تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833627746
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: کودکی مدیری اصلا شبیه بچههای دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی میکرد. دوست داشت توی آن اتاق نشسته و... «مرد 2 هزار چهره» با استقبال دیگر آثار کارگرداناش رو به رو نشده، اما مدیری هنوز چهره روز تلویزیون است. از فعالیتهای غیر سینمایی تا علایق زیست شناسانه و فلسفی و موسیقی و روحیات شخصی و آرزوها و تنهاییها و حتی پیشنهاد بازی در فیلمی از مسعود کیمیایی و بازیگران و فیلمهایی که دوست دارد یا ندارد... این مطلب مفصلی است درباره موفقترین چهره تلویزیونی چند دهه اخیر که خواندناش برای علاقهمندان بیشمار این هنرمند توصیه میشود! شکست برای مهران مدیری وجود ندارد. مدیری این جمله را چند سال پیش در پاسخ به سوال خبرنگاری که نظرش را درباره شکست پرسیده بود، گفته بود و حتی این بیت سعدی را نیز در ادامه افزوده بود: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم مردی که سرخوشی را جلف میداندآقای مدیری توی یک جمع میتوانید جوک تعریف کنید؟شوخی میکنید؟ جوک تعریف کنم؟! محال است بتوانم چنین کاری انجام دهم. اصلا تا دوره نوجوانی فکر میکردم٬ شاد بودن٬ آواز خواندن و هر کاری که آدم را سرخوش نشان دهد٬ کاری است به شدت جلف. به نظرم هیچ چیز بهتر از متانت نبود. این نظرتان تغییر کرده؟هنوز تغییر اساسی نکرده است. فقط شکلش عوض شده. حالا به نظرم شادی٬ جلف بودن و سبک بودن نیست و آدم متین الزاما آدمی نیست که نگوید و نخندد! به این نتیجه رسیده ام که شادی اساسا یک چیز درونی است و میتوان متین بود و در عین حال از درون شاد بود و احساس خوشبختی کرد. مدیری از نگاهی دیگوقتی این روزها مرددوهزار چهره را مشاهده میکنید و مهران مدیری جدی و تلخ را در نقش خودش ببینید حتما این جملات مهران مدیری را که در ادامه میآید را قبول میکنید: من اصلا آدم اجتماعی نیستم. به شدت درونگرام و به شدت از جمع٬ شلوغی و شادی گریزانم. نگاه اغلب مردم به من این طور است که آدم بسیار شاد و شنگول و بذله گو و حاضر جوابی هستم٬ ولی اصلا این طور نیست. تنهایی را بیشتر دوست دارم و اصلا طاقت هیاهو و شلوغی را ندارم متولد سرآسیابمهران مدیری در میدان بروجردی. سر آسیاب دولاب متولد شده است. او از دوران کودکی آن چیزهایی که در ذهنش به صورت یک لکه مانده، یک خانه دو طبقه کوچولو و معمولی است. آنها در طبقه پایین زندگی میکردند و طبقه بالا میهمانخانه بود. مهمترین وسیله در آن اتاق٬ یک پیانو بود٬ تعداد زیادی صفحه کلاسیک و مقدار زیادی هم کتاب. خوب وجود یک پیانو در آن محله بسیار عجیب بود و اتفاقا صدای همسایهها در آمده بود که این چه سر و صدایی است که صبح تا شب از خانه شما بیرون میآید. مخصوصا اینکه برادرش که صاحب پیانو بود همیشه یا شوپن میزد یا باخ و یا راخمانینف. برای همین مهران مدیری هم وقتی توی کوچه با بچهها تیله بازی و لاستیک بازی میکرد مثل بقیه بود اما وقتی به میهمانخانه میامد و وارد دنیای دوست داشتنی خودش میشد ٬و احساس تنهایی میکرد٬ چون هیچکدام از آن دوستها آن چیزها را نمیفهمیدند. فلسفه هگلکودکی