تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835170881
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني درآمدآذربايجان و اران دو کانون مهم فرهنگ و هويت ايران اسلامي است. قسمت عمده شعر و ادب فارسي در اين دوکانون مهم توسط انديشمندان و شاعران مسلمان خلق گرديده است که بخش قابل توجه آثاري که در مورد تاريخ ادبيات ايران نگاشته شده را به خود اختصاص داده است.[1] قبل از شروع بحث لازم به ذکر است پيرامون شعر و ادب فارسي اران کتاب ارزشمند استاد عزيز دولتآبادي اطلاعات ذيقيمتي وجود دارد[2] ضمن آنکه اثر ديگر اين استاد جليلالقدر «تذکره سخنوران آذربايجان»[3] در موضوع مورد بحث محل مراجعه محققان و پژوهشگران است.آنچه در اين مقاله مدنظر است ارايه گزارشي از شعر و ادب فارسي در اين دو کانون فرهنگي در دوران ايلخانان براساس دو کتاب ارزشمند «نزهته المجالس» اثر جمال خليل شيرواني و «سفينه تبريز» به خط ابوالمجد محمدبن مسعود تبريزي به عنوان طرح موضوع که اميد است با درک ضرورت و اهميت آن مراکز دانشگاهي به بررسي تخصصي موضوع همت گمارند. کتاب نخست پيرامون شعر و ادب فارسي در اران در اين عصر اهميت بسيار دارد و کتاب دوم در مورد آذربايجان و تبريز.اران نزهتهالمجالس[4] مجموعهاي از رباعياتي است که توسط يکي از اديبان خوش ذوق شيرواني گردآوري گرديده است. دکترمحمدامين رياحي در مورد اين کتاب مي نويسد:«نزهته المجالس، ارزندهترين گنجينه ترانههاي ايراني، نغزترين نمونههاي هنر هنر شعر اصيل ايراني و والاترين و ژرفترين يادگارهاي انديشه ايراني است... مجموعه بيش از چهار هزار رباعي از نزديک به سيصد شاعر تابناکترين دوره هاي شعر فارسي، سدههاي پنجم و ششم و هفتم است، که نام و ياد و آثار بيشتر سرايندگان آن قرون از بين رفته، و آنچه مانده غنيمتي ارزنده و گرامي داشتني است...»[5]ايشان در قسمتي ديگر هم در مورد اهميت اين اثر نوشتهاند: «چون اين کتاب در هفت قرن و نيم پيش در شروان تأليف شده ترانههاي فراواني از شاعران کهن از ياد رفته شمال غرب ايران، از دو سوي ارس در سينه دارد، که از نظر شناخت ديرينگي فرهنگ ايراني در آن سامان و آشنايي ما با زبان و سبک سرايندگان آن ديار نظيري براي آن نميتوان يافت.»[6]اين اثر براي نزهت و خوش وقت مجلس شروان شاه در هفده باب تنظيم شده که هر باب به چند نمط (زمينه) تقسيم شده که همه آن نود و شش موضوع است. يکي دو برگ از آغاز کتاب که در نيايش خدا و ستايش پيامبر (ص) بوده در دست نيست. مصحح اين اثر تاريخ تأليف کتاب نزهتهالمجالس را بين سالهاي 622 هجري قمري تا 683 قمري ميداند. که تاريخ اول اشاره به علاءالدين شروانشاه فريبرز سوم پسر گرشاسب است. که گويا تا سال 649 پادشاهي کرده است و تاريخ دوم به قرينه رباعي 1270 اين مجموعه که به نام صاحب سعيد شمسالدين ثبت شده است و وي کسي جز خواجه شمسالدين صاحب ديوان جويني وزير هولاکو، آباقا و تکودار مقتول در سال 683 به دست ارغون نيست.