واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هندوستان: اجتنابناپذيرى دوستى با آمريكا لزوم توفيق ايجاب مىكند كه در محدودههاى سياست خارجى، اهدافى كه در جهت تحقق منافع ملى دنبال مىشوند، ضرورتا مىبايستى با توجه به شرايط بينالمللى شكل بگيرند. با آگاهى به ماهيت تغييرپذير عوامل شكل دهندهى الگوى قدرت كه در بطن آن شرايط بسترساز روابط بين بازيگران بينالمللى شكل مىگيرند، اين ضرورت حياتى جلوه مىكند. اين الزام از آن جهت گريز ناپذير است كه امنيت به مفهوم وسيع آن بستگى كامل بدين استنباط دارد. از زمان استقلال در سال 1947 سياست خارجى تمامى دولتهاى حاكم بر هندوستان بر پايه دو دغدغهى مهم و مستمر قوام يافه است، از يك سو مبارزه با ادعاهاى ارضى دولت چين و از سويى ديگر نياز استراتژيك تضعيف موقعيت جهانى و منطقهاى اين كشور كه مستلزم حركت در جهت تحكيم موقعيت خود بوده است. همسايكى يكى از قدرتهاى برتر نظام بينالملل كه به جهت ماهيت توسعه طلبانهى قدرت، به خودى خود اين الزام را براى هندوستان فراهم آورد كه در صدد توازن چين برآيد. ضرورت توازن براى رهبران هندوستان از فوريت بالاترى برخوردار مىگردد چرا كه همسايه قدرتمند داراى مطالبات ارضى نيز مىباشد كه خود داراى تمام ويژگىهاى يك تهديد امنيتى است. از سوى ديگر هندوستان از آغاز لحظه تأسيس مواجه با تعارضات ارضى - مذهبى با پاكستان بوده است. هرچند كه پاكستان يكى از قدرتهاى مطرح جهان نمىباشد و برعكس چين از اهميت استراتژيك در صحنه بينالمللى برخوردار نيست اما خطرات برخواسته از منازعه با پاكستان به مراتب تهديد امنيتى شديدترى براى دولت هندوستان در طول تاريخ كوتاه و مدون اين كشور بوده است. بحران كشمير كه تهديدى جدى با توجه به زير سوال بردن تماميت ارضى هندوستان مىباشد، معضل اصلى هندوستان در رابطهاش با پاكستان نمىباشد. آنچه بحران در مرزهاى شمال غربى را در مقام مقايسه با بحران در مرزهاى شمالى براى رهبران هندى از اولويت بالاترى برخوردار مىسازد اين مسئله مهم مىباشد كه اختلافات با پاكستان بافت قوى و مذهبى اين كشور را بسيار آسيبپذير ساخته است. اختلافات با چين در صورت به قدرت رسيدن رهبرانى كه از قدرت مانور و محبوبيت داخلى وسيعى برخوردار باشند داراى ظرفيت حل و فصل مىباشند. علل منازعات تاريخى با پاكستان بيشتر از هر چيزى تنيده در ماهيت داخلى مىباشد كه اين قدرت مانور رهبران هر دو كشور را حتى اگر هم داراى حسن نيت براى حل اختلافات باشند به شدت محدود مىسازد با توجه به اختلافات تاريخى و ايدئولوژيك بين شوروى و چين و نزديكى تاريخى پاكستان با آمريكا پرواضح بود كه در دوران جنگ سرد شرايط حاكم بينالمللى ايجاب مىكرد كه هندوستان براى برآوردن نيازهاى امنيتى و جلوگيرى از در هم فروريزى بافت داخلى كشور به سوى شوروى به عنوان يك متحد استراتژيك گرايش يابد. اين گرايش بيش از آنكه بازتاب ملاحظات اقتصادى، تاريخى، سياسى و ارزشى باشد برآمده از ملاحظات جغرافيايى و نگرانىهاى نظامىبود. نزديكى با