تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):ربا خوار از دنيا نرود، تا آن كه شيطان ديوانه اش كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826278976




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

8 راه اسطوره‌اي براي پيروزي بر سرطان


واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: آخرین درس های ناصر حجازي 8 راه اسطوره‌اي براي پيروزي بر سرطان سخت است، خيلي هم سخت است؛ كنار آمدن با يك بيماري سخت، آن هم براي طولاني‌مدت، شايد يكي از سخت‌ترين كارهايي باشد كه بيمار بايد توان انجامش را داشته باشد؛ شايد تصور ابتلا به بيماري‌هاي صعب العلاج راحت نباشد، تا وقتي خودت به آن مبتلا نشده باشي.
برترین مجله اینترنتی ایران


نبايد فراموش كرد كه بيماري‌هاي مزمن ممكن است ناگهاني به وجود بيايند؛ بدون پيش‌زمين‌هاي خاص و واضح... اتفاقي كه براي هركسي ممكن است بيفتد. اما مهم اين است، نگذاريم بيماري بر ما غالب شود و عنان زندگي را از دست‌مان خارج كند؛ همان‌طور كه ناصر خان حجازي نگذاشت تا آخرين لحظه زندگي، بيماري سر‌سختش او را زمين‌گير كند...آنچه مي‌خوانيد ترجمه مقاله‌اي است از مجله معتبر (Psychology Today) كه از اتفاقات روزهاي آخر زندگي ناصر حجازي شواهدي به آن اضافه كرده‌ايم. شواهدي كه نشان مي‌دهد آنچه در مقاله‌ها مي‌نويسند فقط حرف‌هايي روي كاغذ نيست.راه اولخودتان باشيدبا وجود تشخيص بيماري، خود وجودي‌تان را حفظ كنيدشيلا وقتي در موقعيت رويارويي با تومور رحم قرار گرفت، شروع كرد به نوشتن از مراحل درمان براي دوستش «لوسي» و دانشجويان پزشكي دانشگاه هاروارد؛ نگران از اينكه نكند شيمي‌درماني تخمدان‌هايش را از بين ببرد. چند سال بعد، با گذشت 8 ماه از بارداري معجزه‌آسايش، لوسي آخرين نتايج آزمايش‌هاي او را به دانشجويان نشان داد. با انتشار تجربه شيلا در يك مجله، او سعي كرد بيشتر به‌خودش اهميت دهد؛ حتي زماني كه به‌عنوان يك «مورد پزشكي» توسط گروهي از پزشكان كه بيشتر از او، به شرايط و موقعيت بيماريش علاقه‌مند بودند، تحت درمان قرار گرفت. ياد يك اسطوره: فروردين 90 است و وضعيت جسماني ناصر حجازي خوب؛ اسطوره استقلال كه به‌دليل عفونت ريه 15 ماه تحت درمان بوده، خبر داد كه تنها 3 ماه ديگر از مدت درمانش باقي مانده. گفت بعد از طول درمان اميدوار هستم كه به سلامت كامل دست يابد و اينكه... «مي‌خواهم تا آخر عمر در استقلال بمانم!»نکته : ناصر حجازي زماني مبارزه با بيماري مهلك سرطان ريه را آغاز كرد كه پس از سال‌ها با نشستن روي نيمكت دي‌استرادا و حضور در فوتبال اروپا به روياهايش نزديك شده بود. با اين حال، آخرين حرف‌ها و موضع‌گيري‌هاي او پس از آشكار شدن بيماري‌اش، او را از هيبت يك ورزشكار به يك مصلح و منتقد اجتماعي تبديل كردراه دومخود را بشناسيدسعي كنيد بين شرايط قبلي و انكار، تعادل برقرار كنيدبورلي منتظر خبرهاي بدي بود. او مي‌دانست، به واسكوليت (التهاب عروق) مبتلاست- همه‌چيز را درباره اين بيماري در وب خوانده بود- و احساس مي‌كرد هيچ‌كس او را جدي