[7] تأليف و گردآوري اين مجموعه در اوايل قرن هفتم هجري قمري صورت گرفته است و تنها نسخهاي هم که از آن وجود دارد در اوايل قرن هشتم (25 شوال 731 هجري) نگاشته شده است که در کتابخانه سليمانيه استانبول نگهداري ميشود.[8]اهميت اين اثر چنانکه اشاره گرديد در درج بيشتر رباعيات شاعران شمال غرب ايران است. البته اين به معني آن نيست که مؤلف ـ جمال خليل شرواني ـ فقط رباعيات برتر آذربايجان و اران را انتخاب کرده باشد بلکه وي از رباعيات شاعران ساير نواحي ايران هم انتخاب و درج کرده است. رباعيات زيباي شاعراني چون: کمال اسماعيل، صدر خجندي، حسن غزنوي، جمال اصفهاني، يمين اصفهاني، خيام و.... در اين اثر وجود دارد.[9]طبيعي است سرودهاي شاعران نزديک به محيط تأليف و شهر مؤلف از دو سوي ارس بيشتر در اين کتاب جا داشته باشد. دکتر امين رياحي تعداد شعراي اراني و آذربايجاني اين مجموعه را به اين شرح آورده است: «از گنجه 24 تن، از شروان 18 تن، از هر يک از دو شهر تفليس و بيلقان 5 تن، از باکو و دربند از هر يک يک تن، از يازده شهر آذربايجان و زنجان هم نام و شعر شاعراني به اين تعداد آمده است: مراغه 7 تن، تبريز 5 تن، ابهر 3 تن، خوي زنجان و اهر هر يک يک تن، اردبيل و اشنو و سجاس و خونج و خلاط و موصل هر يک يک تن، شعر دو شاعر از گيلان هم (طبعاً به سبب نزديکي به محل تأليف) آمده که قديميترين فارسيگويان آن ديارند.»[10]فهرستوار نام شعراي اراني و آذربايجاني اين مجموعه چنين است: [11]1ـ ابوعلا شاپور، 2ـ ابوالفضل تبريزي، 3ـ ابوالقاسم، 4ـ قاضي ابوالمجد، 5ـ اسدي، 6ـ اسمعيل فارسي، 7ـ اطلسي، 8ـ بختيار شرواني، 9ـ بدر تفليسي، 10ـ بدرالدين محمود، 11ـ بديع بيلقاني، 12ـ برهان گنجهاي، 13ـ بهاء شرواني، 14ـ پسر خطيب گنجه، 15ـ پسر سله گنجه، 16ـ پسر قاضي دربند، 17ـ تاج خلاطي، 18ـ تاج زنگاني، 19ـ تاج صالح، 20ـ تفليسي شرواني، 21ـ جلال خواري، 22ـ جلالي، 23ـ جمال جويي، 24ـ جمال خليل شرواني، 25ـ جمال حاجي شرواني، 26ـ جمال عصفوري، 27ـ جمال عمر، 28ـ جمال گنجهاي، 29ـ جهان گشته، 30ـ حديثي، 31ـ شيخ حسين سقا، 32ـ حسين هزارمرد، 33ـ حميد تبريزي، 34ـ حميد شرواني، 35ـ حميد گنجهاي، 36ـ خاقاني شرواني، 37ـ دختر حکيم گاو، 38ـ دختر خطيب گنجه، 39ـ دختر سالار، 40ـ دختر ستي، 41ـ رشيد بيلقاتي، 42ـ رشيد شرواني، 43ـ رشيد گنجهاي، 44ـ حسين گنجهاي، 45ـ رضيه گنجهاي، 46ـ رفيع بکراني ابهري، 47ـ رکن خويي، 48ـ زاهد، 49ـ زکي اکاف (پالاندوز)، 50ـ زکي مراغه اي، 51ـ سجاسي، 52ـ سعد صفار، 53ـ سعد گنجهاي، 54ـ سعيد شرواني، 55ـ سيد شيراني، 56ـ سيف تفليسي، 57ـ شرف شفروه، 58ـ شرف صالح بيلقاني، 59ـ شرف مراغي، 60ـ شرفالدين مرتضي، 61ـ شروانشاه، 62ـ شمسالدين اسعدگنجهاي، 63ـ شمس اقطع بيلقاني، 64ـ شمس الياس گنجهاي، 65ـ شمس اهري، 66ـ شمس تبريزي (به غير از شمس تبريزي معروف است)، 67ـ شمس عمر گنجه، 68ـ شهاب کاغذي، 69ـ شهاب گنجهاي، 70ـ صاين مراغي، 71ـ صدر زنگاني، 72ـ صفي بيلقاني، 73ـ صفي شرواني، 74ـ طهير خونجي، 75ـ ظهير شفروه، 76ـ ظهرالدين مراغهاي، 77ـ عبدالعزيز گنجهاي، 78ـ عثمان مراغهاي، 79ـ عز ابوالبقا، 80ـ عرشرواني، 81ـ عزيز شرواني، 82ـ عزيز کمال، 83ـ عماد شرواني، 84ـ عياني گنجهاي، 85ـ فخرالدين ابوبکر ابهري، 86ـ فخر گنجهاي، 87ـ فخر مراغهاي، 88ـ فخر نقاش، 89ـ فلکي شرواني، 90ـ قاضي، 91ـ قاضي تفليس، 92ـ قطب اهري، 93ـ قطب عتيقي تبريزي، 94ـ قوامي گنجهاي، 95ـ کمال ابنالعزيز، 96ـ کمال ابوعمر ابهري، 97ـ کمال تفليسي، 98ـ لطيف تفليسي، 99ـ مجير بيلقاني، 100ـ محمد طبيب اردبيلي، 101ـ مختصر گنجهاي، 102ـ مظفر تبريزي، 103ـ مقرب باکويي، 104ـ مهذبالدين دبيرشرواني، 105ـ مهستي گنجهاي، 106ـ موفق سراج، 107ـ نجم سيمگر، 108ـ نجم گنجهاي، 109ـ نجيب گنجهاي، 110ـ نصير گنجهاي، 111ـ نظامي گنجهاي، 112ـ نفيس شرواني، 113ـ يحيي تبريزي.اين کتاب ارزشمند که از اين کانون پررونق فرهنگ ايراني با بيش از چهار هزار رباعي زيبا تدوين شده مويد آن است که در اران و آذربايجان زبان و ادب فارسي زبان مردم کوچه و بازار و دربار بوده است وجود اين تعداد شاعر که در قرن ششم و هفتم و هشتم در شمال غرب ايران قدم به عرصه گذاشتهاند و در زبان همگاني ايرانيان ـ فارسي ـ شعر سرودهاند نشانگر اين حقيقت مسلم است.آذربايجانسفينه تبريز مجموعهاي است خطي که به همت يکي از دانشمندان و ادباي تبريز به نام ابوالمجد محمدبن مسعود تبريزي در قرن هشتم هجري (723ـ 721هـ.ق) در تبريز جمعآوري و کتابت شده است. اين اثر بسيار مهم که کشف بزرگي براي تاريخ و فرهنگ آذربايجان ميباشد در سال 1374 به کوشش استاد عبدالحسين حائري براي کتابخانه مجلس شوراي اسلامي خريداري گرديد و به حمايت رياست کتابخانه مجلس حجتالاسلام احمدي ابهري و توسط دکتر نصرالله پورجوادي براي چاپ عکس آماده گرديد و سرانجام در سال 1381 پس از سه سال تلاش خستگيناپذير انتشار يافت.سفينه تبريز شامل 209 رساله جداگانه است. استاد عبدالحسين حائري در مقدمه اين اثر سترگ مينويسد: «به نظر ميرسد گردآورنده و کاتب براي درج رسالهها ترتيب موضوعي ويژهاي در نظر داشته که شايد با توجه به برخي از ملاحظات از رعايت آن ترتيب صرف نظر کرده است. ترتيب موجود از اين قرار است. حديث، اخلاق و تصوف فقه، اصول فقه، فرهنگ قرآن و تفسير، تاريخ پيامبر (ص)، تاريخ ايران و سلاطين مدايح منظوم رسوالله (ص) فرهنگ عربي به فارسي، نحو، صرف، عروض، فلسفه، متون ادبي، اعم از نظر و نثر (غالباً گزيده) ملل و نحل، عرفان و نجوم .....منشأت، دفتر ادبي، جفر، تاريخ انبيا و سلاطين،اشعار کشکول رباعيات، فرهنگ فارسي، موسيقي، کائنات جو، جغرافي، منابر، مؤلفات سهروري و احمد غزالي ادبيات، تاريخ و ادب و حديث و سند تاريخ.»[12]سفينه تبريز از جنبههاي مختلفي اهميت دارد. از جمله وجوه اهميت آن ميتوان به عرفان اصيل ايراني اشاره کرد.