شوروى و اتحاد استراتژيك با اين كشور هيچگاه منجر به آن نگرديد كه ساختارهاى ارزشى حاكم بر هندوستان، اولويتهاى سياسى نخبگان هندى، ماهيت سيستم آموزشى كشور و روابط اجتماعى حاكم بر دومين كشور پرجمعيت جهان متأثر از مفاهيم ماركسيستى و ايدئولوژى اقتصادى - سياسى حاكم بر شوروى قرار گيرد و به نيكى نشانگر آن بود كه چرا اتحاد استراتژيك بين دو كشور امكان تأثير گذارى را بر حيات داخلى و ترتيبات ارزشى حاكم بر هندوستان دارا نگرديد. دگرگونى شرايط جهانى كه به دنبال سقوط حاكم بر شوروى پديد آمد اين فرصت را در اختيار هندوستان قرار داد كه به ارزيابى مجدد تهديدات امنيتى متوجه اين كشور بپردازد و بهينهترين استراتژيك را در اين راستا با توجه به شرايط متمايز شكل دهد. تغيير شرايط حاكم جهانى بدين مفهوم است كه ملاحظات ايدئولوژيك به عنوان يك متغير با اولويت بالا و مستمر ديگر وجود خارجى ندارند و اين چارچوب تمامى ائتلافهاى جهانى را در هم ريخت. با از بين رفتن درك ايدئولوژيك از صحنه جهانى منجر به آن گشت كه آمريكا قدرت حمايت همه جانبه از پاكستان، تلاش براى تضعيف موقعيت شوروى در آسيا و تقويت موضع بينالمللى چين را براى توازن ضرورت شوروى غير قابل توجيه بيابد. با از بين رفتن محدوديتهاى به وجود آمده از استنباط ايدئولوژيك از تعاملات بينالمللى، ايالات متحده آمريكا به جهت اجتناب ناپذير بودن رقابت استراتژيك با چين، الزام همكارى با هندوستان را به نيكى دريافت و به جهت عدم وجود سابقه تاريخى منازعه، فقدان رقابت منطقهاى و جهانى، ضرورتهاى اقتصادى و تفاهم ارزشى، آمريكا حركت هندوستان در جهت ايجاد روابط دوستانه و نزديكتر را مطلوب يافته است. هندوستان امروزه با توجه به ماهيت مذهبى منازعه كشمير، شدت يافتن قدرت گروههاى مذهبى درتعيين سياستهاى داخلى پاكستان و وجود نزديك به دويست ميليون مسلمان كه نزديك به يك چهارم جمعيت كشور را تشكيل مىدهند و ظرفيت تبديل شدن به يك تهديد امنيتى را دارا مىباشند، دوستى نزديك با آمريكا را يك الزام مىيابد. با توجه به اين كه محور سياست خارجى آمريكا بر محور مبارزه با گروههاى افراطى مذهبى كه اصولا مبارزه با آمريكا را تنها امكان حفظ هويت مذهبى خود مىيابند، قرار گرفته است. اين فرصت تاريخى را براى هندوستان فراهم كرده كه از دغدغههاى جهانى آمريكا در جهت منافع خود استفاده كند. هندوستان براى تقويت و تداوم فشار بر پاكستان كه به شدت از نظر اقتصادى و نظامى به آمريكا وابسته است و استفاده از رقابت استراتژيك چين و آمريكا و در نهايت از همه مهمتر بهرهبردارى از سياستهاى ضد افراط گرايى مذهبى دولتمردان آمريكايى، براى نزديكى با آمريكا اولويت فراوانى را قائل است. بنابراين بايد كاملا آگاه بود كه سياستهاى جهانى و مخصوصا منطقهاى هندوستان كاملا در گرو نياز امنيتى و استراتژيك اين كشور براى دوستى با آمريكا است و ارزيابىهاى هندوستان در خصوص چگونگى رابطه با كشورهاى ديگر با توجه به نياز آمريكا تعيين خواهد شد. آمريكا و هندوستان: در هم