نمي‌گيرد؛ بخشي از اين مشكل به اين دليل بود كه وضعيتش به‌طور قطعي شناخته نشده بود، او بيشتر و بيشتر پريشان اوضاع و احوالش شده بود و بيشتر محتاج توجه بود. در مقابل، بيل، يك آتش‌نشان بازنشسته، چندان به پيشرفت بيماري كليه‌اش توجه نمي‌كرد، او نمي‌خواست (يا نمي‌توانست) دست از پرخوري و سيگار كشيدن بردارد- و وقتي نوبت به دياليز رسيد، او قاطعانه «نه» گفت. جان فرجيان، تاجري با بيماري مزمن كليه، راهي بين درگيري روحي بورلي و روش تدافعي بيل در پيش گرفت. او رژيم و مكمل‌هاي غذايي‌اش را جدي گرفت، داروهاي مقابله با فشار خون بالا را مصرف كرد و ورزش را در برنامه رومزه‌اش گنجاند؛ در واقع تمام كارهايي كه براي نجات زندگيش از بيماري لازم بود، انجام داد تا بتواند به مسافرت و ساير سرگرمي‌هايش برسد و زمان كافي براي بازي با نوه‌هايش داشته باشد. او به جاي اينكه خودش را «بيش از حد بيمار» نشان داده يا وانمود كند كه «اصلا بيمار» نيست، بيماري را تحت كنترل درآورد تا فقط «كمي بيمار» باشد. ياد يك اسطوره: مي‌گويند دروازه‌بان دوم قرن آسيا، نمي‌خواست تا آخرين لحظه هم از پا بيفتد؛ آتيلا مي‌گويد: «... حتي روز آخر هر كاري كرديم، حاضر نشد روي ويلچر بنشيند. صدايش در نمي‌آمد اما با همان حال نمي‌گذاشت روي ويلچر بنشانيمش.» راه سومخود را به اشتراك بگذاريدبه‌خودتان اجازه دهيد روي ديگران حساب كنيداستقلال، واژه بدي در فرهنگ لغات ماست و افراد بيمار بسيار سخت‌شان است كه استقلال خودشان را كنار گذاشته و براي كمك گرفتن از ديگران، اعلام نياز كنند اما نگهداري كردن و نگهداري شدن، جنبه‌هاي ارزشمند زندگي خانوادگي هستند؛ همان‌طور كه يك كودك به كمك نياز دارد، يك زوج معلول، يا يك والد سالخورده هم محتاج كمك هستند.  ياد يك اسطوره:  اشك‌هاي آتيلا پاياني ندارند. كنار تخت پدر نشسته و زنگي در دست دارد و اشك‌هايش جاري هستند. «اين زنگ كنارش بود و هر وقت مشكلي پيدا مي‌كرد، دكمه را فشار مي‌داد تا ما سريع خودمان را به او برسانيم.»«شانس» چه خوب و چه بد، اسمي است كه ما براي چيزهايي كه خارج از كنترل‌مان هستند، گذاشته‌ايم و از آنجا كه ما كنترل كلي بر شرايط نداريم، بخشيدن خود و پذيرش شرايط، به مهم‌ترين مفهوم «زندگي خوب» تبديل مي‌شود، حتي در دوران بيماري؛ درست همان كاري كه گلر افسانه‌اي ايران در دوران مبارزه با بيماري سختش  انجام  دادراه چهارمخود را رشد بدهيدسعي كنيد با گذشت زمان، تغيير كنيدبسياري از افراد مبتلا به بيماري‌هاي مزمن، احساس مي‌كنند كنار آمدن با شرايط جديد و تغييرات مورد نياز در طول دوره بيماري سخت است. لي‌لا كه مبتلا به ديابت و ايدز است و در زمان انجام دياليز هم، به‌طور ناگهاني و بدون اجازه پزشك غيبش مي‌زد، احساس مي‌كرد براي مرگ آماده است. وقتي به مطب پزشك آمد، به او كمك كردند تا خودش خونش را بگيرد و نشانش دادند كه چطور از گلوكو‌متر (دستگاه اندازه‌گيري قند خون) استفاده كند. كمي آرام‌تر و اميدوارتر شد و قبول كرد كه دياليز را هم امتحان كند. برخورد اميدوارانه و آشكار، براي هر پزشك و بيماري، مي‌تواند درها را به‌سوي تغييرات مثبت باز كند. ياد يك اسطوره: به دليل شوك ناشي از تشخيص بيماري، دروازه‌بان اول تيم ملي ايران در دهه 50، ناگهان چند كيلو وزن كم كرد اما... خيلي زود به‌خودش مسلط شد و با شروع شيمي‌درماني، سعي كرد دوباره به زندگي طبيعي برگردد.