* مؤلف متوني عرفاني که محل مراجعه و توجه عرفاني عصر خود (قرن هفتم هشتم) در آذربايجان بوده را گردآوري و درج کرده است. ضمن آنکه در اين اثر در تاريخ ايران وآذربايجان هم اطلاعات ذي قيمتي دارد. اهميت ديگر مهم اين سفينه در مورد گرايش عمومي آذربايجانيها ـ حداقل نخبگان علمي ـ به تشيع دو قرن قبل از رسميت يافتن آن در ايران است. * اهميت ديگر اين ميراث ارزشمند در مورد موسيقي اصيل ايراني آذربايجان است، که برخي بر آن هستند ريشه غير ايراني براي آن جعل کنند. گذشته از موارد فوق مهمترين اهميت آن در آشکار ساختن زبان رايج محلي و زبان رايج فرهنگي آذربايجان در قرن هفتم و هشتم هجري قمري است.ايران فرهنگي پهنه گستردهتري از مرزهاي سياسي ايران دارد زبان فارسي بيش از يازده قرن است که زبان مشترک و همگاني مردمان اين جهان ايراني بوده است. با اين ويژگي مشترک بوده است که انديشمندان ايراني از هر قسمت آن ميتوانسته است آثار علمي خود را در معرض استفاده ديگران قرار دهند. در آذربايجان که يکي از کانونهاي مهم فرهنگي جهان ايراني است زبان فارسي جايگاه ويژهاي داشته است چناکه ميتوان ادعا کرد يک چهارم آثار مهم ادبيات فارسي در آذربايجان خلق شده است. در آذربايجان نيز چون ساير نواحي ايران علاوه بر زبان ملي و همگاني زباني بومي و محلي نيز وجود داشته است که در منابع آذري يا پهلوي ناميده شده است در قرون بعد به دلايل متعدد که پرداختن به آن در اين جمال مقدور نيست اين زبان بومي به ترکي آذري تغيير يافته است که با هويت کاملاً اسلامي در امتزاج با تشيع و آذربايجان جايگزين زبان بومي آذري قديم گرديده است.گروههاي خاص با اهداف خاص سياسي بر آن هستند که تعريف مغاير با هويت ايراني اسلامي براي آذربايجان تعريف نمايند و در اين جعل هويت زبان محلي بهانهاي براي ناديده گرفتن واقعيتات مسلم تاريخي و زباني گرديده است. متن ارزشمند اين سند مهم تاريخي «سفينه تبريز» گواهي بسيار روشني از زبان همگاني و فرهنگي و همچنين زبان محلي رايج در آذربايجان در قرن هفتم و هشتم ميباشد. آنچه در اين امکان وارد سيري سريع بر اين اساس در اين سفينه ارزشمند است.[13] که هم آگاهيهايي از زبان همگاني کليه ايرانيان ارايه شود و هم در مورد زبان محلي تبريز در قرن هفتم و هشتم.الف: زبان همگاني ايرانيان «فارسي»ابوالمجد محمدبن مسعود تبريزي از خاندان ملکان تبريز مؤلف سفينه ضمن آنکه خود اهل شعر و ادب بوده برخي از نياکانش اهل ادب و هنر بودهاند پدر وي از رجال و دبيران تبريز در اين عصر شعر ميسرود عم وي نيز شاعر بوده است. يکي از آثار ارزشمند مؤلف کتاب که خوشبختانه در سفينه هم درج شده است «خلاصه الاشعار» ميباشد. استاد عبدالحسين حائري در مورد آن مينويسد:«شامل پانصد رباعي از شاعران مشهور در پنجاه باب. ابوالمجد در اين تأليف خويش از مجدالدين ملک محمود (عم خويش) و مجدالدين محمد (پسر عم پدر خويش) نيز چند رباعي دارد. اين رساله مدرک يگانهاي است