تنيدگى منافع منافع ملى، برتافته از ضرورتها در تعاملات بين بازيگران در صحنه بينالمللى مىباشد. البته ضرورتها تنهادر صورتى ماهيت مادى پيدا مىكنند كه قابليت انطباق با شرايط را كه لزوما سيال هستند را دارا باشند. دولت ملى گراى آتال بهارى و اجپايى از زمان به قدرت رسيدن با توجه به شرايط بسيار متفاوت جهانى در مقايسه با دوران رهبرى حزب كنگره جهت گيرىهاى سياسى متمايزى را در حيطه سياست خارجى هندوستان دنبال كرده است. حزب حاكم BJB از سال 1993 به گونهاى كاملا واضح سياستهاى ضد آمريكايى حاكم بر كشور را كه از زمان استقلال، اساس سياست برون مرزى نخبگان سياسى بود را به كنارى گذاشته است. تغيير در فضاى سياسى هند همگان با نگرش دگرگون شده در دستگاه سياست خارجى آمريكا بود. بيل كلينتون هرچند كه اعتقاد داشت كه چين همكار استراتژيك آمريكا در دوران بعد از جنگ سرد مىباشد، اما كاملا به اين واقعيت واقف بود كه رقابت گسترده با اين كشور، حداقل در قاره آسيا گريز ناپذير است. در اين راستا است كه هندوستان نقش مهمترى را از نظر تصميم گيرندگان آمريكايى در معادلات بينالمللى اين كشور از اوايل دهه 1990 به دست آورد. با توجه به اين نگاه است كه به دنبال پيشروى نيروهاى پاكستانى فراط خط كنترل و تصرف بلندىهاى كارگيل درمنطقه تحت نفوذ هندوستان در زمستان 1998، رهبران آمريكا دولت نواز شريف را به شدت تحت فشار قرار دادند كه از منطقه عقب نشينى كند. پرويز مشرف كه در آن هنگام رياست ستاد ارتش را به عهده داشت هر چند كه خواهان از دست دادن اين موقعيت نادر در برابر نيروهاى هندى نبود اما به جهت وابستگى شديد پاكستان به كمكهاى، نظامى و اقتصادى آمريكا، دستورات را اجرا كرد. حركت آمريكا به وضوح نمايانگر اين بود كه نگاه سنتى در منطقه شبه قاره چه از منظر آمريكا و چه از منظر هندوستان ديگر جوابگو نمىباشند و چنين بود كه به تدريج شاهد نزديكى هندوستان به آمريكا و كاهش اولويت پاكستان در سياستهاى شبه قارهاى آمريكا هستيم. از سال 1991 دولت هند شورع به اصلاحات گسترده اقتصادى نمود كه عملا حضور وسيع سرمايهدار آمريكايى و كالاى را تسهيل و تشديد نمود كه اين نگاه باز اقتصادى با ارائه امتيازات سياسى در صحنه بينالمللى همراه گشت انفجارهاى اتمى هندوستان در سال 1998 سبب گرديد كه حساسيتهايى در خصوص عملكرد نفوذ هندوستان در منطقه در بين بعضى از تصميم گيرندگان مستقر در واشنگتن به وجود آيد. اين نگاه ابهامآميز به دنبال حوادث يازده سپتامبر به طور كلى علت وجودى خود را از دست داد و امروزه به جهت سياستهاى آقاى واجپايى در طول دورانى كه نهايتا منجر به حمله به افغانستان گشت، از نظر جورج دبليوبوش و همكاران، هندوستان يك سرمايه آمريكايى محسوب مىشود. هندوستان به دنبال عمليات انتحارى نوزده عرب تبار بر عليه سمبلهاى اقتصادى و نظامى آمريكا در اقدامى كاملا حساب شده و منطبق با منافع ملى كشور اعلام كرد كه اين عمليات را محكوم مىكند و آمريكا را محق مىداند كه از قدرت نظامى براى از بين بردن حاميان اين فعاليت استفاده كند. رهبران هندوستان از سياستهاى ضد تروريستى آمريكا در اين جهت انجام نشده كه حضور وسيعتر ايالات متحده در منطقه توجيه گردد بلكه در جهت نيازهاى امنيت و دغدغههاى ديرينه نظامى هندوستان شكل گرفت. به دنبال استقلال به جهت وجود زمينههاى فرهنگى، مذهبى و اجتماعى، دشمنى استراتژيك هندوستان و پاكستان اجتناب ناپذير گشت اين تضاد راهبردى به جهت تلاش مسلمانان كشميرى براى جدايى، كه از نظر رهبران هندوستان كمترين خطر آن استقلال كشمير و الحاق اين منطقه به پاكستان است به گونهاى كاملا ماهوى، سرشت امنيتى يافت، اين هراس امنيتى، كه پروژهى آزادسازى كشمير در حيطه عملكرد گروههاى مذهبى وابسته به پاكستان قرار دارد، شدت فزونتر يافت. البته نگرانى در خصوص كشمير از اواخر دهه 1980 كه به دنبال تقلب در انتخابات مجمع دولتى، جنگهاى استقلال آغاز گشت به طور آشكار وجود داشت اما از اوايل دهه 1990 خصلت ملىگرايى مبارزان كشميرى جاى خود را به انديشههاى مبارزين داد كه اين به مفهوم نفوذ وسيعتر پاكستان در تعيين حيات آينده كشمير است. با توجه به اين واقعيت بود كه دولتمردان هندى تلاش را بر اين قرار دادند كه به موضوع كشمير ماهيتى بينالمللى بدهند و درنتيجه آن را از سطح منطقهاى به سطحى بينالمللى انتقال دادند، چرا كه آگاه بودند كه به جهت ويژگىهاى خاص قومى و منطقهاى منافع هندوستان در بستر جهانى سياست به گونهاى مطلوبتر تأمين مىشود. بينالمللى كردن بحران كشمير به مفهوم اسلام زدايى و بالتبع تقليل نفوذ پاكستان در تعيين آيند كشمير مىباشد. در اين چارچوب است كه نزديكى استراتژيك به آمريكا در دستور كار قرار گرفت و حوادث يازده سپتامبر و تفسير امنيتى رهبران جديد آمريكا به گونهاى غيرقابل انتظار در موازات خواستهاى رهبران هندى قرار گرفت. به دنبال حمايت هندوستان از سياستهاى ضد تروريستى آمريكا ارزيابى خصمانه اين كشور از فعاليتهاى گروههاى سياسى، مذهبى و دولتى واجپايى موفق شد كه آمريكاييان را متقاعد كند كه بحران كشمير چيزى نيست جز اقدامات تروريستى گروههاى افراطى مذهبى بر عليه دولت منتخب مردم و اين كه فعاليت آنان منجر به اشاعه افراط گرايى مذهبى در منطقه مىباشد كه بيش از همه متضاد با منافع جهانى آمريكا و مخصوصا منافع آن كشور در جنوب آسيا است. نزديكى هندوستان به آمريكا كه به مفهوم سرمايه گذارى وسيعتر خارجى، فشار شديدتر بر پاكستان در جهت عدم حمايت از گروههاى مبارز كشميرى و نقش گستردهتر اين كشور در صحنه جهانى مىباشد، لزوما دهلى نو را مجبور كرد كه در رابطه خود با ديگر كشورهاى منطقه با توجه به منافع آمريكا به تصميم گيرى بپردازد كه اين خود به مفهوم وجود حق وتوى آمريكا در سياستهاى منطقهاى هندوستان مىباشد. كشورهاى مخالف آمريكا در منطقه جنوب و جنوب شرق آسيا محققا بيشترين ميزان آسيب پذيرى و آمريكا لزوما بالاترين ميزان تقويت مواضع خود را در تغيير سياست جهانى هندوستان تجربه خواهند كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]