مدیری اصلا شبیه بچههای دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی میکرد. دوست داشت توی آن اتاق نشسته و کتابها را ورق بزند٬ اسمهایشان را حفظ کرده و عکسهایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او میپرسد آیا این کتاب را خواندهای٬ این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله میگوید: فلسفه هگل. او تعجب میکند که مهران چطور اسم جنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری درادامه به او میگوید این که چیزی نیست٬ تازه من میدانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع میکند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن. خواب سالوادوردالیبرادر مهران مدیری رشته اش زیست شناسی بود و همین باعث شد که او به زیست شناسی هم علاقمند شود و کتابهای زیادی در این زمینه بخواند. بخصوص در زمینه زندگی حیوانات و کتابهای داروین و...این علاقه هنوز هم در زندگی اش مانده و یکی از بهترین ساعات زندگی او ساعتهایی است که فیلمهای مستند حیوانات را میبیند!ا لبته شیطنتهای مهران مدیری پایانی نداشت. او پنهان از برادرش میرفت سر کتابهایش٬ چندتایی کتاب داشت از سالوادور دالی که او آنها را خیلی دوست داشت و شب خوابشان را میدید. بیهوده ترین و پوچ تریندر ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمیداند. یعنی بنظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالاتر از 2 در این درس نگرفت! در درسهایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است. بیشتر از جمع و تفریق، نه اینکه به درد نمیخورد، استاد! آن را درک نمیکند. علاقه به نوریمدیری در سالهای اخیر در عرصه موسیقی فعالیت قابل توجهی داشته است او چند سال پیش که کاستی را بیرون داده بود بدلیل علاقهای که به صدای محمد نوری داشت آن را به نوری تقدیم کرده بود. البته او به استاد شجریان هم علاقه بسیاری دارد و زمانی گفته بود: حاضر است به خاطر شجریان خودکشی کند! مدیری تحصیلات آکادمیک درموسیقی نداشته، سلفژ را به صورت علمی نخوانده، اما به واسطه برادر پیانیستش میداند چایکوفسکی در شنبه سال فلان از کنسرواتور که بیرون آمد کجا رفت و به مادام فون مک چی گفت و باعث خلق چه اثری شد. همیشه موسیقی کلاسیک در خانه آنها شنیده میشد به همین خاطر شاید تاریخ موسیقی کلاسیک را به خوبی بداند. شروع هر اثری را که برایش بگذارند میداند مال کیست، چه سالی است، چه سبک و چه دورانی است و تحلیلش چیست. جدیتر از طنزکسی که برخی او را سلطان کمدی درتلویزیون مینامند از همان ابتدا به کار جدی بیشتر از طنز علاقه داشت ولی به گفته خودش اصلا اتفاقی وارد کار طنز شد. طی یک اتفاق علی عمرانی پیشنهاد همکاری را در نوروز 72 به او میدهد و اینطوری کار طنز شروع میشود او با داریوش کاردان و مرحوم خسروی ارتباط داشت و قرار بود با یک مجموعه طنز برای شروع سال 72 همکاری کند. از آنجا قضیهء طنزپردازی او شروع شد. قبل از آن هم دوتا کار تئاتر داشت که طنز بود. یکی از آنها پانسیون بود که در تالار مولوی سال 66 اجرا شد.مدیری تقریبا در 18،19 نمایش حضور داشت که به غیر از یکی که به عنوان آهنگساز در آن بود، در بقیه نمایشها بازیگر بود. مثل و هملت با دکتر صادقی، کیسه بوکس کار علی مؤذنی و....بعد چند کار تلویزیونی انجام میدهد، یکی با ثریا قاسمی و چند کار مذهبی با مجتبی یاسینی، قبلتر از آن هم در رادیو کار میکرد. صورت تلخحتما به تو گفته اند که صورت تلخی داری؟ مهران مدیری: بله، خیلیها از این هم فراتر میروند و میگویند آدم غمگینی هستی. خیلی وقتها درست است. در طول روز غمگینیم به شادیهایم میچربد. زود هم خودش را نشان میدهد. به قول یکی از دوستان غم اگر به جاهای ناجور نکشه، چیز خیلی بدی نیست. میتواند منشا خلاقیت هم باشد. ظاهرا در شرق برای غم اصالت بیشتری نسبت به شادی قائلند. سالهای ممنوع الکاریمدیری در دورانی ساعت خوش را ساخت که جای این نوع کار بسیار خالی بود. شاید یک بخش از موفقیت آن به خلاقیت فردی و همکاری خوب گروهی برمیگشت. اما بخش دیگر موفقیت آن به خاطر خلا این نوع کارها و این شکل از شادی در آن دوران بود. بعد مساله ساعت خوش آنقدر درشت شد که خیلی از مسائل جامعه را مثل آموزش و پرورش و جوانها را تحت تاثیر قرار داد. شنیده میشد آموزش و پرورش رسما از صدا و سیما شکایت کرد، چون آن سال افت تحصیلی وحشتناکی بروز کرد و آنها علتش را ساعت خوش میدانستند. حتما همهء بچهها سر کلاس از برنامه دیشب حرف میزدند. به جایی رسید که عکس مدیری و یارانش پشت تی شرت و آدامس چاپ شد. تلویزیون وقتی این وضعیت را دید ترجیح داد اول جلوی برنامه را بگیرد. چرا که میزان عواقب آن راحدس نمیزد. در آن دوران تا چند ماه روزی نبود که نشریات زرد به آدمهای گروه ساعت خوش به سخیف ترین شکل ممکن نپردازند. بعد هم تصمیم گرفته شد ساعت خوشیها هیچ کاری نکنند و این تصمیم به درازا کشید. در آن زمان به مدیران شبکه گفتند این آدمها دیده نشوند تا خود ما اعلام کنیم کی وقتش است. تا اینکه از اواخر 76 مدیری کاری را با محمد صالح علاء شروع میکند که تازه گفتند فقط میتواند بسازد و نه بازیگری.. تا 6 ماه گذشت و به برنامهء 77 رسید فلانی در فیلم کیمیایی نباشدبعد از ساعت خوش و بعد از کنار رفتن از تلویزیون چندین کار خوب سینمایی به مدیری پیشنهاد میشود. قرار بود ضیافت را مدیری بازی کند تا پای کلید زدن هم رفتند. روز آغاز آمدند و گفتند فلانی نباشد. سر فیلم سلطان هم عین همین اتفاق افتاد. خیلی کارهای خوب سینمایی و تاتر را در آن سه سال و نیم از دست میدهد و این برایش ضربهء بزرگی بود. ۷۷مهران مدیری در دوران بیکاری بیشتر به طراحی نوع کار فکر میکرد تا کار به شکل آیتم نباشد. در واقع در دوران بیکاری به طراحی و فرم جدید یک برنامه طنز فکر میکرد که این اتفاق در 77 افتاد. البته پس از سه ماه اول پخش، یعنی دقیقا از شهریور سال 77 کار اصلا عوض شد. در 77 مدیری سعی کرد فاصله را با بیننده کم کرده و حتی از روبرو با او صحبت کند این بزرگترین ویژگی آن برنامه بود. در آن زمان به مدیری میگفتند ما میدانیم شما برشت و فاصله گذاری و... میشناسید. اما مدیری معتقد است نمیتوان به برشت چسباند. او فکر میکرد بهتر است بیننده هر آنچه را روبرو و پشت صحنه اتفاق میفتد ببیند. اتفاق خودش میافتدمدیری همیشه دنبال آدمهایی میگرددکه میخواهد، کاری هم نداردکه بازیگرند یا نه؟ مهم این است که خودشان را جلوی دوربین بیاورند. این تاکید همیشگی او به بازیگرانش بوده است. بازیگرانی که با خیلی از آنها هم به صورت اتفاقی آشنا شده است. مردم درگیری را دوست دارندمردم گفت و گوها و درگیریهای زن و شوهرها را خیلی دوست دارند. این رامدیری زمانی درباره موفقیت برنامه ای مثل 77 گفته بود چون هر کس خودش راجای آن کاراکترها میگذارد و همذات پنداری میکند. به قول سروش صحت هیچ کس باور نمیکرد که برنامه 77 همین جوری 10 ماه روی آنتن برود، برنامه 77برنامه جالبی در نوع خود بود گروه این مجموعه شب وقتی خداحافظی میکردند برای فردا صبح، هیچ چیز وجود نداشت. نه قصه، نه طرح؛ نه متن. بااین حال77 درزمان خود پر بیننده ترین برنامه تاریخ تلویزیون شناخته شد البته استاد مدیری الان دیگر آن نوع طنز را دوست ندارد. ببخشید شما؟ببخشید شما از برنامههای بعدی مدیری بود این برنامه نیز برنامه جالبی بود که به مسئله مشاغل میپرداخت. البته مدیری برخورد صریحی با برخی آدمها دراین برنامه داشت مثلا آدمی که از شغلش دو میلیون در میآورد. وقتی میگفت من آب باریکه دارم مدیری با صراحت به او میگفت که او دروغ میگوید و البته گویا به طرف برنمیخورد. ببخشید شما به گفته خود مدیری به دلیل همین برخورد واقعی و صمیمی قضیه برایشان دوست داشتنی شده بود. مدیری دراین سالها همیشه اعتقاد داشته که معمولا کسی که حقیقت را میگوید خوشبخت میشود. این رک گوییها باعث شیرینی شد که در بطنش خیلی تلخ بود. چرا مدیری همیشه خودش بازی میکند؟ اما واقعا چرا؟ دو دلیل داشت که باعث شد این وضعیت ادامه داشته باشد و شدیدتر شود. یکی اعتقاد خود مدیران شبکهها بود و هست. مدیری بارها میخواهد بازی نکرده و فقط کارگردانی کند ولی به شدت مخالفت شد. به نظر مدیران شبکهها بازی مهران مدیری برای مردم مهم است. دلیل دیگرش این است که نویسندهها این کار را نمیکنند. بارها مدیرانی از نویسندگانش خواسته بنویسید فلانی رفته مسافرت. در برنامه نود شب آنقدر التماس کرد که چندبار این کار را کردند. اما نویسندهها هم میگفتند نمیشود، چی بنویسیم! خود محوری کسب وکار من استدر زندگی آدم خود محوری هستی یا نه؟! مدیری: بله، ولی سعی میکنم منعطف باشم. تصمیمی که میگیرم معمولا درست است، مگر اینکه قانع شوم که اشتباه کرده ام. این را البته خیلی نمیشود به برنامه سازی ربط داد. دلیل خودمحوری من در زندگی، خود محوریم در برنامه نیست. چرا که اصلا خود محوری نیست و ما گروهی کار میکنیم. تنهایی شخصیمدیری زمانی دریک مصاحبه ای یکی از دلایل گرفتن برنامههایش را٬ تنهایی و خود محوری خود دانسته بود! او گفته بود: من تفکرات خودم را میسازم. منظورم محتوای برنامه نیست. ساختار برنامه و جنس بازی خودم. خیلی وقتها٬ در طول تاریخ آدمهایی که تنهایی شخصیشان بیشتر است٬ توانسته اند آثار اجتماعی بهتری خلق کنند از او پرسیده بودند این موضوع (خودمحوری) شما را به عنوان یک آدم خودستا یا خودشیفته به دیگران معرفی نمیکند؟ مدیری در جواب گفته بود: نه٬ چون به شدت همراه با فروتنی و خواستن نظر دیگران است. من نظرم را خیلی محترمانه میگویم و دیگران به دو دلیل آن را قبول میکنند. یا اینکه درست میگویم و یا اینکه میخواهند دل من را نشکنند. من در کار مشورت میکنم اما به قول اطرافیانم تهش کار خودم را میکنم. شاید اسم این کار خودشیفتگی نباشد٬ اما من دوست دارم تصمیم نهایی را خودم بگیرم. دردسر والدینمدیری پس از این همه کار طنزدر مجموعه جدی دردسر والدین بازی میکند او این کاررا به خاطر علاقهاش به کار جدی انجام میدهد. او از مسئولیت خسته شده بود. دوست داشت در یک کار جدی بازیگر باشد که بعد از انجام کار به او بگویند خداحافظ. در حالیکه اشتباه میکرد. چون سنگینی این مجموعه به قدری بود که مثلا خودش 2 تا کار بسازد. آرامش با رانندگی با سرعت زیاداما چه چیزهایی مدیری را عصبانی میکند خودش زمانی به این سوال اینجوری جواب داده بود: دو مقوله است که من را خیلی عصبانی میکند و در واقع به سرحد جنون میرساند، یکی آدمهایی که به کاری که به آنها مربوط نیست دخالت کنند و خارج از حیطه خودشان قدم بگذارند، هرکسی آن کاری را که «باید» انجام ندهد و «نباید» انجام بدهد. به تعبیر برنارد شاو، 80% آدمها، انرژیشان صرف کارهایی میشود که به آنها مربوط نیست. دومین مقوله خیلی شخصی است، اینکه من راجع به یک مساله جدی و مهم که ناراحتم کرده حرف بزنم و بعد ببینم که طرفم باور نکرده و لبخند بزند، یعنی پوزخند بزند. این میتواند من را بکشد. دیوانه میشوم. موقعیت را ترک میکنم. عکس العمل بدی نشان نمیدهم. آن محیط را ترک میکنم. سوار ماشین میشوم و رانندگی میکنم. رانندگی با سرعت زیاد در اتوبانهای تهران آرامم میکند. کتابخوارطی سالهایی مدیری به قول خودش به شدت کتاب میخورده است! بیشتر از همه نمایشنامه و رمان میخوانده. نویسندگان محبوبش مارکز، تولستوی و تورگنیف بودند. به شعر هم علاقه خیلی زیادی دارد. شاعر اولش لورکا است، بعد شاملوست، بعد مارگوت بیکل، بعد حافظ... در موسیقی هم کنسرتهای ابوای ویوالدی مدیری را به حالت جنون، به حالت پوچی میرساند. خیلی از آثار باخ هم روی او چنین تاثیری دارند. چیزی که بیشتر غمگینش میکند شعر است. اما سلیقه سینمایی مهران مدیری چگونه است؟ او زمانی دراین زمینه مثال جالبی زده بود البته نه به خاطر شکل ایده آل سینما، بلکه بعنوان سینمایی که او دوست داشت. مثال او کارهایهال اشبی در اروپاب ود یا فیلمهایی مثل کراسینگار یا در ایران فیلم هامون. علاقهء شخصی مدیری، سینمایی است که به روابط انسانی میپردازد، به طراحی آدمها، به عشق، به احترام و به خیلی چیزهای دیگر میپردازد. بوگارت را دوست ندارمچه بازیگرانی را دوست داری؟مدیری: نمیشود بین دنیرو و دوپاردیو یکی را انتخاب کرد. بازیگران مورد علاقه ام یک لیست بیست نفرهء درجه یک را شامل میشود. 5 تا از این بیست تا را بگو.مدیری: رابرت دنیرو، ژرار دوپاردیو، آنتونی کوئین، مریل استریپ... کلارک گیبل را دوست ندارم، همفری بوگارت را دوست ندارم... فیلمهایی که دوست داری کدامها هستند؟