راه پنجم روح خود را تقويت كنيدبه فراتر از جسم فكر كنيد تا منبع معنا را دريابيدپزشكان موسسه ملي سرطان از بابي كه ملانوماي بدخيم (تومور بدخيم سياه رنگ قشر عميق پوست) داشت، قطع اميد كرده و گفته بودند هركاري لازم بوده، انجام داده‌اند؛ حالا او بايد به خانه مي‌رفت و منتظر مرگ مي‌نشست. او تصميم گرفت از يك درمانگر كره‌اي كه از روشي به نام Moxabustion استفاده مي‌كرد، كمك بگيرد؛ اين شفاگر روي پوست بابي چوب‌هاي عود را مي‌سوزاند. بعد از اين ماجرا، آثار سوختگي دچار عفونت شد و او دوباره براي درمان بيشتر، سراغ درمانگر رفت؛ زيرا معتقد بود در مراسمي كه اين درمانگر كره‌اي انجام مي‌دهد، او آرامش مي‌گيرد. بعضي بيماران، مثل بابي به درمان جايگزين نياز دارند زيرا طب غربي نمي‌تواند باعث آرامش بيمار شود. بعضي‌ها با انجام مراسم مذهبي آرامش مي‌گيرند؛ آرامشي كه پشت بيماري‌شان، حكمتي هست و با هر قضاوتي كه روبه‌رو شوند، خداوند در نهايت پذيراي‌شان خواهد بود. ياد يك اسطوره:ساعت هنوز 12 نشده بود. 2 ساعت پس از زماني كه ناصرخان چشم‌هايش را براي هميشه بر جهان فرو بست. او هنوز هم زيبا بود و با ابهت... هر چند مويي بر سر نداشت و رنج بيماري، قدرت تكلمش را گرفته بود... به سختي اما با همان زنگ صداي هميشگي گفت: «اين هم يك امتحان است؛ اميدوارم كه در اين امتحان موفق باشم.»راه ششمخود را دگرگون كنيد بخش‌هاي كشف‌نشده خودتان را بيابيد و از آن‌ها صحبت كنيدفرانك كه استاد غواصي با تجهيزات اسكوبا بود، مجبور شد غواصي در اعماق دريا را رها كند چراكه دچار بيماري كليوي شد؛ او مخزن اكسيژنش را با يك دستگاه فلزياب عوض كرد تا در آمريكاي جنوب غربي به‌دنبال گنج‌هاي مدفون زير خاكي بگردد كه متعلق به دوره سربازهاي استعمارگر اسپانيايي و پرتغالي بود. كاساندرا، يك نمونه ديگر است؛ يك خواننده اپرا كه به خاطر واسكوليت دچار شرايط بغرنجي در ريه‌هايش شد و صداي خواندنش را از دست داد. او آن‌قدر مجذوب جزئيات بيماري‌اش شده بود كه در نهايت تصميم گرفت درس بخواند تا پزشك شود، نوعي خود‌بيانگري را با نوع ديگر عوض كرد. براي چنين بيماراني، وقتي دري بسته مي‌شود، هميشه در باز ديگري وجود دارد. ياد يك اسطوره: ناصر حجازي زماني مبارزه با بيماري مهلك سرطان ريه را آغاز كرد كه پس از سال‌ها با نشستن روي نيمكت دي‌استرادا و حضور در فوتبال اروپا به روياهايش نزديك شده بود. با اين حال، آخرين حرف‌ها و موضع‌گيري‌هاي او پس از آشكار شدن بيماري‌اش، او را از هيبت يك ورزشكار به يك مصلح و منتقد اجتماعي تبديل كرد. نکته : واقعيت اين است كه بسياري از افراد رك و صريح، بعدها دچار بيماري و مشكلات پزشكي نمي‌شوند، يا بيماري‌شان خيلي سريع‌تر به درمان جواب مي‌دهد