براي نمونهاي از اشعار جمعي از شاعران که در جايي ديگر ياد نشدهاند»[14]علاوه بر مجموعه فوق که ارزش بسياري از منظر شعر و ادب فارسي در تبريز دارد و مشابهتهايي که ابواب آن با ابواب کتاب مربوط به حوزه فرهنگي اران «نزهتهالمجالس» دارد قابل دقت اهل تحقيق است مجموعه اشعار برخي از شعراي آذربايجان که از ايشان جز نامي باقي نمانده است در اين مندج است و نمونههايي منحصر به فرد را ميتوان يافت.فهرست رسايل سفينه تبريز مرتبط با شعر و ادب فارسي چنين است:مناظره سرو و آب (رساله 46) مناظره شراب و حشيش (رساله 47) مناظره شمشير و قلم (رساله 49) مناظره زمين و آسمان (رساله 50) مناظره النار و التراب (رساله 51) مناظره السمع و البصر (رساله 52) مناظره نظم و نثر (رساله 53).گزيده دواوين شعراي هم عصر مؤلف بخش مهم ديگري از سفينه تبريز ميباشد که به ديوانهاي زير ميتوان اشاره کرد:ديوان عزليات جلالالدين عتيقي از شعراي قرن هفتم و هشتم تبريز (رساله 117) ديوان ملک محمود تبريزي از شعراي قرن هفتم تبريز (رساله 119)ديوان مجدالدين تبريزي پدر مؤلف سفينه تبريز (رساله 120)قصه مناظره آهو از جلالالدين عبدالحميد عتيقي (رساله 121)صحبتنامه مثنوي از همام تبريزي (رساله 122)عشقنامه از ملک الشعرا عزالدين عطايي تبريزي (رساله 123)خلاصه الشعار اثر خود مؤلف (رساله 133)علاوه بر موارد فوق که اختصاصي تبريز و آذربايجان است. گزيدههايي از شاهکار شعر و ادب فارسي در اين سفينه درج شده است از جمله حديقه سنايي، ويس و رامين گرگاني، خسرو و شيرين، ليلي و مجنون، هفت پيکر، شاهنامه فردوسي، رباعيات اوحدي کرماني، لغت فرس اسدي طوسي، کلمات شيخ الاسلام انصاري، پندنامه انوشيروان، عقل سرخ و بانگ مرغان و آثار ديگر شهابالدين سهروري، آثار احمد غزالي، آثار متعدد فخر رازي، آثار خواجه نصير طوسي.از جمله موارد جالب توجه در سفينه تبريز رساله 167 منابر عتيقي تبريزي است. گردآورنده سفينه که از کودکي از محبت جلالالدين عبدالحميد عتيقي برخوردار بود «چون آن مخدوم مدظله بر منبر فايده و تذکير ميفرمود» وي سخنان عتيقي را در خاطر ميگرفت و درخانه بر اوراق ثبت ميکرد تعداد اين منابر شصت و شش مورد، به فارسي و تاريخ اول آن رمضان سال 715 تا شوال سال 718 هجري است.[15]ب: زبان محلي (فهلوي)در مورد زبان بومي و محلي آذربايجان تاکنون مطالعات بسياري صورت گرفته است انديشمنداني چون استاد دکتر منوچهر مرتضوي، مرحوم کارنک، يحيي ذکا هر يک به بررسي اين موضوع پرداختهاند قديميترين پژوهش علمي در اين مورد رساله آذري يا زبان باستان آذربايجان کسروي است.[16]اهميت غير قابل انکار سفينه تبريز در اين مورد رساله «امالي» مندرج در آن است. مؤلف رساله امينالدين حاج بله ميباشد که علاوه بر داشتن مقام عرفان و تکيه بر مسند ارشاد در علوم رسمي فقه و اصول و کلام و عروض پايهاي بلند داشته است. استاد حائري در مورد وي نوشته است:«وسعت اطلاعات امينالدين حاج بله و جامعيت علمي او از يکي از آثار او که در سفينه مندرج است به دست ميآيد و آن رساله امالي اوست که ابوالمجد آن را تدوين کرده است و نام اللطائف اللئالي بر آن نهاده است. در اين امالي مطالب و اطلاعات ويژه تاريخي، ادبي و علمي کم نظيري گرد آمده که نشان دهنده عمق وسعت و آگاهي حاج بله از دقايق علم و تاريخ است.»