واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: 5 «نبايد» كه «بايد» در ارتباط با همكارانتان، رعايت كنيد همكار من، دوست من است یا دشمن؟! امروز كه ساعات كار افراد، سيري صعودي را طي ميكند، به نظرتان ميتوان بدون برقراري روابطدوستي، صرفا به محل كار رفت و آمد كرد و رابطهها را در حد همان همكاري حفظ كرد؟
وقتي حد و مرز بين زندگي شخصي و حرفهاي شديدا كمرنگ و در نهايت محو ميشود و مردم ساعات بيشتري را مشغول كار كردن هستند (يا دست كم اينطور تظاهر ميكنند!)، غيرواقعي است اگر بخواهيم فكر كنيم محل كار نميتواند- يا نبايد- موجب ايجاد رابطههاي واقعي دوستي شود. با اين حال، 5 اشتباه رايج وجود دارد كه ميتواند رابطه بين همكاران- دوستان را نابود كند. فرض كنيد رئيس شما، دوستتان هم هست. حداقل زماني كه دست از رفتار رسمياش برميدارد و مثل يك انسان معمولي رفتار ميكند، دوست بسيار خوبي است. بهنظر شما بروز چه مشكلات و توقعاتي باعث خراب شدن اين رابطه و تبديل محيط كار به جهنم ميشود؟!اشتباه اول: تفاوت دوستان با همكاراناگر روابط صميمانه در دفتر شما بارز است يا براي ساعات طولاني و خستهكننده در محيطي شلوغ و صميمي هستيد، احتمالا احساس خواهيد كرد كه همكارانتان، حتي بهتر از اعضاي خانواده، شما را درك ميكنند. در حقيقت، اينجاست كه مفهوم واقعي «شريك كاري»- كسي كه همكار شماست و كل روز را با او ميگذرانيد- شروع به جلب توجه ميكند اما همانطور كه همه آدمها به برقراري روابطي خارج از چارچوب خانواده نياز دارند، ما هم به دوستاني خارج از محيط كارمان احتياج داريم. ممكن است دوستان خارج از محيط كار، از گزارشهاي كاري شما چيزي ندانند اما بهتر ميتوانند استرس و حواسپرتي شما را از بين ببرند؛ و زماني كه در كارتان، به بيراهه كشيده ميشويد، بهتر ميتوانند زنگ خطر را به صدا درآورند.اشتباه دوم: ايجاد ارتباط «همه براي يكي» و «يكي براي همه» اگر شما و همكار بسيار صميميتان از لحاظ مجازي، قابل تشخيص از يكديگر نيستيد (و حتي ساعات چاي نوشيدن و دستشويي رفتنتان هم يكي است!)، در حقيقت فرصت درخشيدن بهعنوان يك شخصيت منحصربهفرد را از خود گرفتهايد همچنين هويت حرفهاي خود- و فرصتهاي آينده- را به فرد ديگري واگذار كردهايد كه در عين اينكه ممكن است دوست بينظيري باشد اما كارنامه كارمندياش چندان درخشان نباشد. اگر يك رابطه دوستانه، طبيعي و خالصانه بين همكاران شكل گيرد، ميتوان با خيال راحت از آن لذت برد اما اجازه ندهيد دوستي تازهپاگرفتهتان، شما را از شخصيت انفراديتان دور كند. اشتباه سوم: مشخص نبودن حد و مرزلازم نيست محدوده خود را با كشيدن يك طناب مشخص كنيد! اما قاعدتا بايد راهي پيدا كنيد كه نخستين اصول حرفهايگري را زير پا نگذاريد؛ حد و مرزها را حفظ كنيد. شايد اين ايده جالب بهنظر بيايد كه گروه دوستانتان را از وبلاگ شخصيتان آگاه كنيد يا برايشان خاطرات دور و درازي را تعريف كنيد كه رازهاي شما محسوب ميشوند مثلا آنجا ميتوانيد بگوييد كه در دوران دبيرستان گرفتار داروهاي توهمزا شده بوديد! ولي در محيط كار هم ميتوانيد؟