واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: جبراني بر هياهوي مضري كه پيرامون جام جهاني به راه انداختهايم تيمي كه سرمربياش، ستاره آن است
وصال روحاني
صرفنظر از آنچه در مسابقه ما با آرژانتين روي ميدهد. اين رويدادهاي دو مسابقه ديگرمان در مرحله گروهي جام جهاني 2014 است كه حكم ميكنند تيم ملي كشورمان از گروه ششم جام بالا ميرود يا خير.
يكي بازي نخستمان كه روز 26 خرداد 1393 مقابل نيجريه انجام ميشود و ديگري ديداري كه 4 تيرماه برابر بوسني خواهيم داشت. كسب يك برد و يك تساوي در اين دو مسابقه كه البته كار بسيار سختي است شايد تحت شرايطي (ياري كردن نتايج ساير مسابقات گروه) براي صعودمان كفايت كند و دو برد كه از دستاورد اول هم سختتر است (اما غيرممكن نيست)، نتيجه ديدار 31 خرداد با آرژانتين را به كلي بيتاثير و صعود ما را قطعي ميسازد. بنابر اين به جاي اينكه بهدنبال شكست دادن آرژانتين و حتي گرفتن يك نتيجه مساوي از اين رقيب «كلاسبالا» برويم، بهتر است روي دو مسابقه ديگرمان كار كنيم. مسابقاتي كه براي ما قابل انجامتر و خوش عاقبتتر نشان ميدهد تا مسابقه با آرژانتيني كه اگر بازي ديماريا، اگه رو، زابالتا، رودريگز، تهوز، بانهگا، ايگواين، پالاچيو، لاوتزي و البته مسي بگيرد، حتي اگر روز خوبمان را سپري كنيم، به آنها خواهيم باخت.
تدوين استراتژي مبارزه براي تورنمنتهاي طولانيمدت و يكسري بازي. اولين و مهمترين كاري است كه بايد براي چنان مسابقاتي صورت پذيرد و تا زماني كه يك تيم نداند در جام جهاني و يا مثلا ليگ قهرمانان اروپا از هر مسابقه خود چه ميخواهد و در هر بازي خود هدفي مختص همان ديدار را تعقيب نكند، در مجموع مسابقاتش نيز راه به جايي نخواهد برد. طبعا كارلوس كروش اين را بهتر از هر كس ميداند و حرفهاي او نشان ميدهد كه او نه فقط براي مبارزاتي پاياپاي با نيجريه و بوسني نقشههايي در سر دارد بلكه براي غافلگير كردن آرژانتينيها هم طرحهايي ريخته است. در روزهاي اخير آنقدر راجع به بازي تيم ملي ايران با آرژانتين و بهويژه تقابل احتمالي و بهتر بگوييم خيالي بيكزاده با مسي- تقابلي كه اصلا معلوم نيست شكل بگيرد- حرف و خبر و شوخيهاي تاسفبار درست شده كه وجوه علمي و لزوم برنامهريزي دقيق سران فوتبال براي هر يك از اين ديدارها از دستور كار خارج شده و فدراسيون بر اثر فشار درخواستهاي صورت گرفته از اين نهاد فقط به عذرخواهي از مسي به خاطر هجمه كلامي به وي ميانديشيده و تلاشش آرامسازي محيطي بوده كه بر اثر بعضي بيخرديهاي خودمان به شرايط آشفته كنوني تبديل شده است.
كروش تنها كسي است كه در اين به هم ريختگي نااميدكننده به طرحها و تاكتيكهايي ميانديشد كه تيم ملي براي تقابلهايي جانانه و موثر با حريفانمان در برزيل به آنها نياز دارد. بارها گفتهايم و امروز هم تكرار ميكنيم كه ستاره تيم ملي ايران در سالهاي اخير نه برخي بازيكنانش و نه حتي دژاگه و قوچاننژاد و حسيني و منتظري و تيموريان بلكه كروش بوده است. او عيبهاي متعددي دارد كه تلاش براي كوچكتر كردن مسابقات داخلي به قصد وسيعتر كردن فرصت رسيدگي به تيم خودش به انحاي مختلف، عمدهترين آنها است ولي اين عيب بزرگ كروش و زيادهخواهيهاي اين مربي 60 ساله پرتغالي نيز بيش از آنكه محصول ذات و جوهره دروني او باشد. مولود منفعل و بسيار كمتاثير و بهواقع تماشاگر بودن مديران فوتبال ما است كه به سرمربي سابق تيم ملي فوتبال پرتغال اجازه دادهاند بسيار فراتر از يك سرمربي ملي، معمار كل فوتبال ما باشد و هر چيزي از كانال سليقه او عبور كند و وي بگويد كه مسابقات باشگاهي ما چگونه باشد تا به زعم وي خسراني به تيم تحت ادارهاش وارد نشود. او بيش از اندازه معمول و فراتر از حد انصاف براي تيم خود زمان و امكانات ميخواهد و بقيه چون به وضوح از او ضعيفتر هستند، وي عملا به هر چه ميخواهد ميرسد ولي اطميناني در دست نيست كه آن امور به سود كل فوتبال ما هم باشد. مدتها است كه هيچ مربي ملي در سطح جهان اين همه اردوهاي طولانيمدت نميگذارد زيرا اينگونه اردوها نه تنها مفيد برشمرده نميشود بلكه خستهكننده و كسالتآميز و در نهايت مضر هم به حساب ميآيند و اثر عكس ميگذارند اما اين عيب كروش و انحصارطلبيهاي او در موارد ديگري كه در آنها به كار گروهي نياز است و نه جولانهاي شخصي وي، تحتالشعاع اين حسن وي قرار ميگيرد كه او يك مدير و برنامهريز دقيق براي هر مسابقهاي است كه تيم ملي پيشرو دارد و او در اداره بازي و پيش بردن آن به سمت و سويي كه نتيجه نهايي آن هماني باشد كه ما ميخواهيم، مهارت فراواني دارد. كروش استاد در «درآوردن» مسابقات و حركت دادن هر فرد و نيرو و امكاني در راستاي رسيدن به هدفي است كه تعيين كرده است. درست است كه در برخي روزها كلكهاي او نگرفته و ما باختهايم كه بدترينهاي آن مقابل لبنان در بيروت و برابر ازبكستان در تهران بوده اما تعداد بردهاي وي بسيار بيشتر است و او حالا با كسب 18 پيروزي در 31 مسابقهاي كه تيم ملي زير نظر وي به ميدان رفته، صاحب يكي از بالاترين بيلانها در ميان مربيان تيم ملي ايران در تمامي دورانها است. بنابراين چشم اميد ما براي جام جهاني بيستم نيز ابتدا به كروش است و اوست كه بايد سه مسابقه ما را در خاك برزيل به اصطلاح درآورد و ما را به ساحل مقصود برساند و اگر هم صعود نميكنيم لااقل با نتايجي محترمانه از آوردگاه برزيل فارغ شويم. اين كروش است كه بايد ما را سرفراز كند زيرا آقاي كفاشيان مثل معمول مشغول مسائل و افكاري است كه غالبا بهرههايش به تيم ملي نميرسد و سايرين هم مشغول تحريك بيكزاده براي تقابل هر چه بهتر وي با مسي هستند. تقابلي كه به سليقه كروش شايد اصلا شكل نگيرد و اين مربي پرتغالي حتي تا اين لحظه تصريح نكرده كه اصلا بيكزاده يكي از 23 بازيكن منتخب و دلخواه وي براي گسيل به جام جهاني هست يا خير!
فرق سايرين با كروش و آنچه يك مربي را فراتر از بازيكنانش به ستاره يك تيم تبديل ميكند، در همين مسائل است. در قوه مديريت او و استفاده درست و اكمل از همه نيروها در راه رسيدن به هدف و مديريتاش بر ابزار موجود. كروش حتي وقتي ما به لحاظ فني و تاكتيكي كمآوردهايم، حاضر شده با ايجاد يك آشوب تصنعي در لب خط و درافتادن ظاهري با داور و اخراج شدنش توسط او، تمركز حريف را بگيرد و رقيب را سرد و ايران را برنده كند.
آيا تاكتيكهاي او در جام جهاني هم جواب ميدهد؟ نميدانيم اما اگر اصولا كسي باشد كه بتواند اين كار را انجام بدهد، آن فرد كارلوس كروش است. مردي كه هميشه چند قدم جلوتر از سايرين است و چيزهايي را ميبيند كه بقيه نميبينند. بقيهاي كه چنان به پيروزي ميانديشند كه سلاح رسيدنشان به برد هجمه كلامي به ستارههاي مبادي آداب رقبا شده و موضوع تيم ملي را متاسفانه سستتر و فضاي آن را آشفتهتر از هر زماني ساخته و هياهوي ناگواري را گرداگرد تيم ملي و جام جهاني آفريدهاند.
پنجشنبه 21 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]