالعه تمام جوانب، تصميم منطقي و عاقلانهاي درباره رفتار نادرستي كه با شيعيان كشورشان ميشود بگيرند و از هرگونه افراط جلوگيري نمايند. كسي انتظار ندارد با افراديكه قانون را ناديده ميگيرند اعم از شيعه و سني و هر شهروند ديگري برخورد قانوني نشود، بلكه سخن اينست كه هيچ دولتي حق ندارد هيچ شهروندي را به جرم دين يا مذهب و اعتقاداتش مجازات كند. تأسيس پليس ضد شيعه در مالزي، علاوه بر غيراسلامي بودن، اقدامي بر خلاف موازين حقوق شناخته شده بينالمللي است و دولتمردان مالزي بايد با جلوگيري از اين اقدام غيرمنطقي، اعتبار كشور خود را حفظ كنند و جريانهاي افراطي را طرد نمايند.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]