بهتر است با احتياط قدم برداريد؛ چه موقع تلفنهاي شخصي، بلند بلند صحبت كنيد و چه در مورد فيلمهاي مورد علاقهتان با همه صحبت كنيد و نظرتان را بگوييد، همه اين موارد ممكن است منجر به اين شود كه خصوصيات شما، بيش از حد بارز و آشكار شود و بدترين حالتش اين است كه شخصيت حرفهاي شما را خدشهدار كند. اشتباه چهارم: شايعهپراكنيشايعه و حرفهاي بياساس يكي از اجزاي جداييناپذير محلهاي كار است و تصور محل كاري بدون وجود شايعه، شايد حتي كسلكننده باشد! صحبت و بحث كردن در مورد ديگران، يكي از غريزههاي طبيعي انسان است و كاملا مشخص است كه در اجتماع كاملي مثل يك محل كار، شايعات گاه و بيگاه- مثل حرفهاي خالهزنكي كه موقع غذا خوردن در آشپزخانه رد و بدل ميشود- اتفاق ميافتد اما معروف شدن به «شايعه پراكني»- و گفتن حرفهاي صد من يك غاز!- فقط اعتبار شما را خدشهدار ميكند و شما را از پيشرفت، چه شخصيتي و چه حرفهاي، باز ميدارد.اشتباه پنجم: انتظار مثل يك دوست تا يك همكارممكن است بهترين رئيس روي زمين را داشته باشيد. به هم نزديك هستيد و رابطه راحت و صميمانهاي داريد و او يكي از افراد مورد توجه شما در زندگيتان است. واقعا بينظير است! اما اگر يادتان برود كه او همچنان رئيس شماست، قطعا بد ميبينيد! گاهي اوقات وقتي شما به چنين رابطه بزرگي دست مييابيد، خيلي راحت و سريع اين توقع پيش ميآيد كه رئيستان- دوستتان، با شما كمي بهتر از ديگران رفتار كند يا تعجب ميكنيد وقتي توجه چندان خاصي از او نميبينيد. بهتر است از همان اول كار، به چنين چيزهايي دل خوش نكنيد. رئيس شما انتظار دارد كه شما هم مثل هر كارمند ديگري، قوانين و ضوابط اداري و حرفهاي را رعايت كنيد، حتي اگر بچههايتان همبازي هستند يا خودتان براي خريد عيد و... با هم قرار ميگذاريد. آداب حفظ دوستی با همكاردوستي در محل كار با دوستيهاي ديگر كمي متفاوت است. سرمنشا اين تفاوت هم، آنجاست كه ما در انتخاب فردي كه براي دوستي برميگزينيم، آزاد نيستيم. با اين حال، گاهي اين نوع روابط دوستانه بسيار محكمتر از ديگر رابطههاي ما ميشود.در طول مدتي كه شما دوستانه با هم حرف ميزنيد، سنگيني وظايف كاري كمتر و ميزان خستگي كاهش میيابد. همچنين داشتن دوست در محل كار به ناديده گرفتن نگرانيهاي كوچك حرفهاي، خستگيها و استرسها كمك ميكند.اما گاهي مطمئن نيستيد كه آيا ميتوانيد با همكار خود بهعنوان يك دوست صادق باشيد و درددلهاي زندگيتان را به او بگوييد يا نه! اگر همكار شما رئيس شماست، اين موضوع صحت دارد و بهتر است فاصله خودتان را با او حفظ كنيد!برقراری رابطه دوستي با همكاري كه همرتبه شماست، اشكالي ندارد اما براي درددل كردن بايد بين شما اعتماد كامل وجود داشته باشد. بهترين توصيه اين است كه اسرار زندگيتان را، تا جایی كه ميتوانيد، با همكاران خود در ميان نگذاريد.بزرگترین مزیتی كه چنین رابطهای دارد، این است كه همكاران عيوب همديگر را بهتر از ساير دوستان ميبينند و همين امر باعث خودشناسی و نیز عميقتر شدن دوستي آنها ميشود. باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]