«هملت» کوزینتسف را چهل دفعه دیدم و ممکن است هشتاد دفعه دیگر هم ببینم. «باراباس» یکی از فیلمهای محبوب من است، «پاپیون»، «فیلم کوتاهی درباره عشق» و.... طنز مل بروکسطنز صددرصد شخصی مدیری، با کارهایی که تا بحال انجام داده است خیلی متفاوت است. این طنز شخصی مدیری اولا قصههایش هیچ منطق و اصول خاصی نخواهد داشت. به گفته خود مدیری شاید بتوان کارهای مل بروکس را دراین زمینه مثال زد. حتما آن مدلی خواهد شد. یک جور طنز عجیب و غریب که بیشتر تماشاگر را حیرت زده میکند تا بخنداند و خیلی هم به اینکه این کار خواهد گرفت یا نه فکر نمیکند. کار شخصی یعنی همین که شخصا تصمیمی میگیرید، آن را انجام میدهید و پای همه چیزش هم میایستید. مهران مدیری فمینیستمهران مدیری همیشه درسالهای اخیر خودرا یک کارگردان مدافع زنان تصور کرده است.او همیشه سعی كرده به رغم آنچه در سریال و كارهای طنز ما دیده میشود، حضور خانمها و عملكردشان و همچنین نوع شخصیت پردازی شان متفاوت باشد. معمولاً خانمها در این نوع سرالچها یا در آشپزخانه دیده میشوند یا در حال بافتنی بافتن هستند. مدیری همیشه از این مورد پرهیز كرده. یعنی اگر مثلا شخصیتهای زن مجموعههایش در خانه نشسته باشند كتاب میخوانند. شیشه پاك نمیکنند میوه میخورد ند و لی میوه نمیشستند. مدیری همیشه مدعی بوده که اتفاقاً در كارهای ما شخصیتهای مثبت همیشه خانمها بوده اند و آقایان در قطب منفی قرار داشته اند. آنها نابغه نیستند!علی رغم این كه مردم فكر میكنند مدیری و دار و دسته اش خیلی نابغه هستند، اما 80 درصد ماجراهایی كه میبینند، اتفاقی به ذهن او و یارانش میرسد. مدیری دراین باره میگوید: این اتفاقات با یك كلمه و یا دیدن یك چیز شروع میشود و بعد طراحی آن را انجام میشود. در پاورچین اسم شخصیت اصلی مجموعه فرهاد بود و یك روز میخواستم برای كار به ادارهای بروم و گفتم من فرهاد فلانی هستم. هنوز فامیلی نداشتم. نشستیم و درباره فامیلی ام فكر كردیم. من همین جوری به ذهنم رسید و گفتم برره، چون دیدم خود كلمه بامزه است و بی ربط. آن صحنه را با اسم فرهاد برره گرفتیم و تمام شد. بعد از 10 قسمت به این نتیجه رسیدیم كه این شخصیتها باید از جایی آمده باشند. پیمان قاسم خانی و محسن چگینی گفتند خب از برره. چون نام خانوادگی شان برره است. بعد این سؤال پیش آمد كه برره كجاست؟ گفتیم به اسمش میآید كه روستا باشد. چه جور روستایی؟ روستایی بی هویت بی جا و مكان كه شاید خیلی آدم دارد و یكی شان كه مهندس شان باشد، فرهاد است.اگر بیننده احساس كند كه طبیعت زندگی خودش را نمیبیند، دافعه پیدا میكند. مدیری همیشه به این موضوع اعتقادداشته. اتفاقی كه در مورد تله تئاترهایمان هم افتاده است به نظر او به همین خاطر است. او میگفت: دلیلش هم به خاطر نوع دكور، نوع لباس و نوع بازی بازیگران است كه نمیدانم چرا دوست دارند خارجی بازی كنند. چه جوری میشود خارجی بازی كرد و خارجی حرف زد و در عین حال ایرانی بود؟ برای همین است كه تله تئاتر مخاطب ندارد. در حالی كه سوژهها به شدت جذاب است. هرچه كه از طبیعت زندگی دور باشد، بیننده را جذب نمیكند. بیننده نباید حس كند كه چیزی برایش ساخته شده است. سیستم مدیریاین روزها در سریال مرد دوهزار چهره، مسعود شصتچی در نقش مهران مدیری با استانیسلاوسكی شوخیهای جالبی کرده است. جالب است بدانید مدیری زمانی در گفت وگویی به قول خودش حرف بزرگی زده بود. او گفته بود: ما دو سبك بازی در دنیا داریم. یكی سبك استانیسلاوسكی است و دیگری فاصله گذاری برشتی. در مورد اول بازی باید دیده شود و در مورد دوم باید گفته شود كه من مهران هستم كه هملت را بازی میكنم. اما یك چیز دیگری هست میان این دو تا كه شاید سیستم مدیری باشد. خیلی حرف گنده ای زدم نه! به انتخاب برمیگردد. ما اصلاً چرا انتخاب بازیگر داریم؟ چرا براندو برای پدرخوانده انتخاب میشود و اسكوتنفسكی برای هملت؟ این به خاطر شباهت آن آدمها به این شخصیتهاست. اسكوتنفسكی میتواند پدرخوانده بازی كند ولی هرگز نمیتواند مثل براندو باشد. براندو هم نمیتواند هملت باشد. اصلاً خصوصیات شخصیتی براندو هیچ ربطی به هملت ندارد. براندو در آمریكا متولد شده و مسائل و مشكلات و ضعفها و فسادهای شخصیتی خودش را داشته است. یك جورهایی خودش درهالیوود، زندگی شخصی اش و... پدرخوانده بوده است. اسكوتنفسكی هم در زندگی خودش در روسیه، هملت به حساب میآمده است. شکستن استانداردهای تلویزیونبازیگر و کارگردان مجموعه مرد دوهزار چهره از معدود هنرمندان بوده که به قول خودش یكسری استانداردهای موجود در تلویزیون را شكسته است. مثلا اگر اتفاقی در صحنه بیفتد كات میدهند و دوباره میگیرند. اما مدیری و یارانش این كار را نكردند. آنها این کار را زمان مجموعه ساعت خوش آغاز کردند مدیری از همن ابتدا به یک نکته فوق العاده جالب اعتقاد داشته و آن این بوده که هر چیزی كه جدیتر است و مورد شوخی قرار گیرد، جذابتر میشود. به خصوص در مورد خبر كه اشاره كردید. به همین خاطر در همان برنامه ساعت خوش با برنامههای جدی چون مسابقه هفته (با اجرای مرحوم نوذری)ُ تقویم تاریخ و اخبار سراسری شوخی میکرده است. از نظر مدیری مثلاً اگر آدمی در حال سوت زدن است و به هوا نگاه میكند، ناگهان داخل جویی بیفتد، كمتر خنده دار است به نسبت آدمی كه خیلی حرفهای قلمبه سلمبه میزند و مدرك پرفسور را هم دارد و در حین صحبت در مورد موضوعی بسیار جدی، داخل جویی میافتد، هر چه جدیتر، خنده دارتر. شوخی با اخبار چون موضوعی بسیار جدی و بدون شوخی است، بسیار مورد توجه قرار گرفت. هنر هفتم و مسابقه هفته هم همین طور بود. چهار از بیستاز بیست به خودم چهار میدهم. مدیری این جمله را هنگامی گفته بود که به او گفته بودند تو که بازیگر کارهای قطبالدین صادقی در تئاتر بودهای، به این برنامههایی که خودت میسازی به خودِ هنرمندت چند میدهی؟ و مدیری به خود چهار از بیست داده بود و گفته بود: چیزهایی که در ذهن دارم تا آنها را که روزی بسازم خیلی متفاوتند. منتها مدام از من این طور کار خواستهاند. دیگر افتادهام در این ورطه. هر بار که خواستهام وقفهای بیاندازم نشده، غریزه مدیریمدیری هر وقت با نویسندگان برنامههایش صحبت میکند همیشه این را به آنها گفته است به طور غریزی میفهمد که فلان متن میگیرد یا نه و این برنامه یا قسمت از قسمتهای خوب است یا نه. و واقعا همه میگویند که هر بار مهران مدیری چنین چیزی گفته. مدیری معتقد است این واقعا غریزی است. کارهای هر شبیتلویزیون ایران درسالهای اخیر توجه بسیاری به مجموعههایی داشته که هرشب پخش میشود این مجموعهها گاه طنز بوده اند و گاه جدی. مهران مدیری موفقترین آدم در زمینه برنامههای هر شبی بوده است. او درباره راز موفقیتهای کار هر شب زمانی گفته بود: کار هر شب بازیگر خودش را میخواهد. یعنی بهترین بازیگران ایران را هم در کار هر شب دور هم جمع کنید، مطمئن نباشید که کار بیننده داشته باشد. کار هر شب خصوصیات خودش را دارد. یک سری بچههای با استعداد و پر انرژی و شیطان! میخواهد که بداهه گو باشند. اعتماد به کارگردان داشته باشند.