واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ابوالقاسم قزويني ملقب به عارف در سال 1259خورشيدي در قزوين ديده به جهان گشود. پدراو ملاهادي نام داشت و وكيل دعاوي بود. عارف خواندن، نوشتن و مقدمات عربي را در مكتب فراگرفت و سپس خطاطي رانزد خوشنويسان قزويني و موسيقي را نزد حاج صادق خرازي آموخت. از آنجا كه عارف صداي خوبي داشت؛ مدتي به اصرار پدر در پاي منبر ميرزا حسين واعظ، يكي از وعاظ قزوين، به نوحه خواني همت گماشت. عارف پس از چند سال اقامت در قزوين به تهران آمد و در آنجا با موثق الدوله، شاهزاده قجر آشنا شد و خيلي زود به دربار مظفرالدين شاه راه پيداكرد و مظفرالدين شاه از او خواست كه در رديف فراش خلوتها (اداره پيشخدمتان)قرار گيرد اما عارف كه اين كار با روحياتش سازگار نبود و به قزوين بازگشت. 23 سال داشت كه زمزمه مشروطيت شهر را فراگرفت و اين تحول درشكل گرفتن شخصيت حقطلبي و آزاديخواهي عارف نقشي عمده داشت و از آن تاريخ اشعار او نيز بيشتر حاوي غزلهايي در به دست آوردن آزادي ملي و اجتماعي بود؛عارف با سرودن اين غزلها به مشروطه خواهان كمك مي كرد.چنانچه ايرج ميرزا شاعر طنز سراي معروف، منظومه عارفنامه را در هجو وي سرود. در اين برهه يكي از دوستان عارف به نام عبدالرحيم خان خودكشي كرد و عارف بر اثر اين اتفاق به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافي او را براي مداوا به بغداد برد. پس از چندي همراه نظام السلطنه به استانبول رفت. وي از اين سفر پشيمان شد و به تهران بازگشت. موفقيت عارف مرهون تصنيف هاي ساده اوست كه هركدام را با هدف اقناع در جهت مبارزات سياسي، رسيدن به سعادت و براندازي ظلم و ستم سروده است. تصنيف هاي وطني عارف در شرايطي كه هيچ ايراني نمي توانست نامي از وطن و وطن دوستي ببرد، خدمتي ارزنده محسوب مي شود. تسلط عارف به شعر، موسيقي و خوانندگي موجب شده بود تا براحتي بتواند به تصنيف ها معني و مفهوم ملي دهد. از آثار به جاي مانده از او مي توان به ديوان عارف و از مهم ترين تصنيف هايش به شور، بدرقه ي كابينه ي سياه، آواز بهاري، پيام آزادي، لباس مرگ، عشق آذربايجان، پاسخ به تركان عثماني، چه كج رفتاري اي چرخ و تصنيف خون شوي اي دل اشاره كرد. او تا اواخر عمر تصنيفها و شعرهاي ملي سرود. تصنيفهاي او از دوران مشروطيت و جنگ جهاني اول تا امروز نيز برسرزبانها است. پس از مدتي عارف به دعوت دوستي به بروجرد رفت تا شرح احوال دوره? آزادي خواهي را بنويسد. اما از بروجرد بر اثر حادثهاي ناخوشايند به اراك رفت. او در اراك دچار بيماري سختي شد و حنجره اش دچار آسيب شد و از خواندن بازماند و بخاطر مشكلات مالي از معالجه ناتوان بود. او تصميم گرفت جهت معالجه از اراك به همدان نزد دكتر بديع برود واين سفر آخر او بود چرا كه عارف در همدان بيمار، رنج ديده و افسرده شد. سرانجام عارف قزويني، شاعر ملي در سن پنجاه و دو سالگي دردوم بهمن سال 1312 هجري خورشيدي در همدان دار فاني را وداع گفت و درمقبره ابن سينا به خاك سپرده شد. با عشق به ميهن كه درتمامي دورانزندگيش با او بود در آستانه مرگ مي نويسد : من يك ايراني پاك، كه براي اوهيچ چيز گرانبهاتر ازوطنش نيست بوده وباقي خواهم ماند، بگذار كه درگمنامي بميرم وآرزوي من اين است كه ملتم نيرومندتر وسربلند وكشورم شكوفا باشد ... اطلاع **9131**1717
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]