استاد عبدالحسين حائري در اهميت اين رساله عقيده دارد: يکي از درخشانترين لطائف مندرج در امالي حاج بله گنجينهاي است از فهلويات. بيش از يکصد بيت که مشتمل بر قطعات پنج بيتي و ده بيتي است در اين سفينه درج شده است. نام جمعي از فهلويگويان مشهور تبريز مانند: ديهون روز ( از قرن ششم) خواجه محمد کحجي (عارف معروف، پهلوان احمد کوهران، پسر علي افتخار، پير حامد ذکر شده است. اين دو تن اخير با لهجه فهلوي (= آذري) سؤال و جواب کردهاند. شرحي تاريخي درباره اصطلاح «فهلوي» تفسير تاريخي واژه اورامنان، شرونيان، نادوکيل در آن آمده، همچنين داستان ملاقت فخر رازي در تبريز با فقيه زاهد (عالم معروف قرن ششم) و پاسخ فقيه به پرسش فلسفي رازي درباره حدوث و قدم به زبان فهلوي است.»[17]تاکنون مجموعهاي چنين غني از زبان بومي در دسترس پژوهشگران زبان آذربايجان قرار نداشته است با وجود زبان همگاني و فرهنگي فارسي که وجه مشترک جهان ايراني بوده است انديشمندان ضرورتي در نگارش مطالب به زبان بومي و محلي که در نواحي ديگر ايران امکان درک آن وجود نداشت، احساس نکردهآند از اين رو آثار بر جاي مانده از زبان بومي در مقايسه با زبان همگاني فارسي بسيار اندک است. آنچه غير قابل انکار است خويشاوندي بين زبانهاي محلي ايران با همديگر ميباشد چون فهلوي، رازي، گيلکي. چنانکه در ملاقات فخر رازي با فقيه زاهد تبريزي و جواب فقيه زاهد مستفاد ميشود.از زبان فهلوي در اواخر دوره ايلخانان نمونههاي ديگري در دست است و آن سروده شمس مغربي تبريزي است. وي در اواخر ايام حکومت ايلخانان و دوران پرآشوب تيموري حيات داشته است که در اوايل قرن نهم هجري در گذشته است.[18]فرجام سخنبا مروري که بر دو کتاب مهم از دو کانون مهم فرهنگ ايراني صرفاً از باب طرح موضوع صورت گرفت شمايي از فهرست شاعران ايراني اران و آذربايجان در قرن هفتم و هشتم ارايه گرديد بررسي جايگاه اران و آذربايجان در شعر و ادب فارسي موضوع بحث اين مقال نبود با اين حال روشن ميگردد در عصر ايلخانان زبان رسمي و مکتوب در اين نواحي فارسي بوده است که محصول آن شاعران متعددي است که آثار ايشان در نزهتهالمجالس و سفينه تبريز درج شده است. در کنار زبان ملي ايرانيان زبان بومي و محلي فهلوي هم وجود داشته که به دلايل مختلف طي قرون بعد جاي خود را به ترکي آذري داده است. البته اين تغيير زبان به معني تغيير هويت و ماهيت ايراني اسلامي در آذربايجان نيست زيرا در امتزاج ايرانيت، تشيع و زبان ترکي آذري و ميراث گرانبهاي شعر و ادب کهن سال فارسي ادبيات مرثيه شکل گرفت که در قرن سيزده و چهاردهم هجري نمونهاي ارزشمند و ماندگاري از خود بر جاي گذاشت به قطع ميتوان ادعا کرد بيش از هفتاد درصد ادبيات مکتوب ترکي آذري را مرثيه سالار شهيدان تشکيل ميدهد که ماهيت کامل ايراني و اسلامي دارند. پی نوشت:[1] ـ به آثار زير ميتوان اشاره کرد:ـ جمالالدين فقيه، آتورپاتکان «آذربايجان و نهضت ادبي»، تهران، شرکت سهامي و انتشارات کتاب ايران علمي، 1346.ـ ذبيحالله صفها، تاريخ ادبيات فارسي، هشت جلد، تهران، انتشارات فردوسي، چاپ دهم، 1369.ـ سعيد نفيسي، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي تا پايان قرن دهم هجري، دو لجد چاپ دوم، 1363.ـ محمد ديهم، تذکره شعراي آذربايجان، پنج جلد، مؤلف، نبريز، 69ـ 1367.[2] ـ پارسي سرايان قفقاز، تهران، بنياد موقوفات محمود افشار، 1370.[3] ـ دو جلد تبريز، انتشارات مؤسسه تاريخ و فرهنگ ايران، 1357ـ 1355.[4] ـ نزهته المجالس، تأليف جمال خليل شرواني، تصحيح و مقدمه و حواشي و توضيحات و تحقيق زندگي گويندگان و فهرستها، دکتر محمدامين رياحي خوبي، تهران، انتشارات زوار، 1366.[5] ـ همان، ص 3.[6] ـ همان، ص 4.[7] ـ همان، ص 47.[8] ـ همان، ص 48.[9] ـ همان، ص 14.[10] ـ همان.[11] ـ دکترمحمدامين رياحي، از 54 الي 101 مقدمه خود به معرفي گويندگان نزهته المجالس پرداخته است اين اسامي از اين صفحات استخراج گرديده است.[12] ـ سفينه تبريز، گردآوري و به خط ابوالمجد محمدبن مسعود تبريزي تاريخ کتابت 3ـ 721 قمري چاپ عکس از روي نسخه کتابخانه مجلس شوراي اسلامي، با مقدمه عبدالحسين حائري و نصرالله پورجوادي، تهران، مرکز نشر دانشگاهي، 1381، ص پنج.* ـ در اين مورد جناب آقاي دکتر پورجوادي مقالهاي با عنوان «عرفان اصيل ايراني در سفينه تبريز» نگاشتهاند که در نامه بهارستان، سال اول شماره 2 درج شده است.* ـ در اين مورد هم مقاله با عنوان «سفينه تبريز و رسميت مذهب شيعه در ايران» نگاشته شده است که به زودي منتشر خواهد شد.[13] ـ گروه زبان و ادبيات دانشگاه تبريز وظيفه دارد اين بحث را در قالب چند پاياننامه کارشناسي ارشد و دکترا به صورت علمي بررسي نمايد.[14] ـ همان، ص هفت مقدمه.[15] ـ همان، مقدمه استاد حائري، صفحه بيست.[16] ـ در اين مورد بنگريد:زبان ديرين آذربايجان، منوچهر مرتضوي، تهران، انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار.[17] ـ همان، ص هشت.[18] ـ ديوان کامل شمس مغربي (شامل غزليات، ترجيعات، رباعيات، فهلويات) به انظمام رساله جام جهاننما، به کوشش ابوطالب ميرعابديني، تهران، زوار، 1358، صص 263ـ 255.جهاننما، به کوشش ابوطالب ميرعابديني، تهران، زوار، 1358، صص 263ـ 255.منبع: www.historylib.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]
صفحات پیشنهادی
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني-شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني درآمدآذربايجان و اران دو کانون مهم فرهنگ و هويت ايران اسلامي است.