راه هفتمخود را فراموش كنيد!درگيري‌هاي روحي را رها كنيدجو بعد از اينكه يك عمل پيوند كليه را پشت سر گذاشت، مجبور شد تحت تعدادي جراحي صورت قرار گيرد؛ چراكه به خاطر كاهش پاسخ ايمني بدنش، دچار رشد سرطاني شده بود. او به جاي اينكه از انجام جراحي‌هاي پشت سر هم پريشان شود، به آنها بي‌اعتنايي كرد. بعد از آخرين عملش، سبيل گذاشت چون فكر مي‌كرد جوان‌تر نشانش مي‌دهد! دركل، وقتي شرايط سلامتش پيچيده و دشوار مي‌شد، خودش را به كوچه علي‌چپ مي‌زد؛ به اميد اينكه شرايطش را فراموش كند.  بسياري بيماران سعي مي‌كنند سرگرمي‌هايي براي خود پيدا كنند كه بيماري را كنار بگذارند و فقط زندگي كنند. يا گاهي اوقات جايي هست كه همه‌چيز فراموش مي‌شود. بيمار مبتلا به مالتيپل ميلوما (تومورهاي متعدد و بدخيم سلول‌هاى مغز استخوان) صندلي راحتي دارد كه وقتي رويش مي‌نشيند، احساس بيماري نمي‌كند؛ تلفن‌هايش را مي‌زند، موسيقي گوش مي‌دهد و آرام مي‌شود. ياد يك اسطوره: دوازدهم ارديبهشت بود و ناصر حجازي روي تخت بيمارستان؛ حال چندان خوشي نداشت اما از آتيلا حجازي پرسيد: «امروز فولاد‌گستر چه كار كرد؟» فولادگستر تبريز تيمي ليگ يكي است كه ناصر حجازي مديريت فني اين تيم را برعهده دارد. آتيلا حجازي پسر ناصر حجازي هم به پدرش خبر داد كه اين تيم برنده شده و اسطوره باشگاه استقلال در همان حال لبخندي از روي رضايت زد. لبخند رضايت او براي لحظاتي باعث خوشحالي اطرافيان ناصر حجازي شد.راه هشتمخود را ببخشيدپشيماني و ندامت را كنار بگذاريدمايكل كه به خاطر اعتياد قديمي‌اش، مبتلا به هپاتيت C است، دچار بيماري نادري به نام كرايوگلوبولينميا شده كه باعث رسوب پروتئين در تمام بدنش مي‌شود؛ شرايطي كه احتمالا به خاطر اعتياد به كوكائين برايش پيش آمده است. او وقتي هر بار پشت هم بد آورده، بارها گفته كه همه اين ماجراها فقط زير سر «شانس» بوده- تا بتواند خودش را به خاطر اشتباه‌هاي جواني‌اش ببخشد- و بيماري‌اش را بپذيرد. واقعيت اين است كه بسياري از افراد رك و صريح، بعدها دچار بيماري و مشكلات پزشكي نمي‌شوند، يا بيماري‌شان خيلي سريع‌تر به درمان جواب مي‌دهد. «شانس» چه خوب و چه بد، اسمي است كه ما براي چيزهايي كه خارج از كنترل‌مان هستند، گذاشته‌ايم و از آنجا كه ما كنترل كلي بر شرايط نداريم، بخشيدن خود و پذيرش شرايط، به مهم‌ترين مفهوم «زندگي خوب» تبديل مي‌شود، حتي در دوران بيماري. ياد يك اسطوره: اثرات مخرب دود سيگار كار خودش را كرده و سرطان لعنتي در پيكر دروازه‌بان تكرارنشدني فوتبال ايران ريشه دوانده بود... سال 88، بعد از اطمينان از ابتلايش به سرطان ريه، در ديداري كوتاه با هواداران نگرانش، گفت: «نترسيد! مشكلي نيست. همه عمرم مبارزه كردم، حالا هم با اين بيماري مي‌جنگم.» «من همه عمرم را در مبارزه بودم، اين بار هم همين كار را مي‌كنم؛ ديگر هر چه كه خدا بخواهد، همان مي‌شود.» باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
برترین مجله اینترنتی ایران





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 664]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن