واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جهان گير خان قشقايي نويسنده:مير سيد علي جنابمنبع:رجال و مشاهير اصفهان از ايلات فارس و طايفه ي دره شوري قشقايي است،در اوايل عمر نزد خالوي خود كه از كيخاهاي همگين بوده اند منشي گري داشته،به شيراز هم مسافرت نموده ولي به عنوان تحصيل نبوده. چنان چه ابتداي آمدن به اصفهان هم اين عظمت را نداشته و براي شغل ديگري آمده بود.بعد از توقف در اصفهان عازم بر تحصيل مي شود و ترقيّات مي كند،تحصيل فقه را نزد حاجي شيخ محمدباقر و ميرزا محمد حسن نجفي كرده است،معقول را نزد حاجي ملا اسماعيل درب كوشكي رياضيات را [نزد ملا حيدر صباغ لنجاني فرا گرفت].بالاخره در مدرسه ي صدر از ابتدا منزل داشته و لباس اوليه ي خودرا كه كلاه پوست بلند و با زلف و پشت گوشي قشقايي مانند و كفش ارسي و قباي بلند بود تاآخر تغيير نداد،در همان مدرسه ي صدر تا آخر عمر به طور تجرّد زيست نمود،امامت جماعت هم در آنجا مي كرد. جاذبه حسن اخلاق او مزيد جمعيت نماز او شده بود،در ماه رمضان هزار و سيصد و بيست و هشت در همان مدرسه ي صدر وفات نمود و با آن كه ماه صيام بود تمام دكانين شهر بسته شد و عماري او را به سردست با ازدحام غريبي [به] تخت فولاد بردند. (1) محل مخصوصي دفن شد كه معروف است.تدريس اسفار و شرح كبير و شرح لمعه و قوانين مي كرد،شرح منظومه را هم چندين مرتبه تدريس كرده بود ايام تعطيلي كلماتي از نهج البلاغه عنوان مي كرد و معارف و اخلاق مي گفت و هم چنين فارسي هيأت و خلاصه الحساب و سي فصل را تدريس مي نمود در امر معاشرت و حسن خلق،ممدوح هر كسي كه با او ملاقات مي كرده بود،مغني و مطوّل را هم اوايل بسيار تدريس كرده بود،جمعيت شاگردان او بسيار مي شد در هر درسي غير از اسفار كه سه چهار نفر بيشتر نمي شد. (2)با آن كه از حيث معاش در عسرت بود ليكن به سبب عفّت و استغنا،اغلب او را متموّل تصوّر مي نمودند. در سواري و تير اندازي مهارتي داشت،حتي نشانه زدن با دست از پرتاب كردن سنگ و غيره نيز مهارتي داشت. چنانچه وقتي تيغه ي چاقوي كوچكي را ميانه ي ناخن انگشت وسط و باطن شصت جاداده وپاي گنجشكي راكه قبلاً نشان كرده بود،درپرتاب كردن تيغه ي چاقوزد وانداخت.در انقلابات اخير ايران كه شجاعتي از علما به متابعت حاج شيخ فضل الله نوري و محافظت اصول قديميه بر ضد مشروطيت و مجلس دارالشوري اقدامات و هيجانات داشتند،جهان گير خان فقط در ذكر معايب مشروطيت اطاله ي سخن مي نمود.**فرزند آقا محمد خان دره شوري. از اعاظم حكما و متألهين،و اجله ي فلاسفه و مرتاضين بوده،در اوايل عمر اندكي تحصيل علوم نموده،به سن چهل سالگي به اصفهان آمده،و شوق تحصيل علم در او ايجاد شده،به تحصيل معقول و منقول پرداخته، (3) نزد آقا محمد رضا حكيم قميشه اي و ميرزا محمد حسن نجفي و جمعي ديگر تحصيل نموده،و عده اي كثير از علماي اصفهان افتخار شاگردي او را دارند،و آن حكيم دانشمند از جميع جهات ممتاز بوده،در علم و اخلاق زكيه بر مردم علما توفق داشته،و در مدرسه ي صدر ساكن بوده،و عمري را به تجرد و قناعت گذرانيده،و تا آخر عمر،لباس ايلي خود را تغيير نداده،و به عبا و عمامه ملبّس نگرديده.در 1223 (4) متولّد،و در شب يكشنبه 13 رمضان المبارك سال 1328 در اصفهان وفات يافته،در تكيه ي آقا سيد محمد ترك،اول تخت فولاد مدفون گرديد. وي مؤلف شرحي است بر نهج البلاغه،و اشعاري دارد.ماده ي تاريخ وفاتش را جابري چنين مي گويد:(جهانگير نزد خداي جهان شد)پي نوشت ها:1. كه براي كس ديگري اين ايام چنين وضعي اتفاق نيفتاده. (مؤلف)2. براي اطلاع بيشتر ر.ك.تذكره القبور،ص246،و نيز فوايدالرضويه،ص88.3. رجال اصفهان: 39.4. دانشمندان و سخن سرايان فارس 2: 161.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 977]