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني-شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني درآمدآذربايجان و اران دو کانون مهم فرهنگ و هويت ايران اسلامي است.
توجه به حوزه شعر و ادب بيش از گذشته است
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني [1] قبل از شروع بحث لازم به ذکر است پيرامون شعر و ادب فارسي اران کتاب ارزشمند استاد ... مجموعه بيش از چهار هزار ...
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني [1] قبل از شروع بحث لازم به ذکر است پيرامون شعر و ادب فارسي اران کتاب ارزشمند استاد ... مجموعه بيش از چهار هزار ...
معرفی تعدادی کتاب نجومی بزبان فارسی در بازار ایران
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني [1] قبل از شروع بحث لازم به ذکر است پيرامون شعر و ادب فارسي اران کتاب ارزشمند استاد .... زبان و ادب فارسي زبان ...
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني [1] قبل از شروع بحث لازم به ذکر است پيرامون شعر و ادب فارسي اران کتاب ارزشمند استاد .... زبان و ادب فارسي زبان ...
پيکر استاد منوچهر مرتضوي ، تشييع شد
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني [6]اين اثر براي نزهت و خوش وقت مجلس شروان شاه در هفده باب تنظيم شده که هر باب به چند .... سفينه در مورد گرايش عمومي ...
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني [6]اين اثر براي نزهت و خوش وقت مجلس شروان شاه در هفده باب تنظيم شده که هر باب به چند .... سفينه در مورد گرايش عمومي ...
انتشار زندگي «شمستبريزي»
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني ... آماده گرديد و سرانجام در سال 1381 پس از سه سال تلاش خستگيناپذير انتشار يافت. .... چنانکه در ملاقات فخر رازي با ...
شعر و ادب فارسي در آران و آذربايجان دوران ايلخاني ... آماده گرديد و سرانجام در سال 1381 پس از سه سال تلاش خستگيناپذير انتشار يافت. .... چنانکه در ملاقات فخر رازي با ...
زبان و گویش ایرانیان از گذشته تا حال
زیرا آن زبانها از تبار زبان مادی هستند ولی تاتی آران از تبار فارسی است و تنها همانند ... تاتی جنوبی در میان مسلمانان و برخی از مسیحیان شمال شرقی جمهوری آذربایجان؛ ... به سرودن شعر فارسی تشویق می كرد، اما دولت سامانی (263-395ق/877-1005م) – كه در اوج ... و مركز آن بخارا بود ـ مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی محسوب می شد.
زیرا آن زبانها از تبار زبان مادی هستند ولی تاتی آران از تبار فارسی است و تنها همانند ... تاتی جنوبی در میان مسلمانان و برخی از مسیحیان شمال شرقی جمهوری آذربایجان؛ ... به سرودن شعر فارسی تشویق می كرد، اما دولت سامانی (263-395ق/877-1005م) – كه در اوج ... و مركز آن بخارا بود ـ مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی محسوب می شد.
-
گوناگون
پربازدیدترینها