واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سخنرانی افشاگرانه امام خمینی درباره امتیاز کاپیتولاسیون
امام كه از حضور مستشاران نظامى و امنیتى امریكایى، انگلیسى و اسرائیلى و عملكرد زیانبار و اسارت آور آنها در كشور آگاهى داشت، چند روز پس از تصویب لایحه كاپیتولاسیون براى نظامیان امریكایى در مجلس شوراى ملى (21 مهر 1343) از ماجرا اطلاع یافت و با مطالعه متن صورت مذاكرات مجلس، به جزئیات آن آگاه شد. ایشان بلافاصله مراجع و علماى قم را به تشكیل جلسه هفتگى فرا خواند و با ارسال تلگرام و پیكهایى علماى سایر شهرها را در جریان امر قرار داد. سپس اعلام داشت كه در روز 20 جمادى الثانى (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانى خواهد كرد. رژیم كه از تصمیم امام اطلاع یافت، پیكى به قم فرستاد تا با امام دیدار كرده و ایشان را از تصمیم خود منصرف سازد، ولى امام حاضر به دیدار وى نشد و به ناچار او با فرزند امام (حاج آقا مصطفى) دیدار كرد و با زبان نصیحت و تهدید اظهار داشت: «...آمریكا به منظور كسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت مىكند و پول مىریزد و از نظر قدرت در موقعیتى است كه هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناكتر از حمله به شخص اول مملكت است! ایران دیگرعید ندارد، عید ایران را عزا كردند...و چراغانى كردند، عزا كردند و دسته جمعى رقصیدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى كردند، پایكوبى كردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانىها را منع مىكردم. مىگفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و...خانهها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند! آیت الله خمینى اگر این روزها بنا دارند نطقى ایراد كنند باید خیلى مواظب باشند كه به دولت امریكا برخوردى نداشته باشد كه خیلى خطرناك است و با عكس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد.دیگر هرچه بگویند - حتى حمله به شخص شاه - چندان مهم نیست!» امام بدون توجه به این تهدیدها اعلام كرد كه در 20 جمادى الثانى، روز میلاد حضرت زهرا (س)، كه برابر با 4 آبان ماه بود سخنرانى خواهد كرد.صبح آن روز امام خمینى در حالى كه بسیار بر افروخته و خشمگین به نظر مىرسید در حضور هزاران نفر از مردم قم وتهران كه از ساعاتى پیش در منزل و كوچههاى اطراف منزل امام اجتماع كرده بودند بیانات تاریخى خود را ایراد كرد. امام سخنان خود را پس از نام خدا با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع نمود كه نشان دهنده مصیبتبزرگى بود كه بر اسلام و مسلمین وارد آمده است.همچنین تاثر قلبى خود را از این مصیبت ابراز داشت و اعلام عزاى عمومى كرد: ایران دیگرعید ندارد، عید ایران را عزا كردند...و چراغانى كردند، عزا كردند و دسته جمعى رقصیدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى كردند، پایكوبى كردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانىها را منع مىكردم. مىگفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و...خانهها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند! سخنان تكان دهنده، تاثر انگیز و مقطع امام، هر بار با فریاد شیون و زارى مردم حاضر همراه مىشد. پس از این مقدمه، امام ضمن شرح لایحه كاپیتولاسیون كه در مجلس به تصویب رسید نتایج سیاسى - اجتماعى آن را با ذكر مثالهایى خاطر نشان ساخت: اگر یك خادم امریكایى یا یك آشپز امریكایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور كند، زیر پاى خود منكوب كند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاههاى ایران حق محاكمه ندارند! ...باید پرونده به امریكا برود و در آنجا اربابها تكلیف را معین كنند...دولت [ایران] با كمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى كرد.ملت ایران را از سگهاى امریكایى پستتر كردند! ..چرا! براى اینكه مىخواستند وام بگیرند امریكا خواست كه این كار انجام شود. امام خمینی، مجلس و دولت را كه «ربطى به ملت ندارند» عامل این ننگ و فضاحت دانست و تاكید كرد كه اگر روحانیون در مجلس بودند اجازه نمىدادند امریكا، انگلیس و اسرائیل بر سرنوشت كشور مسلط شوند و عمال خود را بر ملت تحمیل نمایند و یك دست نشانده امریكایى (نخست وزیر)، چنین غلطى بكند. سپس متواضعانه نسبت به خطر این قانون ننگین به ارتش، سیاسیون، بازرگانان، مراجع، علما و فضلا اعلام خطر كرد و با اشاره به حضور نظامیان امریكایى در ایران، خطاب به شاه فرمود: نظامىهاى امریكا و مستشاران نظامى امریكا براى شما چه نفعى دارند؟ اگر این مملكت در اشغال امریكاست، پس چرا اینقدر عربده مىكشى؟ چرا اینقدر دم از ترقى مىزنى؟ اگر این مستشاران نوكر شما هستند، چرا از اربابها بالاترشان مىبرید؟ اگر نوكرند با آنان مثل سایر نوكرها عمل كنید. پس از آن با شرح فلاكت و بدبختى مردم و قروض خارجى دولت و به دنبال آن وابستگى روز افزون كشور به امریكا، فریاد برآورد كه «والله گناهكار است كسى كه داد نزند، والله مرتكب گناه كبیره است كسى كه فریاد نزند» ، و به دنبال آن از علماى قم، نجف، ملتهاى مسلمان، رهبران اسلامى و رؤساى جمهور كشورهاى اسلامى استمداد كرد كه به داد ملت مظلوم ایران برسند، همچنین همه قدرتهاى غربى و شرقى و در راس آنها آمریكا را كه مؤید رژیم شاه بودند، به شدت محكوم نمود.اكنون من اعلام مىكنم كه این راى ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد.مخالف راى ملت مسلمان است. وكلاى مجلسین وكیل ملت نیستند، وكلاى سرنیزه هستند... آمریكا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریكا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند، لیكن امروز سر و كار ما با امریكاست.رئیس جمهور امریكا...این معنا را بداند كه امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است كه چنین ظلمى به ملت اسلامى كرده است...امروز تمام گرفتارى ما از امریكاست، تمام گرفتارى ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از امریكاست، این وكلا هم از امریكا هستند، این وزرا هم از امریكا هستند، همه دست نشانده امریكا هستند.اگر نیستند چرا در مقابل آن نمىایستند داد بزنند؟ امام بار دیگر تاكید نمود كه نمایندگان مجلسین، نمایندگان واقعى نبوده و نیستند و اگر فرضا هم بودند به دلیل تایید و یا سكوت در مقابل این تصویب نامه از نمایندگى مردم ساقط شدهاند.در پایان خطاب به حاضران در مجلس و علما و روحانیون فرمود، موظفید مردم را آگاه نمایید و به نمایندگان مجلس فریاد اعتراض برآورید.سخنرانى با دعاى امام و آمین پرشور مردم به پایان رسید.
پس از این سخنرانى، امام اعلامیهاى منتشر كرد و اقدام ننگین و اسارت بار دولت و مجلس را پیرامون تصویب لایحه كاپیتولاسیون افشا و محكوم نمود و آن را «سند بردگى ملت ایران» و «اقرار به مستعمره بودن ایران» و «ننگینترین و موهنترین تصویب نامه غلط دولتهاى بى حیثیت» نامید و نوشت: اكنون من اعلام مىكنم كه این راى ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد.مخالف راى ملت مسلمان است. وكلاى مجلسین وكیل ملت نیستند، وكلاى سرنیزه هستند.راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشى ندارد و اگر اجنبىها بخواهند از این راى كثیف سوء استفاده كننده تكلیف ملت تعیین خواهد شد. امام بار دیگر امریكا را عامل اصلى همه گرفتاریهاى مردم ایران و مسلمانان جهان معرفى كرد كه به اسرائیل كمك كرده تا اعراب مسلمان فلسطین را آواره كند و دولت و مجلس ایران را تسلیم خود كرده و روحانیت را به حبس و زجر و اهانت كشیده و غبار ورشكستگى و فقر را به رخسار بازرگانان و زارعان نشانده و اصلاحات شاهانه، بازار سیاه براى امریكا و اسرائیل درست كرده است... سپس به مردم توصیه و تاكید نمود: ...بر ملت ایران است كه این زنجیرها را پاره كنند، بر ارتش ایران است كه اجازه ندهند چنین كارهاى ننگینى در ایران واقع شود... این دولت را ساقط كنند، وكلایى كه به این امر مفتضح راى دادند از مجلس بیرون كنند...بر فضلا ومدرسین حوزههاى علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که این سکوت را بشکنند... بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند... بر دانشجویان ایرانی ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند. سخنرانى و اعلامیه امام بازتابهاى متفاوتى داشت از یك سو برخى از وعاظ در منابر، مصوبه اخیر مجلسین را شرح داده و عواقب اسارت بار آنرا متذكر شدند، كه ساواك نیز بلافاصله دستور جلوگیرى و تعقیب آنان را داد. اقدام شدید امام از سوى رژیم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم امریكا قرار شد كه امام از ایران تبعید شود. لذا در نیمه شب 13 آبان ماه 1343، صدها كماندو منزل امام را در قم محاصره كرده و به دور از چشم مردم، سراسیمه به منزل وارد شدند و ایشان را دستگیر نمودند. امام را از در منزل تا سر خیابان با ماشین فولكس واگن آوردند و سپس سوار ماشین شورلتى كه از قبل آماده شده بود كردند. ماشین امام به همراه چند مامور محافظ به سرعت از میان صدها كماندو كه میدان و خیابان نزدیك منزل امام را اشغال نموده بودند عبور كرد و ساعتى بعد به تهران رسید. سپس ایشان را به فرودگاه مهرآباد آوردند و با هواپیماى بارى كه از روز قبل به دستور شاه آماده شده بود. به همراه دو مامور امنیتى به تبعیدگاهش (تركیه) فرستادند. همان روز رادیو و مطبوعات كشور خبر دستگیرى و تبعید ایشان را در یك جمله به اطلاع مردم ایران رساندند: طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل كافى، چون رویه آقاى خمینى و تحریكات مشارالیه، علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضى كشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید.منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامیتنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]