ا نعطاف داشته باشند و آدمهای اهل شوخی باشند. فکر میکنم گروهی که ما الان داریم در حد خودشان شناخته شده اند. مدیری بازتابهای کارهایی که هر شب کرده است در این سالها از کوچه و خیابان، روابط عمومی سازمان، از بچههای گروه، از فامیلهایشان و از اصطلاحاتی که بین مردم رایج میشود متوجه شده است. گریه کردن از خندهدر سالهای اخیر برخی از هنرمندان سینما و تلویزیون به این متهم شده اندکه به هر قیمتی میخواهند مردم را بخندانند. مدیری یکی از این متهمان بوده ولی او در مصاحبه ای دراین باره گفته است: ما در طول این سالها نشان داده ایم به هر قیمتی نمیخواهیم مردم را بخندانیم. کارهای ما این را میگویند. سعی کردیم فکر در باشد و کمدی لودگی نباشد. فکر میکنم این طور بوده. در کمدی خیلی کارها میشود کرد که بیننده از خنده گریه اش بگیرد. بحث مهم سطح سلیقهآیا میتوان گفت که سطح سلیقه مردم پایین آمده. یک بحثی هست سر بحث سلیقهی مردم که بالاو پایین میشود. کارگردان مرد دوهزار چهره همیشه جواب جالبی برای این سوال داشته: سطح سلیقهی خیلی بالا پایین نمیشود. مردم ما به نظرم با هوش اند و شکل ایرانی کمدی در کشور ما شکل خاصی است که یک سری حدود را برایش باید رعایت کرد، خصوصا اینکه از تلویزیون پخش میشود. مردم از خیلی وقت پیش عادت کرده اند که آسان نخندند و این کار ما را مشکلتر کرده. الان دیگر کسی نمیتواند بسازد و برود، مردم یقه اش را میگیرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12133]
صفحات پیشنهادی
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!!
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!!
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!!
مدرس بسیجی بود!
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!! «رعد و برق استوايي» در صدر گيشه هاليوود · شرايط ازدواج . ...
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!! «رعد و برق استوايي» در صدر گيشه هاليوود · شرايط ازدواج . ...
این زن منافع ملی را در پشت درهای بسته به پوتین فروخت!
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!! جدی بگیرید و عمل کنید · حجم مبادلات تجاري قزوين و افغانستان پنج برابر افزايش مي يابد ...
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!! جدی بگیرید و عمل کنید · حجم مبادلات تجاري قزوين و افغانستان پنج برابر افزايش مي يابد ...
آخرین تحولات بازار لوازم خانگی/ درخواست هایی برای گران شدن ...
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!! مرندی: روابط ایران و آمریکا بدتر خواهد شد · مسعود» روز حسرت به واقعيت نزديك است ...
آن چه درباره مهران مدیری نمیدانستید و از پرسیدنش وحشت داشتید!! مرندی: روابط ایران و آمریکا بدتر خواهد شد · مسعود» روز حسرت به واقعيت نزديك است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها