واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: خيلي از كار خودم پشيمانم گفتوگو با مردي كه صاحبكارش را كشت
بهمن ميگويد هنوز هم باورش نميشود به اتهام قتل در زندان است. او متهم است صاحبكارش را با ضربات ميله آهني كشته و فرار كردهاست. بهمن كه با درخواست اوليايدم در آستانه صدور حكم قصاص قرار دارد، دو هفته قبل در شعبه 113 دادگاه كيفرياستان تهران محاكمه شد. او درباره جزئيات اين قتل توضيح ميدهد.
متهم هستي صاحبكارت را به قتل رسانده اي. قبول داري؟
بله، متاسفانه من اين كار را كردم.
چرا اين كار را كردي؟
قتلي كه مرتكب شدم، اصلا عمدي نبود. من قصد كشتن او را نداشتم.
اما ضرباتي كه زدي، كشنده بود.
بله، اما اصلا نمي خواستم اين كار را بكنم. اشتباه بزرگي مرتكب شدم.
درگيري شما به چه دليل بود؟
او به من تهمت دزدي زده بود و مي گفت تو از كارگاه من دزدي كرده اي، در حالي كه من اين كار را نكرده بودم.
اين موضوع را مي شد خيلي راحت حل كرد. چرا به خاطر آن دست به قتل زدي؟
وقتي اين موضوع مطرح شد، صاحبكارم تهديد به شكايت كرد و بعد هم به كلانتري رفت اما گفته بودند بايد به دادسرا برود. وقتي اسم دادسرا آمد، خيلي ترسيدم.
مگر مدعي نيستي گناهي نداشتي، پس چرا مي ترسيدي؟
با اين كه سابقه نداشتم، از دادسرا و اداره آگاهي خيلي مي ترسيدم. دست خودم نبود.
صاحبكارت اين موضوع را مي دانست؟
من به او چيزي نگفته بودم اما وقتي از او خواستم اين مشكل را طور ديگري حل كنيم، حتما فهميد.
قرار شد چطور مشكل را برطرف كنيد؟
من به او گفتم مي داني دزدي كار من نيست. با اين حال حاضرم خسارت را جبران كنم.
او قبول كرد تو خسارت بدهي و ديگر شكايت نكند؟
بله پذيرفت و از من خواست 600 هزار تومان بدهم تا ديگر شكايت نكند.
شما به توافق رسيده بوديد، پس چرا دعوا كرديد؟
من قبول كرده بودم اما پولي نداشتم به او بدهم و به همين دليل با او تماس گرفتم و او هم فكر كرد پول را برايش آماده كرده ام. بعد با هم در كارگاه قرار گذاشتيم.
به دليل اين كه پول نداشتي، دعوا كرديد؟
وقتي به كارگاه رفتم، به من گفت پول را بده. گفتم اين مبلغ پول را كه مي خواهي، ندارم. گفت اگر ندهي شكايت مي كنم و بايد خودت جواب دادسرا را بدهي. گفتم تو كه مي داني من نمي توانم اينقدر پول را تهيه كنم و مي داني كه من نمي توانم مقدار مسي را كه مدعي هستي سرقت شده است، حتي تكان بدهم چون نزديك 500 كيلو مي شود. ضمن اين كه اصلا اين مقدار مس در كارگاه نبود پس اين بازي را تمام كن، اما او عصباني شد و حرف زشتي به من زد كه حسابي عصباني ام كرد.
چه گفت كه تو دست به قتلش زدي؟
حرف زشتي درباره خانواده ام زد و ناراحتم كرد. به همين دليل با هم درگير شديم و همديگر را به عقب هل داديم.
چه شد او را كشتي؟
خيلي عصباني شده بودم. او خواست وسيله اي بردارد و مرا بزند. من هم همين كار را كردم و دستم به ميله آهني برخورد كرد. ميله سنگين بود. آن را برداشتم اما واقعا نمي خواستم او را بكشم گفتم چند ضربه مي زنم و فرار مي كنم. او هم بلند مي شود و مي رود.
اما ضربات را به سرش زدي. هركسي مي داند وقتي ضربه اي به سر كسي بزند. احتمال مرگ آن فرد وجود دارد.
اما من قصد كشتن نداشتم و فقط مي خواستم او را كتك بزنم.
چند ضربه به مقتول زدي؟
يك ضربه به سينه اش زدم و يك ضربه هم به كتفش. زمين افتاد و خواست بلند شود كه دو ضربه هم به پيشاني اش وارد كردم.
اولياي دم مي گويند مقتول مرد بسيار آرام و مهرباني بود و احتمال اين كه با كسي درگير شود، وجود ندارد. دراين باره چه حرفي داري بزني؟
من قبول دارم آدم خوبي بود. به هر حال من به عنوان كارگرش به دليل مشكلاتي كه با او داشتم، از كارگاه بيرون رفتم. شايد او پدرخوبي براي بچه هايش بود اما من خيلي اذيت شدم.
چه مشكلي با او داشتي كه از كارگاه بيرون رفتي؟
قرار بود من علاوه بر كار دركارگاه، در شركت به عنوان نگهبان مشغول شوم. جايي را هم به من داده بود اما خيلي سرد بود و هرچه از او خواستم سيستم گرمايشي و گاز آنجا را وصل كند، قبول نكرد و من هم بعد از يك ماه ديگر نتوانستم تحمل كنم و آنجا را ترك كردم.
گفتي سرقت كار تو نبود و البته دادگاه نيز در اين زمينه تو را تبرئه كرده است حتي خودت هم گفتي اين همه مس در كارگاه نبود. پس چرا مقتول به تو تهمت دزدي زد؟
از دست من عصباني بود و مي خواست تلافي كند. البته نمي دانم چرا آنقدر عصباني بود. با اين حال خودش هم مي دانست سرقت كار من نبود و مي خواست هرطوري شده، پولي از من بگيرد. من هم چون آبروي پدرم در خطر بود، نمي توانستم درخواستش را براي جبران خسارت رد كنم.
اين موضوع چه ربطي به پدرت داشت؟
مقتول به سراغ پدرم رفته و چند بار هم با او تماس گرفته بود. من خيلي مي ترسيدم دوباره به محل كار او برود و آبرويش را ببرد. بنابراين سعي مي كردم تا جايي كه ممكن است با او كنار بيايم.
گفتي اول قبول كردي پول را بدهي، اما بعد گفتي پول نداري چرا همان ابتدا اين موضوع را مطرح نكردي؟
اول كه از من پول خواست، گفتم مي دهم. مي خواستم از كسي قرض كنم اما بعد ديدم هيچ كس نمانده كه به او بدهكار نباشم و از همه آشنايانم پول گرفته ام. به همين دليل از او خواستم با هم صحبت كنيم. گفتم نبايد مرا در تنگنا قرار دهد.
چرا به همه بدهكار بودي؟
چون چند وقت قبل از آن ماجرا تصادف كرده بودم و هرچه پول داشتم، براي هزينه درمان خرج كرده و از آشنايان هم قرض كرده بودم. اگر مي توانستم، اين پول را جور مي كردم و مي دادم.
در پرونده به نقل از تو آمده است قبل از اين كه از كارگاه خارج شوي، مقتول نفس مي كشيد و از دهانش صداهايي هم خارج مي شد تو كه ديدي او زنده است، چرا كمكش نكردي؟
فكر نمي كردم بميرد. فكر مي كردم بلند مي شود. اصلا مثل آدم هايي كه دارند مي ميرند، نبود.
حالا كه گذشته را مرور مي كني، چه احساسي داري؟
متاسفانه اشتباه بزرگي كردم. من خيلي پشيمان هستم. اگر بيمار رواني نبودم، شايد اين اتفاق نمي افتاد.
يعني تو به بيماري رواني مبتلا هستي؟
بله، دارو هم مصرف مي كنم و يك بار هم در بيمارستان بستري شدم.
اما در پرونده ات و در كيفرخواست به اين موضوع اشاره نشده و تو را يك فرد سالم كه مسئول اعمال كيفري خودت هستي، دانسته اند؟
البته من به پزشكي قانوني معرفي شدم و معاينه هم انجام گرفت. آنها گفتند من بيماري رواني دارم اما در حد جنون نيست. نمي دانم اين يعني چه اما به هر حال اين مساله به من كمكي نكرد.
در محل قتل يك جفت دستكش پيدا شده است كه متعلق به تو بوده آنها را براي چه پوشيده بودي؟ مي خواستي اثر انگشتي روي ميله نماند؟
نه، اصلا اين طور نيست. من آن را پوشيدم چون سردم بود. من خيلي آدم سرمايي هستم و دكترها هم تائيدكردند ضعف جسماني دارم.
حرفي با اولياي دم مقتول داري؟
در جلسه دادگاه هم گفتم به آنها تسليت مي گويم و از كرده خودم بسيار پشيمان هستم. اميدوارم بتوانم دل آنها را به دست بياورم. براي اين كه مرا ببخشند، هركاري كه بخواهند خواهم كرد. خودم هم باورم نمي شود چنين كاري كرده باشم. وضع خيلي بدي است. هر شب خواب آن حادثه را مي بينم و عذاب وجدان شديدي دارم ولي چه كنم كه نمي توانم زمان را به عقب برگردانم. من آدم شري نبودم. سابقه هم ندارم. هميشه هم سعي كردم سرم به زندگي خودم باشد. از شهرمان كه به تهران آمدم فكر مي كردم مي توانم اينجا زندگي بهتري براي خودم درست كنم ولي بدبخت شدم.
مريم عفتي
شما چه فكر مي كنيد
به نظر شما بهمن چگونه مي توانست از اين قتل جلوگيري كند و چه اشتباه هايي را انجام داده است؟ نظر خود را به شماره 300011224 پيامك بزنيد./ ضميمه تپش
پنجشنبه 21 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]