تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804380497




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنايت هولناك پايان مسخره كردن خانواده‌ فقير/ كودك دو ساله شاهد مرگ پدرش بود


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: جنايت هولناك پايان مسخره كردن خانواده‌ فقير/ كودك دو ساله شاهد مرگ پدرش بود
زوج جواني كه به دليل تمسخر يكي از خانوادهاي فاميل دست به جنايت زدند، پس از دستگيري و روبرو شدن با مدارك مستند لب به اعتراف گشوده و ماجراي خونين را بازگو كردند.
به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران؛ در يكي از شب هاي سرد زمستاني كارآگاهان دايرة مبارزه با قتل، در محل كار سرگرم جمع بندي آخرين كار هاي يك پروندة جنايي و طرح فرضيه هاي جديد براي تداوم تحقيقات در روز بعد بودند كه تلفن دايره زنگ مي زند و افسر نگهبان آگاهي اعلام مي كند كه يك مورد تيراندازي منجر به قتل سه نفر از اعضاي يك خانواده در نشاني معلوم واقع در شهرستان اروميه واقع شده است.

رئيس دايره جنايي بلافاصله به اتفاق ساير همكارانش و يكي از كارشناسان بررسيِ صحنة جرمِ دايرة تشخيص هويت، در محل اعلامي حاضرشدند و مشاهده كردند كه صحنه مملو از جمعيت است و از نظر پليسي كاملاً آلوده بوده و حضور خانواده هاي قربانيان نيز بر اين امر افزوده است.

رئيس اداره جنائي در محل متوجه شد، مقتولين اعضاي خانوادة فردي هستند كه در ماه هاي نخستين سال در جلوي منزلش به قتل رسيده و قاتل او نيز در كمتر از ٧٢ ساعت شناسايي و به عدالت سپرده شده بود و بر اين اساس تعدادي از بستگان مقتولين صحنة جنايت را مي شناخت. رئيس اداره به محض ورود به صحنه جنايت ديد مادر، برادر، خواهر و دايي مرد خانواده (يكي از مقتولين) بر بالين جنازه ها نشسته و صحنه واقعاً دلخراش بود.

آنها هم رئيس اداره را به خوبي مي شناختند و فكر مي كردند چون در پرونده قبلي قاتل را دستگير و معرفي كرده اند؛ خاطره خوبي از آشنايي تلخ گذشته شان داشته باشند. ولي رفتار آنان در محل چيز ديگري را نشان داد.

برادر مقتول به محض ديدن رئيس اداره جنايي به سويش حمله ور شده و او را زير مشت گرفته و مابقي نيز هر چه فحش بلد بودند، نثار رئيس اداره جنايي و همكارانش كردند. مانده بود چرا و چكار بايد بكند. چيزي نگفت و از همكارانش خواست تا چيزي نگويند. آنها با وساطت همكاران قضايي و پزشكي قانوني كمي آرام شدند.مي‌گفتند در پروندة قبلي اگر به غير از قاتل، برادرهاي او را نيز بازداشت مي كرديد، آنان الآن جرأت اين جنايت را به خود نمي‌دادند (از ابتدا به خانوادة قاتلِ پدر خانواده مظنون بودند) به هر حال صحنه را بررسي كردند.

در ورودي داخل ساختمان، اجساد خون آلوده اعضاي خانوادة سه نفري ديده مي شد؛ ابتدا جسد زن خانواده ٢٥ ساله، ملبس به مانتو و روسري بر سر رويت گرديد كه در جلو در ورودي هال به حالت طاق باز افتاده و آثار اصابت گلوله به ناحيه گردن و سر او مشهود بود. متعاقب آن در گوشة ديگر هال روي مبل راحتي جسد مرد خانواده ٢٥ ساله كه آن هم مورد اصابت سه تير واقع شده بود، به صورت خون آلود با لباس راحتي و بالاخره در قسمت ديگري از هال، جسد به خون آغشتة كودك خردسالي كه بيشتر از دو سال نداشت و حكايت از عمق جنايت داشته و دل هر فردي را متأثر مي‌ساخت، در حالي كه در كنار اسباب بازي هاي كودكانه اش به هنگام بازي مورد اصابت يك تير آنهم از پشت قفسه سينه واقع شده بود به چشم مي خورد.

بررسي صحنة قتل انتقال اجساد تا حوالي ساعت ٠٢٠٠ بامداد به طول انجاميد؛ ليكن تحقيقات اوليه از ساكنين محل كه اولين شاهدين صحنه جرم و اطلاع دهندگان به پليس بودند، بسيار حائز اهميت بود. در تحقيقات اوليه از آنان مشخص شد خودروي مقتول از حوالي ساعت ١٣٠٠ روز جنايت در جلو خانه پارك و حركت نكرده است و اعضاي خانواده نيز اعلام مي كردند آخرين تماس آنان با مقتولين حوالي ساعت ١٥٠٠ همان روز از طريق تلفن بوده است و از حوالي ساعت ١٦٠٠ به بعد به تماس ها جوابگو نبوده و تلفن همراه او نيز خاموش بوده است.
به نظر مي‌رسيد زمان قتل مابين ساعت ١٥٠٠ تا ١٦٠٠ باشد. در تحقيقات از همسايگان و ساكنين محلي هيچ گونه توفيقي در مورد مشاهدة احتمالي فرد يا افرادي در فاصله زماني مذكور در محل سكونت مقتولين به دست نيامد. از اولين لحظة اطلاع از وقوع جنايت به لحاظ حساسيت ويژه و شرايط خاص منطقه اي و بحراني بودن وضعيت، با توجه به اينكه پدر مقتول به علت اختلافات قومي و خانوادگيِ پيش آمده، در سال ٦٥ با خانواده هاي تعدادي از افراد ساكن در روستاي محل زادگاهش واقع در حومة شهرستان اروميه به قتل رسيده بود و سه روز بعد از وقوع قتل، قاتل او كه از همان طايفه بوده دستگير شده و به قتل اعتراف كرده بود و در نهايت به قصاص محكوم و با تأييد از سوي ديوان عالي كشور براي اجرا به شعب اجراي احكام دادسراي شهرستان اروميه احاله داده شده بود؛ در نتيجه خانوادة قاتل كه مجازات اعدام در انتظار او بود، از اخذ رضايت به طريق ريش سفيدي نااميد شده و با تماس هاي تلفني مكرر با خانواده مقتول و ايجاد ترس و ارعاب و تهديد و پيامد هاي ناشي از اجراي حكم اعدام آنان را وادار به رضايت مي كردند.

با توجه به اينكه تهديد ها در روز هاي پاياني منتهي به جنايت اخير به اوج خود رسيده بود و از طرفي ديگر اكثر خانوادة مقتول با دادن رضايت براي خاتمه دادن به اختلافات قومي ٢٠ ساله گذشته تقريباً راضي شده بودند و برحسب تحقيقات به عمل آمده، تنها مقتول حاضر به بخشش قاتل پدرش نبود و به قصاص قاتل اصرار مي ورزيد؛ در نتيجه فرضيه اي طرح شد كه احتمال وقوع جنايت از سوي بستگان قاتل زنداني متصور است؛ ليكن تيم هاي اطلاعاتي و عملياتي تشكيل شده و به منظور جلوگيري از هرگونه تباني احتمالي و محو يا از بين بردن اموال مسروقة مقتولين (گوشي همراه، طلاجات زنانه، وجه نقد و اسلحه كمري) با هماهنگي بازپرس پرونده در اقدامي هماهنگ هفت مورد بازرسي خانه از محل سكونت مظنونين موضوعِ فرضية مطروحه معمول شد؛ و تعداد ١١ نفر با مشخصات معلوم كه همگي به نوعي از وقايع اختلافات قومي ٢٠ سال گذشته متضرر شده بودند و يا در وقايع مذكور دخالت داشتند؛ شناسايي و دستگير شدند و براي انجام تحقيقات تحت اختيار قرار گرفتند.

در تحقيقات شبانه روزي، هر چند نامبردگان به تهديد و ارعاب خانواده مقتولين با هدف ترساندن آنان براي اخذ رضايت معترف شدند؛ ليكن از وقوع قتل اظهار بي اطلاعي كردند؛ و ارتكاب بزه مذكور را منكر مي شدند.

نظر به اينكه اكثر افراد و بستگان دور و نزديك قربانيان از اختلاف شديد آنان با خانواده ديگري علم و آگاهي داشتند؛ ليكن احتمال سوءاستفاده از موقعيت و فرصت پيش آمده كه به نظر خودشان مي‌توانست از ديد ريزبينانه پليس و چنگال پهن گستر عدالت مخفي باشد، نيز متصور بود.

(ضرب المثل معروف از آب گل آلود ماهي گرفتن) در بررسي فرضيه مذكور نظر به اين كه به استثناي مقتوله، اعضاي خانه به هنگام وقوع جنايت با لباس راحتي بودند؛ ولي او ملبس به مانتو و روسري بود؛ در نتيجه دوباره مأمورين به سراغ خانوادة قربانيان رفته و از نظر پوششِ لباسِ عروس خانواده (مقتوله) در بين اعضاي خانواده تحقيق و معلوم شد كه نامبرده در نزد بستگان درجه ١و ٢ خود و شوهرش راحت بوده و حتي روسري نيز به سر نمي كرده است؛ و در صورت مصداق دخالت افراد آشنا در قتلِ مذكور، مظنونين و عاملين جنايت كه مقتوله در مواجه با آنها مانتو و روسري به تن كرده بود، مي توانستند از بستگان و يا آشنايان درجه سه و يا دورتر باشد.

با اين فرضيه، تحقيقات در مسير ديگر و به گونه اي كه تعلل و ركودي در پيگيري فرضيه اول حاصل نگردد، آغاز شد. رفت و آمد ها و روابط خانوادگي مقتولين با اين طيف از بستگان و آشنايان بررسي گرديد و مورد به مورد شماره هاي تماس مقتولين اعم از تلفن هاي ثابت و همراه خصوصاً در ٤٨ ساعت قبل از جنايت مورد بررسي قرار گرفته و مشخص شد كه مقتول براي يكي از آشنايان و بستگان دور همسرش، دنبال خانة اجاره اي بوده و حتي به هنگام تماس با يكي از آشنايان خود كه اتفاقاً قصد اجاره دادن يكي از واحدهاي خانة خود را داشته و بسيار صريح بيان داشته كه آنها خانواده اي سه نفره بوده و داراي يك فرزند هستند و با او قرار مي گذارد كه نامبردگان را براي ديدن خانه و اجاره كردن خانه با او آشنا كند تا از خانه ديدن كنند؛ كه هيچ موقع اين كار انجام نمي گيرد. با كسب اطلاعات اخير تحقيقات پيرامون موارد بالا با جديت و ظرافت خاصي معمول و مشخص شد كه شخصي به هويت معلوم كه داراي همسر و يك فرزند مي باشد؛ مدتي قبل به خانة مقتولين رفته و خانمِ خانه، موضوع رفتن آنها را قبل از به قتل رسيدن براي مادر شوهر خودش تعريف كرده است.

با دستيابي به اطلاعات ارزشمندِ مذكور، تلاش پليس با محوريت انجام تحقيقات پيرامون موضوع به صورت كاملاً محرمانه در دستور كار قرار گرفته و محل هاي سكونت و كار زن و شوهر مظنون مورد شناسايي واقع شد؛ و تحقيقات از كارفرمايان و صاحب خانة نامبردگان با ظرافت خاص معمول و مشخص شد، مرد مظنون در ساعت ١٣٠٠ روز جنايت با اخذ مرخصي ساعتي از محل كار (شركت تريلي سازي) خارج شده و به مدت ٤ روز به محل كار مراجعت نكرده است و پس از مراجعت نيز رفتار و حركات او نامتعادل و غيرعادي بوده و او كه از نظر مالي وضعيت نامطلوبي داشته و اكثراً حقوق ماهيانه خود را به صورت مساعده و قبل از پايان هر ماه اخذ مي كرده و اكثراً به محل كار خود بدهكار بوده بعد از اين چهار روز وضعيت مالي اش بهبود پيدا كرده است.

با استماع اظهارات همكارانِ مظنون، ظن مأمورين نسبت به او بيشتر و تحقيقات از صاحب خانه او نيز دليل ديگري در توجه اتهام و ظن مأمورين به او بوده و آن اينكه نامبرده با وجود اينكه در طول چند ماهه گذشته هميشه اجارة خانه خود را با تأخير پرداخت مي كرده است؛ در يك مرحله اقدام به پرداخت چهار ماه اجاره خانة ماه هاي گذشته و يك ماه آينده كرده است و در روز هاي اخير مقداري اسباب و اثاث خانه نيز خريداري كرده است.

متهمان بعد از حضور در يگان، به صورت جداگانه مورد تحقيق و بازجويي فني قرار گرفته و نظر به اينكه از تحقيقات انجام گرفته در محل كار و سكونت خود و همچنين خانوادة مقتولين اطلاعي نداشتند؛ اظهارات ضد و نقيض فراواني بيان كردند كه براي ماموران ريزبين كه با حوصله و ظرافت خاصي اقدام به جمع آوري دلايل كرده بودند؛ مدارك ارزشمند و خوبي در كشف راز پرونده به حساب مي آمد. پس از انجام تحقيقات از متهمان و تناقض گويي نامبردگان تيم پي جو اندوخته ها و داشته هاي خود در پرونده را كه ماحصل كار هاي فني و محرمانه آنان بود به صورت مستند به متهم تفهيم كردند.

