واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: تكميل «پازل مرگ» با اعترافات همسر مقتول
سيدخليل سجادپور- «پازل مرگ» جوان ۲۷ ساله اي كه جسد وي آبان گذشته از داخل چاهي در روستاي چاهشك بيرون آورده شد با اعترافات همسر مقتول شكل اصلي خود را باز يافت و تكميل شد. به گزارش خراسان، مرداد گذشته فردي به پليس آگاهي طرقبه و شانديز مراجعه و عنوان كرد: فرزندم از چند روز قبل مفقود شده است و از او اطلاعي نداريم دو روز بعد از اين ماجرا نيز مردي با مراجعه به نيروي انتظامي از مفقود شدن دخترش خبر داد و گفت: ۲ ماه است كه از دخترم خبري ندارم. كارآگاهان در ادامه اظهارات اين مرد دريافتند كه دختر مذكور همسر جواني است كه ۲ روز قبل گم شدن وي به پليس گزارش شده است. اين گزارش حاكي است: بررسي هاي بيشتر كه با دستورات قاضي «جان پور» انجام شد بيانگر آن بود كه گم شدن دختر جوان دروغ است چرا كه او در طول ۲ ماه چندين بار با اعضاي خانواده اش و به طور تلفني تماس گرفته است. با انجام اين تحقيقات «پازل مرگ» شكل گرفت و بررسي هاي اين پرونده با احتمال وقوع جنايت وارد مرحله جديدي شد. كارآگاهان پليس طرقبه و شانديز با جمع آوري يكسري اطلاعات از منابع و مخبران دريافتند كه جواني از آشنايان خانواده مرد گم شده اطلاعاتي را از پليس پنهان مي كند بنابراين وي با دستور قضايي بازداشت شد و در بازجويي ها به قتل جوان ۲۷ ساله اقرار كرد و گفت: جسد را درون چاهي در اطراف روستاي چاهشك انداخته اند. گزارش خراسان حاكي است: به دنبال اعترافات وي ماموران با همكاري آتش نشاني، جسد اين جوان را نوزدهم آذر گذشته از داخل چاه بيرون كشيدند اين در حالي بود كه متهم به نقش دوستش و همسر مقتول در اين جنايت اشاره كرد. در پي اظهارات فرد دستگير شده، كارآگاهان ۲ متهم ديگر را نيز در چاهشك و اصفهان دستگير كردند. همسر مقتول كه در اصفهان مخفي شده بود با اظهارات خود اين پازل جنايي را تكميل كرد و گفت: ۳ سال قبل در حالي كه با دوستم در خيابان قدم مي زديم به دوست پسر او كه خيلي خوش تيپ و خوش زبان بود علاقه مند شدم تا اين كه او به خواستگاري ام آمد و من با وجود مخالفت خانواده در حالي تن به ازدواج با او دادم كه خانواده ام مرا طرد كردند. ولي ازدواج با پسري كه بيكار بود و با ديگران ارتباط داشت مرا به شدت آزار مي داد. وقتي متوجه شدم كه به سمت مواد مخدر مي رود اعتراض كردم اما هر بار كتك مي خوردم بهار ۹۱ ازدواج كرديم اما اين ازدواج خزان زندگي من بود چون بعد از عروسي كتك هاي وي شدت گرفت روزي با لوله و روز ديگر با شيلنگ كتك مي خوردم و روزي هم با سيخ داغ مي شدم تا اين كه يك روز او با آجر به سرم كوبيد و من كه ديگر تحمل كارهاي او را نداشتم به منزل عمه ام رفتم و ماجرا را براي آن ها تعريف كردم. پسر عمه ام كه قصد ميانجي گري داشت مرا به خانه ام بازگرداند و از شوهرم قول گرفت تا اعتيادش را ترك كند در طول اين مدت نيز رابطه من و پسر عمه ام صميمي تر شد و او خلاء عاطفي همسرم را پر كرد. روزي از پسر عمه ام خواستم تا برايم سيانور تهيه كند اما وقتي او فهميد با سيانور قصد دارم پس از شوهرم خودم را هم بكشم نزد من آمد و ما نقشه ديگري كشيديم. آن روز وقتي همسرم براي خريد مواد بيرون رفته بود مقداري داروي خواب آور داخل چاي ريختم و خودم از آن خوردم ولي شوهرم كه متوجه طعم تلخ چاي شده بود، آن را نخورد! در اين هنگام پسر عمه ام زنگ منزل را به صدا درآورد و درگيري بين آن ها با اين بهانه كه چرا زير قولت زدي و مواد را ترك نكردي شروع شد. هنوز آن ها با هم گلاويز بودند كه دوستش هم وارد شد و آن ها با شوكر برقي شوهرم را زدند و با طناب خفه اش كردند. من به خاطر داروي خواب آور حالت طبيعي نداشتم و نمي توانستم كاري انجام بدهم فقط اين صحنه ها را نگاه مي كردم. آن ها پس از كشتن همسرم، جسد او را با خودرو پرايد دوستش بيرون بردند كه بعد فهميدم داخل چاهي در اطراف روستاي چاهشك مشهد انداخته اند. بنابراين گزارش، در پي اعترافات اين زن ۱۸ ساله و به دستور سرهنگ عباس صارمي ساداتي (فرمانده انتظامي طرقبه و شانديز) عاملان اين جنايت تحويل دستگاه قضايي شدند تا به سزاي عمل خود برسند.
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]