متهم با شنيدن موارد مذكور، خيس عرق شده و نگراني بر چهره اش مستولي گشت و ديگر حرفي براي گفتن نداشت. او فهميده بود ديگر هيچگونه راه فراري ندارد. در سكوت فرو رفته بود. مورد ارشاد و توجيه قرار گرفت و ديد كه چاره اي جز بيان حقيقت ندارد؛ پس راز جنايت را چنين فاش كرد:

"با طرح و نقشة قبلي از حدود يك ماه پيش با هدف سرقت و قتل به خانة آنها رفتم. مقتوله دخترعموي باجناقم بود و زندگي نسبتاً مرفهي داشتند و در مهماني‌ها ما را براي نداري و فقر مال مورد تمسخر قرار مي دادند؛ به همين دليل هم تصميم به قتل آنان گرفتيم؛ و چون اطلاع داشتيم كه نامبردگان با خانوادة ديگري به شدت اختلاف داشته و مدام مورد تهديد قرار مي گيرند؛ در نتيجه در روز جنايت، ساعت ١٣٠٠ ، از محل كار خودم مرخصي گرفته و به خانه رفتم. بعد از صرف نهار و برداشتن اسلحة كمري كه مجهز به خفه كن بود، براي اجراي نقشة خود با همسرم به خانة مقتولين رفتيم. پس از دق الباب و گشودن در، مورد استقبال خانوادة مذكور قرار گرفتيم. به داخل خانه رفتيم بعد از چند دقيقه صحبت كردن وانمود كرديم كه كماكان دنبال خانه استيجاري مي گرديم. مقتوله براي آماده كردن چايي به آشپزخانه واقع در طبقه زيرين ساختمان رفت. همسرم نيز به دنبال او به پايين رفت. فرصت را مناسب ديدم؛ اسلحه را كه از قبل آماده كرده و در زير كت مخفي كرده بودم، در حالي كه در روي مبل و كنار مقتول نشسته بودم، به بهانه در آوردن كت از جاي خود بلند شده و حدود ٢ متر به جلو حركت كرده و در حالي كه او همچنان بر روي مبل نشسته و به تلويزيون نگاه مي كرد سه تير به ناحيه سينه و سر او شليك كردم و در يك لحظه او را به قتل رساندم. كودك خردسال كه مشغول بازي كودكانه بود با مشاهده پيكر خونين پدرش شروع به گريه و زاري كرد كه بلافاصله از پشت او را نيز مورد اصابت يك تير قرار دادم؛ او نيز در دم جان سپرد. براي اينكه مادرش به هنگام ورود به داخل هال ساختمان جسد كودكش را نبيند، جسد او را به گوشة ديگر هال كشيده و رها كردم. سپس به طرف در ورودي رفته و در كمين زنِ خانه ماندم. او كه متوجه صدا شده بود سراسيمه به داخل هال آمد كه در قسمت ورودي ساختمان، او را نيز با شليك دو گلوله از ناحيه گردن و سر هدف قرار داده و به قتل رساندم. با كمك همسرم جسد او را به داخل هال كشيده و سپس شروع به تفتيش خانه كرديم و براي اين كه ردي از خود به جا نگذاريم، پوكه ها را برداشتيم. از خانة مقتولين مبلغ ٢٥٠ هزار تومان وجه نقد،يك قبضه اسلحه كمري، يك دستگاه گوشي تلفن همراه، مقداري طلاجات، حتي دستبند بچه گانه اي كه در مچ دست كودك بود باز كرده و سرقت كرديم. سپس با بستن در هاي خانة مذكور به طرف خانه خود رفتيم. به محض حضور در منزلمان، موضوع را به صورت تلفني به باجناقم اطلاع دادم. او نيز به سرعت به خانة ما آمد. براي اين كه شاهدي در آينده، براي حضور خودم در جاي ديگر داشته باشم، به شهرستان مياندواب رفتم و با فردي كه از او ٣٠ هزار تومان طلب داشتم ملاقات كردم و سپس به اروميه برگشتم. به منظور جلوگيري از هرگونه رديابي احتمالي گوشي مسروقه را شكسته و در مسير خانه به دور انداختم و طلاجات مسروقه را بعد از چند روز سپري شدن از قتل، همسرم به اتفاق باجناقم در شهرستان مهاباد به فروش رساندند و براي اينكه هيچ گونه مدركي در نزد خودم نگه ندارم هر دو قبضه اسلحه كمري را (يكي از سلاح ها متعلق به مقتول بوده كه از سوي قاتل به سرقت رفته بود) در خانة پدر خانمم و در زير زمين ساختمان به اتفاق برادر خانمم مخفي كردم."

با تكميل تحقيقات متهمان با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان گرديدند.

انتهاي پيام/

جمعه 22 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن